دیشب روح علی حسن المجید - ملقب به «علی شیمیایی»٬ از سردمداران حزب بعث عراق در حکومت صدام حسین - از قعرِ جهنمِ جنایکاران جنگی٬ با غُل و زنجیر به دست و پایش و چهرهای دود گرفته و رنجور٬ به خواب رهبران اتحادیه اروپا و آمریکا آمد. و به آنها گفت:
- یادتان است در جنگ ایران و عراق وقتی برای اولین بار برای «آزمایش» به شهر «سردشت» حملهء شیمیایی کردیم و صدها انسان را درجا خُشکاندیم تا «واکنش» شما
- «جامعهء جهانی» - را بسنجیم٬ سکوت شما را نشانهء رضایتتان یافتیم؟
- یادتان است بعد از سردشت چندین بار شهر «نودشه» را بمباران شیمیایی کردیم و صدها انسان دیگر را در آنجا قتل عام کردیم و منتظر ماندیم تا ببینیم چه صدایی از شما بلند میشود و شما چشمتان را بستید و رویتان را برگرداندید تا ما با خیال راحت به کارمان ادامه بدهیم؟
- یادتان است روستای زرده٫ بانه٬ مریوان٫ حلبچه...؟
- یادتان است که در «منطقهء فاو» در مدت زمان کوتاهی ۱۳۷ حملهء شیمیایی انجام دادیم و بیش از ۱۰۰۰ بمب شیمیایی و ۷۰۰۰ توپ و خمپاره حاوی گازهای اعصاب و سیانور و تاولزا و خفهکننده بر سر ایرانیان ریختیم و بیش از ۱۰۰۰۰ نفر از آنها را مجروح شیمیایی کردیم و باز هم شما خم به ابرو نیاوردید؟
- یادتان است جزایر مجنون٬ هویزه٬ سومار٬ شلمچه و گاز خردل٬ تابون٬ سارین٬ سومان...سکوت؟
- یادتان است که من خودم «پیروزمستانه» شعار میدادم که ایرانیان «مگس»اند و ما آنها را با «حشرهکش» نابود میکنیم و از سنگ صدا درآمد و شما صدایی درنیامد؟
- یادتان است که در بایکوت مطلق خبریِ رسانههای شما «کاوه گلستان» تنها خبرنگاری در جهان بود که دوربین بدست گرفت و به حلبچه رفت تا آثار وحشتناک حملات شیمیایی ما را ثبت کند تا بلکه واکنشی در شما ایجاد شود٬ اما نشد؟
- یادتان است که ایرانیان به ناچار و به بهانهء «درمان»- «درمانی» که وجود ندارد - مجروحان شیمیایی خود را به کشور آلمان اعزام میکردند تا شهروندان شما مستقیم ببینند که سلاحهای شیمیایی چه بلایی بر سر انسانها میآورند تا شاید- لااقل در برابر افکارعمومی جوامع خودتان - عرق شرمی بر پیشانیتان بنشیند و اقدامی بکنید... اما نکردید؟
- یادتان است صدها شرکت آلمانی و فرانسوی و هلندی و بلژیکی و سوئدی و انگلیسی و آمریکایی: «پتروبراس»٬ «هی برگ»، «کارل کولب»٬ «پروتک اس ای»٬ «پروساگ»٬«ابکاک»٬ «ویلکاکس»٬ «مونته دیسون»٬ «تکنی پترول»٬آلکاتل»٬ «ماترا» ...که در تمام مراحل تاسیس و تجهیز و مشاورهء فنی و نظارت مهندسیِ کارخانههای ساخت سلاح شیمیایی و «حشرهکشی»٬ در بغداد دفاتر بازرگانی داشتند و مدیران و پیمانکاران و مهندسان آنها در طول سالها - در حین استفاده ما از این سلاحهای مرگبار - به پایختمان رفت و آمد میکردند و شما هر سال مجوز بازرگانی آنها را امضاء میکردید؟
- یادتان است طرح فرانسوی استفاده از «هلیکوپترهای کشاورزی» برای سمپاشی «تهران» برای «تسلیم» کردن ایرانیان؟
- یادتان است تهدید دولت آمریکا به وتوی هر قطعنامهای که در محکومیت حملات شیمیایی مستقیماً نامی از کشور عراق و صدام حسین ببرد تا مبادا موقعیت «حرامزادهء» خودش در برابر ایرانیان تضعیف شود؟
- یادتان است که بعد از سالها تلاش بیوقفهء ایرانیان برای جلب توجه شورای امنیت سازمان ملل و شکستن بایکوت رسانهای و آگاهسازی افکار عمومی جهان در مورد استفادهء بیرویه و بیرحمانهء ما از سلاحهای شیمیایی و پس از هزاران کشته و دهها هزار مجروح شیمیایی از ایرانیان و کُردها عراقی - که تا همین امروز لحظه به لحظه در حال زجرکش شدن هستند- تنها واکش شما - «جامعهء جهانی» - قطعنامهای بود که در آن بدون ذکر نامی از صدام حسین و ارجاع به هیچ یک از موارد جنایات جنگی ما٬ در یک بیانیه کلی «هر دو» کشور ایران و عراق را از استفاده از سلاحهای شیمیایی منع نمودید؟......
فرصتم دیگر تمام شد.
باید به اسفل السافلین بازگردم.
اما شما را هشدار میدهم که دیگر هرگز منافع سیاسی و استراتژیک و اقتصادی و هژمونیک خود را بر ارزشهای «حقوق بشر» ارجحیت نبخشید و نسبت به رنج انسانها بیتفاوت نباشید٬ که آتش دوزخ بد عقوبتیست!
اینطور بود که امروز صبح سیاستمدارن غربی با حیرت از خواب بیدار شدند٬ سراسیمه با یکدیگر تماس گرفتند و خوابشان را برای هم بازگو کردند و تصمیم گرفتند که در عرض ۲۴ ساعت تمام رسانههای خود را با تمام توان در رابطه با حملات شیمیایی «خانشیخون» سوریه فعال کنند٬ در شورای امنیت سازمان ملل «نشست اضطراری» برگزار کنند٬ عامل این جنایت را فوراً توسط نیروهای امنیتی خود شناسایی کنند و بیانیههای پیدرپی در محکومیتش صادر کنند و البته «آلمان» نیز کشور «ایران» را در رابطه با این حملات شیمیایی «مسئول» بخواند!حتماً این تحول عظیم و بیداری ناگهان وجدان بشردوستانهشان به خاطر آن خواب بوده.
وگر نه مردم سردشت٬ نودشه٬ زرده٬ حلبچه٬ مریوان٬ بانه٬ شلمچه٬ فاو٬ سومار٬ گاز خردل٬ اعصاب٬ سارین٬ تابون٬ سیانید٬ سومان...سکوت
از علی نصری