اسلوموشن برخورد موشک به محل و لحظه برخورد موشک از دوربین فرد پیاده
اسلوموشن برخورد موشک به محل و لحظه برخورد موشک از دوربین فرد پیاده
لحظه حمله دوم جنگنده های ائتلاف عربی-غربی به سالن مراسم درگذشت پدر وزیر کشور یمن.
در کل سه سری بمباران رخ داده، دو بمباران اول همزمان و با قدرت کم بوده که مردم رو برای کمک رسانی جمع کنه و بمباران نهایی همونجور که در تصویر مشخصه بسیار قوی بوده که سالن رو از هم میپاشه.
آمار شهدا در ساعات اولیه 140 تا 200 شهید اعلام شد که گفته میشه تا کنون به 300 نفر هم رسیده.
این سامانه در حالی برای اولین بار در سوریه عملیاتی میشود که پس از شکست مذاکرات صلح و آتش بس توافق شده بین روسیه و آمریکا بر سر حلب ؛ تنش ها به بالاترین حد خود رسیده تا جایی که واشنگتن سخن از نقشه ی جایگزین برای حل مسئله سوریه دارد .
این تایپ از سامانه قابلیت شلیک دو نوع متفاوت از موشک را دارد ؛ نوع کوچک که برای هواپیماها و موشکهای کروز به کار میرود و نوع بزرگ تر که برای هدف قرار دادن موشکهای بالستیک میان برد و هواپیماهای جاسوسی و جمینگ استفاده میشود.
از آنجا که تروریستهای حاضر در سوریه از هیچ گونه هواپیما و یا موشکهای بالستیک استفاده نمیکنند ؛ مشخصا ورود این سامانه به سوریه جهت افزایش امنیت و حفاظت روسیه دربرابرحملات احتمالی آمریکا و ناتو به سوریه است .البته در گذشته سامانه S400 نیز در سوریه مستقر شده بود .
در حال حاضر واشنگتن روسیه را مقصر شکست آتش بس میداند و دلایلی چون متعهد نبودن روسیه به توقف بمباران و یا متهم کردن روسیه به بمباران مشکوک کاروان UN در بیرون از شهر حلب را قسمتی از کارشکنیهای روسیه عنوان میکند ؛ این در حالی است که از سوی دیگر خود آمریکا تلاشی مبنی بر جداسازی مسلحین ارتش آزاد از تروریستهای وابسته به القاعده نکرده و در متقاعد کردن آنها برای فاصله گرفتن از جبهه النصره شکست خورده است و بیانیه های پی در پی مسلحین مبنی بر باقیماندن در کنار جبهه النصره نشان دهنده این موضوع میباشد .
پس از گذشت پنج سال از بحران سوریه بر همگان آشکار شده است که نیروی محرک اصلی و پیش برنده ی مخالفین در سوریه ؛ تروریستها و نیروهای به اصطلاح جهادی هستند وخود مخالفین از تحقق اهداف بزرگ عاجز اند و دلیل اصلی مسلحین مبنی بر باقی ماندن در کنار تروریست ها همین مورد است .
آتش بس های صورت گرفته در حلب نیز بیشتر جنبه ی کمک رسانی به قشر مخالف و ایجاد وقفه در روند عملیات ارتش سوریه و بازیابی توان از دست رفته مسلحین را داشته است .
نکته طنز و جالب توجه پیرامون آتش بس این است که در زمان حمله ی تروریستها به حلب و شکستن محاصره هیچ واکنش و یا عکس العملی از سوی آمریکا مشاهده نشد و پس از تکمیل مجدد محاصره و پیشرویهای ارتش در مناطق شرقی حلب به یکباره این نبرد از دید غرب تبدیل به نبردی مذهبی و کشتار جمعی شد !
استفاده ابزاری و پروکسی وار از تروریستها (و نه مسلحین به اصطلاح میانه رو) از سوی غرب در سوریه یکی از مشمئز کننده ترین سیاستهای آنها در طول سالیان اخیر در خاورمیانه است .
نکته ای که در شرق حلب نباید نادیده گرفته شود مسئله وجود غیرنظامیان است و دانستن این موضوع که همه مردم شرق حلب با تروریستها نیستند .
در حال حاضر حدود 250 هزار نفر در شرق حلب هستند ؛ در خوشبینانه ترین حالت پنجاه هزار نفر از این مردم جزء خانواده مسلحین بوده و باقی بعنوان مردم عادی محسوب میشوند . در فرصت آتش بس ایجاد شده از مردم خواسته شد تا از مناطق شرقی حلب خارج شوند ولی با فشار جبهه النصره این امر محقق نشد و در واقع تروریستها از این مردم بعنوان سپر انسانی خود استفاده کردند و میکنند .
در چنین شرایطی وقتی در دو طرف ماجرا دو قدرت بزرگ و اصولا غیردین مدار مذاکره وعمل میکنند ؛ این غیرنظامیان هستند که بیشترین خسارات را متحمل میشوند .
مردم شرق حلب مردمی هستند که زیر سیطره و سلطه ی ارتش آزادند ؛ و خود ارتش آزاد زیر سیطره و سلطه ی جبهه النصره و القاعده است .
تقسیم تروریستها به تروریست خوب و بد و کمک آمریکا به القاعده در سوریه بعنوان تروریست خوب در نهایت بصورت سلسله وار مردم غیرنظامی در حلب و سوریه را مورد هدف قرار میدهد .
جنگ شدید در شهر قندوز و حومه های شهر جریان دارد ؛ طالبان از بعضی نقاط به داخل شهر رخنه کرده است.
نیروی های ویژه امروز به کمک مردم قندوز آمده اند اما به احتمال زیاد دیر شده و هر لحظه احتمال سقوط قندوز وجود دارد .
لازم به ذکر است که شهر قندوز مرکز استان قندوز سال گذشته نیز مدت ده روز به دست طالبان اشغال شده بود .
در حال حاضر وضعیت کاملا در استان قندوز وخیم است.
فرمانده ی جبهة النصره (جفش) در مصاحبه با یورگن تودنهافر: «آمریکایی ها در طرف ما ایستاده اند؛پول سعودی و تاو آمریکایی به ما کمک کرده در نبردها پیروز شویم. اکنون اسراییل از ما حمایت می کند.»
یورگن تودنهافر خبرنگار شهیر آلمانی و نویسنده ی کتاب «سفر من به قلب وحشت: ۱۰ روز در سرزمین داعش» حدود ۱۰ روز پیش با یکی از فرماندهان جبهه النصره در حلب مصاحبه کرد و انتشار این مصاحبه در 26 سپتامبر (دیروز) نشریه آلمانی Kölner Stadtanzeiger از دیروز بازتاب و واکنشهای گسترده ای در رسانهها داشته است. جایی که مارک تونر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در پاسخ به سؤالی در مورد اظهاراتی که در این مصاحبه مطرح شده ضمن رد ادعای کمک آمریکا به جبهه النصره تلویحا ارتباط و کمک متحدین آمریکا به این گروه را پذیرفت:
https://www.rt.com/usa/360700-syria-nusra-state-department/#.V-pgBH0uPHA
متن این گفتگو و ویدیوی آن را در زیر ملاحظه می کنید:
این هفتمین سفر من و پسرم فردریک به سوریه، کشور درگیر جنگ داخلی بود. ما ۱۳ روز آنجا بودیم.کلمات به سختی میتوانند حجم خسارت و مصیبت را در دو طرف درگیری توصیف کند.
ده روز پیش مصاحبهای با ابوالعز یکی از فرماندهان جبهة النصره هماهنگ کردیم که او در آن مصاحبه صراحتاً از تأمین کنندگان مالیشان از عربستان سعودی،قطر و کویت سخن گفت. ما می توانستیم هویت او را دقیقاً تحقیق کنیم و همه چیز را در مورد او بدانیم.
مصاحبه در معدن سنگی در حلب:
مصاحبه توسط یکی از شورشیان حلب هماهنگ شد. من برای سالها بین شورشیان سوری آشنا داشتم. این مصاحبه در خارج از شهر حلب در یک معدن سنگ در دید و فاصله ی تیر مستقیم انجام شد و مکان به گونهای انتخاب شده بود که فقط توسط یک عضو النصره قابل دسترسی بود. نیروهای ابوالعز پوشش صورت مختصری داشتند و به راحتی قابل شناسایی بودند. بخشی از صحبتهای ابوالعز کمی بعدتر توسط یک مفتی در حلب تأیید شدند. صحبتهای او در مورد عدم تمایل به آتش بس و ورود کاروان کمکهای بینالمللی و همچنین عملیات نظامی در مناطق مختلف سوریه در روزهای آینده در عمل شکل واقعیت گرفت.
ابوالعز فرمانده جبهه النصره راجع به این گروه: «ما یک بخش از القاعده هستیم. اصول ما اینها است: جهاد، خلوص و امنیت. ارتباطات و روشهای ما تغییر کرده است. برای مثال اسراییل اکنون از ما حمایت میکند زیرا اسراییل
خیر!
آنها کسانی هستند که در خطوط درگیری سلاح بدست میگیرند و در مناطق بمباران شده کلاه سفید به سر میکنند.
کلاه سفید ها چه کسانی را از زیر آوارهای بمباران نجات میدهند؟ همان کودکان سربازی که با هم سلاح بدست عکس یادگاری میگیرند.
وزارت کشور افغانستان :
در حمله هوایی ارتش ملی در شهرستان دشت ارچی استان قندز 22 تروریست شامل مولوی معاویه یکی از فرماندهان مهم و مشهور تروریستهای طالبان کشته شدند.
با بررسی تحولات سوریه و نگاه اجمالی به روند آن ، نقش کلیدی و مهم القاعده در سوریه غیر قابل انکار است و اگر این گروه را موثر و جریان ساز اصلی در مسائل سوریه بنامیم ؛ سخن به گزاف نگفته ایم .
سازمان تروریستی القاعده در گستره ی وسیعی از خاورمیانه در مناطقی همچون افغانستان ، پاکستان ، شمال آفریقا ، یمن ، سوریه و ... حضوری فعال و موثر دارد و ضمن برخوداری از استقلال در فرماندهی و ابتکار عمل ،سالهاست به اصل فرمانبرداری عقیدتی از رهبری واحد یعنی ایمن الظواهری پایبند است و کارشناسان این امر را کلید اصلی پایداری القاعده در منطقه معرفی میکنند . به بیان دیگر هر یک از شاخه های این گروه تروریستی ضمن حفظ استقلال عمل سعی میکنند خود را با شرایط منطقه تطبیق دهند و با همراه کردن مردم تبدیل به جزء جدایی ناپذیر آن منطقه شوند .
بصورت کلی راهبرد القاعده در منطقه راهبردی گام به گام است و این راهبرد در سوریه با گروه جبهه النصره به بهترین شکل خود نمایان شد .
جبهه النصره شاخه رسمی سازمان تروریستی القاعده در کشور سوریه فعالیت خود را بر مبنای تفکری جهادی سلفی از ابتدای سال 2012 با رهبری ابومحمد الجولانی آغاز کرد.
ابومحمد الجولانی روابط نزدیکی با ابومصعب الزرقاوی رهبر القاعده در عراق و ابوبکر البغدادی رهبر داعش داشت ، وی در سالهای اشغال عراق توسط نظامیان آمریکایی در کنار دیگر افراد سلفی جهادی به مبارزه پرداخت و مراحل پیشرفت در رتبه فرماندهی را بسرعت پشت سر گذاشت .
نشنال در این مورد مینویسد:
او طی سالها به طور متناوب توسط دستگاه های امنیتی دستگیر و در آخرین دستگیری در عراق تحویل مقامات امنیتی سوریه شد . وی در زندان صیدنایا دوران محکومیت خود را سپری میکرد و در سال 2011 با دستور عفو جمعی بشار اسد در راستای طرح آشتی ملی از زندان آزاد شد .وی پس از آزادی خود را به رهبر داعش یعنی ابوبکر البغدادی که از دوستان قدیمی او بود رساند و با حمایت رهبر داعش گروه جبهه النصره را تاسیس کرد .
لازم به ذکر است در ماه های ابتدایی سال 2013 و پس از اختلافات بوجود آمده با رهبر داعش مبنی بر ورود داعش به سوریه ، جولانی با ایمن الظواهری رهبر القاعده بیعت کرد و به این ترتیب جبهه النصره بعنوان شاخه رسمی القاعده در کشور سوریه برگزیده شد . این ماجرا باعث جدایی داعش و جبهه النصره از یکدیگر و آغاز درگیریها و نزاع خونین بین طرفداران دو گروه شد .
جبهه النصره از تروریستهای خارجی فراوانی در بدنه ی مدیریتی و فرماندهی خود استفاده میکند و رابطه بسیار نزدیک و تنگاتنگ با دیگر تروریستهای خارجی که تحت عنوان جهاد وارد سوریه شده اند دارد . در واقع جبهه النصره هماهنگ کننده گروه های تروریستی خارجی در کشور سوریه است .
در جولای سال 2016 (مرداد 95) ابو محمد الجولانی طی بیانیه ای تصویری برای اولین بار در برابر دوربین ها ظاهر شد و جدایی جبهه النصره از سازمان القاعده و تاسیس گروهی جدید با نام " جبهه فتح الشام " را اعلام کرد .
تلگراف در سایت خود نوشت :
تصاویر پخش شده از شبکه خبری الجزیره درحالی صورت گرفت که در روزهای گذشته زمزمه جدایی جبهه النصره در شبکه های مجازی شدت فراوانی گرفته بود . ابومحمد الجولانی با قرار گرفتن در جلوی دوربین از تغییر نام جبهه النصره به جبهه فتح الشام سخن گفت و اعلام کرد دیگر زیر پرچم النصره مبارزه نمیکند و از فرماندهان القاعده در ارتباط با همکاری و درک متقابل تشکر کرد .وی اطمینان داد گروه جدید تمام ارتباطات خود با افراد خارجی را قطع کرده است .
هرچند که اعلام رسمی جدایی از القاعده با تایید ایمن الظواهری رهبر این سازمان صورت گرفت و طبق ادعای جولانی تمامی راوبط این سازمان با القاعده قطع شده است اما بر کسی پوشیده نیست که این تغییر نام و قطع رابطه حرکتی رو به جلو در جهت مشروعیت بخشی به این گروه تروریستی و خارج شدن آن از زیر فشارهای بین المللی صورت گرفته است؛ به امید آنکه شاید در مذاکرات صلح سوریه جایگاهی برای این گروه جهادی سلفی در نظر گرفته شود .
از سال 2015 و پس از ورود نیروی هوایی روسیه به آسمان سوریه ، فشارهای زیادی بروی جبهه النصره قرار گرفت .نیروهای جبهه النصره در عملیات های گروههای تحت حمایت غرب مانند ارتش آزاد ، سهم اصلی حملات به مواضع ارتش سوریه را بردوش میکشند و هدف قرار دادن آنها خسارات زیادی به دیگر گروه ها وارد آورد ؛ از این رو یکی دیگر از علل تغییر نام همین مورد است.
گاردین در این مورد مینویسد :
احمد حسن ابوالخیر معاون ایمن الظواهری رهبر القاعده با انتشار پیامی صوتی گفت "ما این اجازه را به جبهه النصره میدهیم تا تصمیم دلخواه خود را اتخاذ کنند و هر آنچه که به صلاح اسلام و مسلمین است انجام دهند و از جهاد مردم سوریه دفاع کنند ."
آمریکا و روسیه نیز اعلام کردند دلیلی برای تغییر سیاست خود در قبال این گروه تروریستی نداریم و تغییر نام این گروه تغییری در نگاه ما به آنها ایجاد نکرده است و تصمیمات بر اساس عملکرد ، هدف و ایدئولوژی آنها گرفته خواهد شد. با این حال جبهه فتح الشام هنوز بعنوان یک گروه تروریستی شناخته میشود و تغییر نام آن تغییری در ماهیت این گروه جهادی سلفی ایجاد نکرده است .
ذکر این نکته لازم است که جولانی علیرغم اعلام جدایی از القاعده هنوز بصورت رسمی با الظواهری فک بعیت نکرده و این موضوع در محافل سلفی بعنوان یک اشارت محسوب میشود و نشان از اهداف بلند مدت القاعده دارد . بصورت کلی القاعده به گونه ای سازماندهی شده است که یک تغییر نام و یا تغییر در درجات فرماندهی تاثیری بر آینده آن نخواهد داشت . علت اصلی نگرانی غرب در موضوع القاعده همین مورد است . القاعده به کمک آمریکا جهت مبارزه و جلوگیری از نفوذ شوری سابق در کشور افغانستان راه اندازی شد . هرچند که در کوتاه مدت اهداف تعیین شده ی آمریکا محقق شد اما با گذشت زمان و ریشه دواندن تفکر سلفیت و القاعده گری در بافت ضعیف و رنج کشیده ی منطقه اثرات مخرب آن رفته رفته نمایان شد تا حدی که در سپتامبر 2011 حادثه ی برج های دوقلوی نیویورک را رقم زد .
اما اینبار القاعده در سوریه تولدی دیگر و به اذعان کارشناسان ظهوری قوی تر داشته است و کنترل کردن آن امری دشوار محسوب میشود و هر لحظه امکان دارد اثرات آن نه در آمریکا بلکه در جایی نزدیک تر یعنی اروپا ظاهر شود . القاعده ای که در سوریه با نام هایی همچون جبهه النصره ، جبهه فتح الشام و .... فعالیت میکند ؛ با داشتن تجربیاتی مانند تجربه ی القاعده در افغانستان و عراق ، یمن و چچن و مردانی که در گستره ی وسیعی از منطقه سالها به نبرد پرداخته اند و حالا در سوریه با گردهم آوردن تمام این تجربیات در تعاملی عالی با دیگر گروه ها به سر میبرند ؛ به مراتب خطرناک تر از القاعده سنتی در پاکستان و افغانستان است .
و مطمئنا ایمن الظواهری هنگامی که بر جدایی جبهه النصره از القاعده رای مثبت داد بر این موضوع آگاهی داشته است . جبهه فتح الشام در سوریه تنها گامی جدید از القاعده در راستای مدیریت نوین این سازمان در جهان است .
میرزا
به تازه گی Netflix در راستای سیاستهای تحریف و سیاه نمایی واقعیت سوریه ، اقدام به انتشار مستندی با نام "White Helmets" کرده است .
نت فلیکس یک شرکت شناخته شده ی سرگرمی چند ملیتی آمریکاییست که در حوزه مدیا فعالیت دارد .نت فلیکس برای ساخت این مستند از Orlando von Einsiedel و Joanna Natasegara کارگردان و تهیه کننده ای که در گذشته نامزد دریافت جایز اسکار شده اند استفاده کرده است .
بی شک مردم سوریه در هریک از طرفین ماجرا به دور از هرگونه جناح بندی سیاسی و یا مذهبی متحمل رنجهای فراوانی شده اند و این رنج ها همچنان ادامه دارد ؛ اما آنچه که غیرقابل پذیرش است ؛ استفاده ی ابزاری از این رنجها در جهت بهره بری و بهره کشی سیاسی است .
وایت هلمتس یا همان کلاه سفیدها گروهی به ظاهر مردمی میباشد که با نام دفاع مدنی سوریه از سال 2013 فعال است و اهداف خود را کمک به غیرنظامیان اعلام کرده است ؛ اما واقعیات موجود چیز دیگری را بیان میکند .
این گروه خود را گروهی بیطرف و "غیر دولتی" معرفی میکند در حالی که توسط غیر سوریها تشکیل شده است .
جیمز لمژریر با سابقه ی 20 سال کار در کشورهای آسیب پذیر به عنوان عضوی از هیات سازمان ملل متحد ، مشاور شرکتهای خصوصی و دفتر خارجه و رفاه انگلیس و بعنوان افسر سابق ارتش بریتانیا پشت تیم تشکیل دهنده ی کلاه سفید ها قرار دارد .
(دفتر خارجه و رفاه انگلیس مسئول حفاظت و ارتقای منافع انگلیس در سراسر جهان است)
اگر واقعا این گروه یگ گروه مردم نهاد (NGO) است پس چرا توسط یک مشاور خارجه انگلیسی و فردی با سابقه نظامی ایجاد شده است و درست توسط کسانی پشتیبانی میشود که از تروریستهای فعال در سوریه حمایت لجستیکی و معنوی میکنند ...
آمریکا تا کنون 23 میلیون دلار به کلاه سفیدها کمک مالی کرده است ! این در حالی هست که بر طبق ادعای این گروه ، کلاه سفیدها گروهی مستقل هستند که از هیچ سازمان دولتی پول قبول نمیکنند ..!
چرا کلاه سفیدها علیرغم ادعای بیطرفی فقط در مناطق تحت تسلط تروریستها حضور دارند و حاضر به فعالیت در مناطق دیگر نیستند ؟؟
چرا کلاه سفیدها همواره به دنبال اجرای برنامه منطقه پرواز ممنوع ناتو در سوریه هستند ؟
برنامه ای که شاهد عواقب وخیم آن در لیبی بودیم .. برنامه ای که توسط شخصی مانند کلینتون مورد تایید است ...
از سوی دیگر شواهد مصور بسیار زیاد دیگری از پیوند و وابستگی کلاه سفید ها با تروریستهای جبهه النصره وجود دارد .
تصاویر و فیلمهایی از مسلح بودن وایت هلمت ها تا حضور آنها در بین تروریستها و کمک به آنها و ...
معروف ترین آن مربوط به محمود رسلان عکاس عکس جنجالی کودک سوری عمران دقنیش است؛ همان فردی که با قاتلان کودک 12 ساله سوریی (به گفته برخی فلسطینی) عکس سلفی دارد و به کمک کلاه سفید از عمران دقنیش عکسبرداری کرد ...
پاک کردن گند کاریهای جبهه النصره پس از اعدامهای میدانی مردم سوریه ...
سر دادن شعارهای پیروزی دوشادوش جبهه النصره ...
اشاره مستقیم یکی از کلاه سفید ها مبنی بر بی احترامی به کشته های ارتش و انداختن آنها در سطل آشغال ..
بنابراین ما با گروهی روبرو هستیم که ؛
بنیان گذاران آن سوری نیستند
مستقل و مردم نهاد نیستند
بیطرف نیستند ...
مسلح اند و نشانه هایی از فرقه گرایی در آنها دیده میشود ...
مطمئنا با چنین شرایطی صحت عملکرد این گروه کاملا زیر سوال است ، گروهی که حالا با تلاش شبکه هایی مانند نت فلیکس زمزمه های برگزیدن آنها بعنوان یکی از نامزدهای دریافت "جایزه صلح نوبل" ! به گوش میرسد ..
مقاله ی اخیر دکتر ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در نیویورک تایمز با عنوان «بیایید جهان را از وهابیت خلاص کنیم» که سعودی ها، وهابیون و سلفیون را به شدت خشمگین و وادار به واکنش کرده است:
بیایید جهان را از وهابیت خلاص کنیم.این روزها شرکتهای روابط عمومی و تبلیغاتی که ابایی از دریافت دلارهای نفتی ندارند، فرصت بی سابقه ای برای رسیدن به درآمدهای هنگفت یافته اند.
جدیدترین پروژه تبلیغاتی آنها اینست که ما را متقاعد سازند که جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه، دیگر وجود ندارد و همانگونه که یکی از سخنگویان جبهه النصره در شبکه CNN، اعلام نموده است این گروهِ تغییر نام داده،از تروریستهای القاعده جدا شده و «معتدل» گشته است!
این گونه تعصب و کوته فکری جاهلیت را بعنوان چشم انداز روشنی برای قرن 21 عرضه می دارند. لیکن مشکل مشتریان ثروتمند این مؤسسات تبلیغاتی، که غالبا سعودیهایی هستند که جبهه النصره را حمایت گسترده مالی می کنند، اینست که اسناد موجود در خصوص سیاستهای ویرانگر آنان قابل اصلاح، دستکاری و حذف نیست. چنانچه تاکنون ابهامی وجود داشت، صحنه های پخش شده از گردن زدن یک پسر بچه 12 ساله توسط این به اصطلاح «معتدلین» نمایش دلهره آوری از واقعیت موجود است.
از حمله تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 تاکنون، وهابیت جنگ طلب چند بار تغییر چهره داده اما در ایدئولوژی و مشی بنیادی آن تغییری حاصل نشده – خواه این گروه طالبان باشد یا شاخه های بازتولیدشده القاعده و یا عناصر به اصطلاح دولت اسلامی، که نه دولت است و نه اسلامی.
میلیونها نفر که قساوتهای جبهه النصره را تجربه کرده اند، داستان ساختگی جدایی جبهه النصره از القاعده را باور نخواهند کرد. سوابق نشان می دهد که تلاش برای تطهیر جبهه النصره با این هدف صورت می گیرد تا ارسال دلارهای نفتی به گروههای افراطی در سوریه که تا قبل از این با شیوه های پنهان صورت می گرفت، در آینده بطور علنی و آشکار انجام پذیرد و حتی برخی دولتهای غربی را وسوسه نماید تا از این باصطلاح «معتدلین» حمایت نمایند.
حضور غالب النصره در اتحاد فعلی مخالفین دولت سوریه درحلب، واقعیتی است که تمامی این تبلیغات را مردود می سازد.تلاش عربستان سعودی برای متقاعد ساختن ولی نعمتان غربی اش به حمایت از سیاستهای کوته بینانه اش برمبنایی باطل استوار شده که فروبردن جهان عرب در آشوب بیشتر به نحوی به جمهوری اسلامی ایران ضربه می زند. این توهم که بی ثباتی منطقه به «مهار» ایران کمک خواهد نمود و یا دشمنی ادعایی بین شیعه و سنی به درگیری در منطقه دامن زده است، با این واقعیت در تضادی آشکار است که هولناکترین خونریزیها در منطقه ما به دلیل کشتار برادران عرب و سنی توسط وهابیها شکل گرفته است.
درحالیکه افراطیون با حمایت اربابان ثروتمند خود به کشتار مسیحیان، یهودیان، یزیدیها، شیعیان و سایر «مرتدین» مشغولند، ولی در واقع این اعراب سنی کشورهای منطقه هستند که بیشترین خسارات را از سوی این تفکر صادراتی نفرت تحمل کرده اند. در واقع امروز نه اختلاف موهوم تاریخی میان شیعیان و اهل سنت،بلکه مقابله وهابیت و شریعت راستین اسلام در جریان است؛ مقابله ای که نتایج و آثار عمیقی در منطقه و دیگر نقاط جهان بر جای خواهد گذاشت.
در حالیکه حمله به عراق به سردمداری امریکا در سال 2003 درگیریهایی را که امروز شاهد آن هستیم براه انداخت و تشدید نمود؛ لیکن عامل عمده خشونت، ایدئولوژی نفرت افکن وهابیت و مورد حمایت عربستان سعودی بوده است، گرچه این امر تا واقعه 11 سپتامبر 2001 از انظار غربیها مغفول مانده بود.شاهزادگان ریاض مستأصلانه می کوشند تا منطقه را به شرایط دوران حکومت صدام حسین در عراق بازگردانند؛ شرایطی که در آن یک سرکوبگر ظالم دست نشانده، با حمایت مالی اعراب منطقه و غربی های خوش خیال با تهدید موهوم ایرانی مقابله می کرد.
اما آنها با یک مشکل روبرو هستند: صدام مدتهاست که مرده و ساعت زمان را نمی توان به عقب کشید. هرچه زودتر حاکمان سعودی با این واقعیت کنار بیایند، به نفع همه خواهد بود. واقعیات جدید منطقه ما حتی می تواند پذیرای ریاض باشد، چنانچه سعودیها مشی فعلی خود را تغییر دهند.
منظور از تغییر چیست؟
طی سه دهه گذشته ریاض دهها میلیارد دلار برای صدور وهابیت از طریق هزاران مسجد و مدرسه دینی در سراسر جهان هزینه کرده است. از آسیا تا افریقا و از اروپا تا امریکا این عقیده منحرف ویرانی عظیمی بر جای گذشته است. همانگونه که یکی از افراطیون سابق در کوزوو به نیویورک تایمز گفت، «سعودیها با پولهایشان اسلام را در این منطقه (بالکان) کاملا تغییر داده اند.»
وهابیت گرچه بخش بسیار ناچیزی از مسلمانان را جذب نموده، لیکن آثار بسیار ویران کننده ای برجای گذاشته است. تقریباً تمامی گروههای تروریستی که از نام اسلام سوءاستفاده می کنند -- از القاعده و انشعابات آن در سوریه تا بوکوحرام در نیجریه --متاثر از این فرقه مرگبار بوده اند.
سعودیها تاکنون توانسته اند با استفاده از «برگ ایران» متحدان خود را به همراهی با نابخردی خود در سوریه و یمن ترغیب کنند. این وضعیت بدون تردید تغییر خواهد کرد؛ چرا که امروز حمایت مستمر ریاض از افراطی گری جنگ طلب بطلان ادعای سعودی بعنوان نیروی ثبات آفرین را به اثبات رسانده است.
جهان دیگر نمی تواند نظاره گر کشتار نه تنها مسیحیان، یهودیان و شیعیان بلکه سنیها توسط وهابی ها باشد. در شرایطی که آشوب بخشهای زیادی از خاورمیانه را فراگرفته، این خطر بزرگ وجود دارد که چند نقطه با ثبات باقی مانده نیز در درگیری بین وهابیت و اهل سنت دچار بی ثباتی گردند.
لازم است اقدامی هماهنگ در سازمان ملل متحد با هدف قطع حمایت مالی از ایدئولوژی های مبتنی بر نفرت و افراط صورت گرفته و جامعه جهانی در رسیدگی به موضوع کانالهای ارسال پول و اسلحه به تروریستها فعالتر عمل نماید. در سال 2013 رئیس جمهور ایران، دکتر حسن روحانی، پیشنهاد جهان عاری از خشونت و افراطی گری را ارائه نمود. ضروری است سازمان ملل متحد بر آن اساس، به برقراری گفتگوی گسترده تر بین ادیان و مذاهب بمنظور مقابله با این عصبیت خطرناک قرون وسطایی اقدام نماید.
حملات اخیر در شهرهای نیس، پاریس و بروکسل باید دنیای غرب را متقاعد ساخته باشد که تهدید سمی وهابیت را نباید مورد غفلت قرار داد. بعد از سالی که هر هفته اش مملو از اخبار فاجعه بار بود، لازم است جامعه جهانی دست به اقدامی فراتر از ابراز انزجار، ناراحتی و تسلیت بزند.
آنچه امروز بدان نیازمندیم، اقدام عملی علیه افراطی گری است.گرچه بیشتر خشونتهای اعمال شده با سوء استفاده از نام اسلام ریشه در وهابیت دارد، لیکن به هیچ عنوان پیشنهاد نمی کنم که عربستان سعودی نمی تواند بخشی از راه حل باشد. کاملا برعکس، ما از حاکمان سعودی می خواهیم سخن پردازی مبتنی بر اتهام و هراس را رها نموده و با سایر اعضای جامعه جهانی در از بین بردن آفت تروریسم و خشونت که همه ما را تهدید می کند همکاری کنند.
امروز دفتر نمایندگی آل سعود در سازمان ملل متحد با ارسال یک نامه ی رسمی به شورای امنیت سازمان ملل متحد ،مدعی شد که ایران با زیر پا گذاشتن! قطعنامه 2216 شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدام به قاچاق سلاح و به ویژه موشک به یمن نموده به شکلی که به گفته ی او مردم غیر نظامی ساکن مناطق مرزی کشورش هرروز هدف این حملات موشکی توسط حوثی ها (انصار الله ) قرار میگیرند .
براساس این گزارش کشور عربستان سعودی به عنوان قربانی ! این حملات موشکی خواستار برخورد جدی شورای امنیت با به گفته ی او این نقض تعهد ایران شده است ،
لازم به ذکر است این اتهامات توسط کشوری به جمهوری اسلامی ایران زده شده که با انجام سختگیرانه ترین محاصره ی (دریایی ،زمینی وهوایی) از ورود هر گونه محموله بدون بازرسی به بنادر و فرودگاههای این کشور جلوگیری می کند ، به طوری که همانطور که در خبر ها خواندیم به هواپیمای حامل هیات مذاکره کنندگان انصار الله به مدت چهل روز اجازه ی پرواز به فرودگاه صنعا داده نشد ؛
با توجه به شرایط ایجاد شده بالا که بر کسی پوشیده نیست چگونه میتوان به دور از چشم آل سعود و ماهواره های جاسوسی متحدانش چنین محموله های عظیم موشکی را به سادگی به یمن ارسال کرد !
سالهاست بسیاری رسانه های جهان به خصوص رسانه های کشورهای عربی نقش به سزایی در خط دهی به جریانات تندرو وحتی تروریستی در منطقه و جهان دارند.
از این جمله رسانه هایی مثل الجزیره و العربیه هستند که اگر آنها را پرچم دار افراطی گری بنامیم اشتباه نکرده ایم.
برنامه های جنجالی این رسانه ها با خط دهی به گروه هایی که تروریستی بودن آنها سالهاست مشخص شده، در آستانه هر اتفاقی که میتواند منجر به خاموش شدن بحران کشورهای هدف به خصوص سوریه شود، سعی در خط دهی به گروه های مختلف دارد.
فیصل القاسم، مجری برنامه "الاتجاه المعاکس" (جریان معکوس) تلوزیون عربی الجزیره از جلمه کسانی است که با برنامه های جنجالی خود سعی در جهت دهی به تروریست ها دارد.
پیش از این ویدیوهایی نظیر "آیا باید همه علوی ها کشته شوند" خروجی برنامه وی بود:
در آخرین گفت و گوی وی، شاهد شرح راهبرد کشتار دست جمعی شیعیان و علوی ها خواهید بود:
فیصل: من از شما سوال دارم، چرا همش در مورد اتفاقاتی که در مناطق سنی اتفاق می افتد شکایت می کنید؟ این مشکل شماست! چرا جنگ با رژیم را در مناطق سنی متمرکز کرده اید؟ پس دمشق چی؟ مناطق علوی نشین چی؟ مناطق ساحلی چی؟ مناطقی که در آن از رژیم حمایت میکنند چی؟ این مشکل شماست! مناطقی رو نابود کنید که در آن کسانی که با شما جنگ میکنند حضور دارن!
میخواهید سوریه را آزاد کنید؟ به شهرهای ساحلی بروید. این چیزیه که سوریها میگن، به دمشق بروید، به مناطقی که از اسد حمایت میکند بروید و به آنها حمله کنید.
(اشاره به میهمان) نقطه نظر شما چیست؟
- این مناطق نه تنها توسط ایرانی ها و روسها حمایت میشه، بلکه توسط آمریکا هم حمایت میشه. با نیروی هوایی از آنها حمایت میکنند برای اینکه میدانند که رژیم جنایت کار هیچ کاری ازش بر نمیاد. شما موضعشون در قبال آتش بس رو دیدید، روسیه راهش انداخت برای اینکه میدونست دیگه نمیتونه ازشون حمایت کنه.
- فیصل: چرا رژیم رو سرزنش میکنید؟ من میخوام از شما بپرسم، نبل و الزهرا به عنوان شهرهای شیعی در قلب مناطق سنی، یا فوعه و کفریا، آنها هنوز در میان شما در حال زندگی هستند.....، چرا اونها رو از مناطق خود بیرون نمیکنید همونطور که اونها شما رو بیرون کردند؟
- ما برای خاطر کودکان معضمیه و مضایا و زبدانی این کار رو نکردیم....
- فیصل: جنگ احساسات بردار نیست، شما در حلب و داریا جنگیدید؟! چرا نرفتید به سمت ساحل، برید به سمت ساحل!
- ان شاءالله خواهیم رفت، دمشق برای ما خواهد بود، ساحل را میگیریم، زمانش خواهد رسید، همه آنها آزاد خواهند شد.
امروز سی و چهارمین سال کشتار مردم فلسطین در صبرا و شتیلا است. جایی که چند هزار نفر به خاک و خون کشیده شدند و فریادشان بعد از سه دهه هنوز در حلقوم ها مانده است.
یاد کنیم از شهدای این جنایت و لعنت بفرستیم بر جانیان مدعی حقوق بشر همچون اسرائیل و آمریکا .
جنایت صبرا و شتیلا بین روزهای 16 تا 18 سپتامبر 1982 (25 تا 27 شهریور 1361) توسط فالانژها در منطقه تحت کنترل اسراییل در غرب بیروت صورت گرفت ..
امروز کردها پرچم آمریکا را در چند نقطه از تل ابیض برافراشتند . گفته میشود این حرکت پس از ورود خودروهای حاوی نیروهای ویژه آمریکایی به این شهر مرزی صورت گرفت .
در طول این چند سال همواره از نقش و هدف آمریکا در بهره برداری از کردهای سوریه سخن گفتیم ؛ با افزایش تحرکات ترکیه و ورودش به خاک سوریه و احتمال تکرار چنین سناریویی در تل ابیض تحرکات آمریکا افزایش پیدا کرد و برخی این اقدام را عملی پیشگیرانه تلقی میکنند .
رفتار آمریکا با کردها در غرب فرات در مواجهه با ترکیه باید درس عبرتی باشد .. آیا پندگیری وجود دارد ؟
سازمان القاعده تا پیش از شکلگیری داعش رقیبی جدی در میان جریانهای سلفی نداشت. با ظهور غیرقابل پیشبینی داعش، القاعده در وضعیت بسیار بحرانی و سختی قرار گرفت. داعش از یک سو توانست بخش قابل توجهی از عناصر القاعده را جذب خود کند و از سوی دیگر سالها انحصار القاعده در نمایندگی جریان سلفی را به چالش کشید در نهایت با اعلان «دولت خلافت» یک گام از رقیب سنتیاش پیشی گرفت.
همزمان با رویکرد بسیار تند و متوحشانه رهبران داعش برای پیشبرد اهداف توسعهطلبانه خود، بسیاری بر این عقیده بودند که القاعده نیز برای عقب نماندن از این قافله رویکرد داعش را در پیش خواهد گرفت. با این حال ایمن الظواهری نه تنها چنین مسیری را انتخاب نکرد بلکه تلاش کرد چهرهای متفاوت و آلترناتیو نسبت به داعش از گروهش نشان دهد. در سوریه وقتی ائتلاف موسوم به «جیش الفتح» با محوریت جبهه النصره در آوریل 2015 تشکیل شد ابومحمد الجولانی، فرمانده النصره تلاش کرد که نشان دهد برخلاف رقیب داعشیاش میتواند با دیگر گروههای معارض همپیمان شود و با آنها تعامل داشته باشد. هرچند امروز زیرمجموعههای القاعده در کشورهای مختلف از استقلال عمل برخوردارند، با این حال واقعیت آن است که شواهدی مبنی بر طغیان این گروهها از رهبری مرکزی ایمن الظواهری وجود ندارد؛ مسئلهای که به وضوح در رقابت شاخههای القاعده در شمال آفریقا با هم پیمانان داعش در این منطقه قابل مشاهده است.
با این حال اعلام جدایی گروه النصره در سوریه از سازمان القاعده و تغییر نام این گروه به «جبهه فتح الشام» یک نقطه تحول در تاریخ القاعده به شمار میرود. آنگونه که جولانی در سخنانش اعلام کرد این رویکرد به معنای «پایان وابستگی النصره به جریانهای خارج از سوریه» است. این مسئله احتمالاً راهبرد جدید القاعده برای سالهای آینده را نشان میدهد. البته جولانی مشخص نکرد که واقعاً قرار است با فرماندهان بلندپایه القاعده به ویژه فرماندهان غیرسوری که در جبهه تازه تأسیس «فتح الشام» فعالاند چگونه تعامل کند. علاوه بر این، هنوز برای محافل سلفی این سؤال مطرح است که چرا جولانی نسبت به «فک بیعت» خود از ظواهری اقدامی نکرده و آیا واقعاً هنوز وی به سازمان مرکزی وفادار است یا نه. عبدالله المحیسنی از رهبران شرعی فتح الشام گفته است که بسیاری از گروههای معارض سوری از همکاری با النصره به دلیل بدنامی وابستگیاش به القاعده خودداری میکردند و از این رو رهبری مرکزی القاعده در اقدامی «مصلحتی» تصمیم گرفت زیرمجموعه سوریاش از القاعده، اعلام جدایی کند.
بنا بر این بر خلاف بسیاری از تحلیلگران اگر از نگاه راهبرد جدید به قضیه بنگریم، القاعده امروز در مرحلهای سرنوشتساز از رویکرد گام به گام توسعه منطقهای قرار گرفته است. القاعده پس از یک دوره سکوت و انفعال اکنون در بسیاری از کشورها شاخههایی مستقل و فعال دارد. در افغانستان نیز طالبان 15 سال پس از سرنگونی بار دیگر سربرآورده و با سیطره بر مناطقی از افغانستان دولت این کشور را به چالشی جدی کشیده است. اما داعش به گفته بسیاری از تحلیلگران حوزه گروههای سلفی نخواهد توانست همانند گذشته به مسیر خود ادامه دهد. گروهی که توانست بر اساس رویکردی طائفهای و ضدشیعی در مدتی بسیار کوتاه بر بخش قابل توجهی از عراق و سوریه تسلط یابد امروز در موضعی تدافعی قرار گرفته و به نظر نمیرسد که بتواند بیش از این از گفتمان طائفهای برای پیشبرد اهدافش استفاده کند. اگر رهبران داعش قرار باشد همچنان راهبرد خود را با محوریت گفتمان طایفهای دنبال کنند قطعاً چنین گفتمانی در خارج از محدوده عراق و شام نخواهد توانست حرفی برای گفتن داشته باشد.
امروز رهبران داعش از یک بحران مشروعیت جدی رنج میبرند. بسیاری از مفتیان جریان سلفی جهادی حاضر به بیعت و تأیید این گروه و رفتارهای تندروانه داعش نیستند. واقعیت آن است که گروههای همپیمان داعش در کشورهای مختلف، از قبیل ولایت سینا در مصر و بوکوحرام در نیجریه، اصالتی القاعدهای دارند. واضح است که داعش در صورت فروپاشی در عراق و سوریه به سوی غرب و مناطق شمالی آفریقا مهاجرت خواهد کرد و به ناچار استراتژی «ولایات پراکنده» را پی خواهد گرفت اما به نظر میرسد با این فروپاشی این ولایات ترجیح خواهند داد بار دیگر خود را در سبد القاعده تعریف کنند. رهبران القاعده در این مدت توانستند جامعه جهانی را به این سو جلب کنند که امروز داعش تهدید اول دنیاست و به این ترتیب با فراغ بال بیشتری به یارگیریهای خود در سوریه، یمن، مصر و پهنه وسیعی از شمال آفریقا و حتی شبه قاره هند پرداختند. القاعده با رویکرد عملگرایانهتری که نسبت به رقیب خود دارد تعامل خود با طرفهای منطقهای را حفظ کرد و توانست حمایت قدرتهای منطقهای را به مثابه جایگزینی کم خطرتر از داعش جلب کند. جریانهای سلفی نزدیک به القاعده، به ویژه در کشورهای بازمانده از بهار عربی گفتمان فراگیرتری از داعش ارائه دادهاند و توانستهاند با بهرهبرداری از میراث سرکوب جریانهای اسلام سیاسی و اخوانی، راهبرد بلندمدتی را برای برای آینده ترسیم کنند و زنگ خطری جدی را برای دولتهای منطقه به صدا درآورند.
محمدرضا عشوری
صبح امروز داعش به مناسب عید قربان خبر از انتشار قریب کلیپ جنایتی دیگر داد.
با انتشار کلیپ مشخص شد که این روش جدید، سر و ته آویزان کردن مردم از جنگک های کشتارگاه دام و سربریدن آنهاست.
اینم عیدی داعش به مردم.....
.
حکومت به کفر میماند اما به ظلم خیر، داعش خیلی وقته از درون پوسیده شده و به زودی از میان خواهد رفت.
.
علیرغم اینکه عراق هنوز درحال جنگه و خیلی از مناطق داعش هنوز به دست نیروهای عراقی بررسی نشده اند، اما تا به حال در گورهای دسته جمعی بیش از 15000 جنازه کشف شده است.
وحیدالله مجروح سخنگوی وزارت بهداشت افغانستان به رسانهها گفت در انفجارهای انتحاری دیروز کابل 45 نفر شهید و 110نفر دیگر زخمی شده اند .
در سلسله انفجارهای امروز طرطوس، حسکه، حمص و ریف دمشق دست کم ۴۲ نفر جان خود را از دست داده و دهها مجروح شدند.
داعش مسئولیت انفجار حسکة را به عهده گرفت هر چند به احتمال زیاد بقیه انفجارها نیز کار این گروه تروریستی باشد.
بیش از 300 عضو داعش که اکثرا نیروهای خارجی کشته شده این گروه در فلوجه بودن، در این قبرستان دفن شده اند.
حکیم عبدالجمال معروف به عبدالحکیم آل یاسین، تروریست مسلحی که در سازمان های جاسوسی سیا، میت ترکیه و ام آی ۶ انگلستان دارای پرونده و تحت تعقیب بود، حالا در قامت یکی از نایب فرماندهان میدانی گروههای وابسته به ارتش آزاد تحت حمایت آمریکا در شمال حلب ظاهر شده است.
استفاده از حکیم به عنوان فرمانده میدانی با وجود سابقه ی جنایات جنگی و آدم ربایی حتی فعالان مخالف سوری را نیز متعجب کرده است.
نیویورک تایمز در گزارشی در سال ۲۰۱۲ پرونده ی جنایات جنگی حکیم را منتشر کرد.عبدالجمال در سال ۲۰۱۴ آنتونی لوید روزنامه نگار بریتانیایی روزنامه تایمز را به اتهام جاسوسی برای سیا به گروگان گرفت و پس از ضرب و شتم، دو گلوله به پای او شلیک کرد. آنتونی لوید در روزنامه تایمز می گوید:««کسی که در سال 2014 سمت من خم شد و دوبار به مچ پای من شلیک کرد امروز مامور سیا و از شورشیان میانه درسوریه است».
او همچنین دو برادر عضو جبهه النصره دارد که یکی ازآنها در گفتگویی از علاقه و وفاداری حکیم به جبهه النصره گفته بود.
در تصویر توییتی را نشان می دهد که در آن عبدالجمال علویان سوریه را به نسل کشی تهدید می کند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که پیش از ظهر امروز (دوشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۵) منتشر شد به شرح زیر است:
هنگامی که سازمان ملل به بهانه قطع منابع مالی برای کمک به کودکان آسیب دیده از جنگ در یک پارادوکس خفه کننده از بازخواست عربستان سعودی سربازمیزند؛وزیر امور خارجه عربستان درحاشیه اجلاس چهار جانبه جده با ژستی وقیحانه میگوید :
«برای جلوگیری از تلفات غیر نظامی در اثر حملات هوایی مان به یمن برنامه ی ویژه ای را دنبال میکنیم »
وفقط و تنها فقط چند روز پس از این اظهارات بیشرمانه دوباره در یک حمله ی بی دلیل به منزلی مسکونی در صعده کودکی بینوا در خواب شیرینش غرش هواپیما می شنود ،خاک و آوار را با خون خود ،در آخرین رویای کودکانه اش در هم می آمیزد و به فرشته مرگ لبخند میزند .
لبخند خاک آلودی که جگر هر بیننده ای را تا ابد میسوراند ،حاشا به مدعیان حقوق بشر
هشدار :تصاویر حاوی صحنه های دلخراش است.
با مقاومت مردم شجاع سانچارک همراه با پشتیبانی زمینی و هوایی ارتش افغانستان طالبان از سانچارک با قبول تلفات سنگین متواری شدند و مناطق اشغال شده آزاد گردید.
دفتر مطبوعاتی استانداری استان سرپل از کشته و زخمی شدن 133 جنگجوى طالب در روز جمعه و شنبه در سانچارک خبر داده است.