اینجا میخواهم یک پرانتز باز کنم.
نگاه کنید، در زمان جنگ با اسرائیل ما از شهیدانمان و خسارتهای دشمن صحبت میکردیم.
این بخشی از نبرد و جنگ روانی و رسانهای بود. بسیار طبیعی بود. اگر در مورد مقاومت میگفتیم اینجا ۲، ۳ و ۵ نفر شهید شدند، در مورد دشمن نیز میگفتیم. اگر دربارهی دشمن صحبت نمیکردیم شاید استفادهی منفی میشد پس دربارهی سربازان، زخمیها و کشتگانش سخن میگفتیم و از ورودمان به پایگاهها، زدن تانکها، زدن خودروهای زرهی و عملیاتهای استشهادیمان فیلم میگرفتیم.
اینها صحنهی [شهادت] شهیدان را کامل میکرد و یک موفقیت روحی بود. ما به دلایل متعددی که الآن وقت بیانشان نیست، در سوریه در سکوت میجنگیم. غیر از روز نبرد سرزمینهای عرسال و قلمون هیچ وقت نیامدم بگویم تعداد شهیدان ما و کشتگان گروههای مسلح این اندازه است. هیچ وقت این کار را نکردیم. دلایل متعددی دارد که این کار را نکردیم.
اجازه دهید استثنائا این بار برای نشان دادن حجم نبرد حلب، اعداد را بگویم. نمیخواهم از ۳، ۴ یا ۵ ماه پیش که نبرد واقعی در آن منطقه آغاز شد محاسبه کنم، تنها از ۱ ژوئن میگویم. اگر اعداد را بگویم حتی بعضی از دوستان نمیتوانند هضم کنند. بگذارید از ۲۰۱۶/۶/۱ یعنی آغاز همین ماه تا ۲۰۱۶/۱/۲۴ صحبت کنم. مکان، روز، ساعت، زمان و نام این تعداد که خواهم گفت نزد ما موجود است و حتی اگر در پروندههای گروههای مسلح نگاه کنید بسیاری از این نامها را خواهید یافت ولی هیچ کس روی آنها کار نمیکند، تمام جهان روی ما کار میکند.
شهیدان ما را محاسبه میکنند و نامهایشان را مینویسند و با آنها فاجعهی بشری میسازند و برای جوانان ما دل میسوزانند. خیلی خب، آمارها را سریع میخوانم چون میخواهیم از زمان استفاده کنیم. گروههای مسلح فقط از ۱ ژوئن تا ۲۴ ژوئن، ۶۷۰ کشته داشتهاند از جمله دهها فرمانده میدانی و برخی فرماندهان ارشد.
نام فرماندهان در پروندهی گروههای مسلح موجود است. بیش از ۸۰۰ زخمی داشتهاند. فقط از اول این ماه. بعضی از زخمیها شاید بیش از شهیدان رنج میکشند. همچنین بیش از ۸۰ تانک، نفربر و خودروی زرهی در همین خط منهدم شدند. شما میدانید که ۸۰ تانک، نفربر و خودروی زرهی عدد بالایی است. اینها غیر از مواضع توپخانهای، خطوط و اتاقهای عملیات، پادگانها و انبارهای مهمات است. خب، این آمار را در صحنهی کلی قرار دهید و ۲۴ شهید و ۱ مفقود و ۱ اسیر را نیز بگذارید. در چنین نبردی، تعداد شهیدان باید بیش از اینها میبود.
در زمینهی جغرافیایی نیز این که یک روستا را از دست دادیم یا به دست آوردیم مهم نیست، مهم کلیت نبرد است که آیا به آنها اجازه دادید به سمت تحقق هدفشان حرکت کنند؟ آیا خسارتهای سنگینی به آنها وارد کردید که بر ارادهی نبردشان تأثیر بگذارد و از آن طریق به آنها بگوید پروژهتان شکستخورده است؟ چه چیزی پنج دوره طوفان جنوب را در درعا متوقف کرد؟ حجم خسارتهای انسانی گروههای مسلح. غرق زخم شدند و دیگر نمیتوانستند ادامه دهند. سعودی فشار آورد، آمریکاییها فشار آوردند، پول دادند ولی کار تمام شده بود. سر تا پا زخم بودند و شک و تردیدشان به اندازهای بود که امکان دستیابی به موفقیت وجود نداشت. هدف در منطقهی حلب نیز همین بود.