خبر کشته شدن ابومحمد العدنانی سخنگوی داعش سئوالاتی را درباره آینده این گروه مطرح کرده است. داعش در اعلامیه خود از عدنانی با لقب «حسینی قریشی» یاد کرد لقبی که پیش از این برای ابوبکر بغدادی خلیفه داعش به کار می رفت، مسئله ای که می تواند حاکی از آن باشد که عدنانی گزینه جدی جانیشینی بغدادی بوده و جایگاه مهمی در دولت خلافت داشته است.
اکنون این سئوال مطرح است که بغدادی پس از کشته شدن حلقه یاران نزدیکش چه آینده ای خواهد داشت و چه راهبردی برای آینده گروهش در نظر خواهد گرفت. عدنانی جایگاه مهمی در دولت خلافت داشت و از وی به عنوان مغز متفکر ابوبکر بغدادی یاد می کرده اند کسی که مشهور است بغدادی را به "اعلان خلافت" ترغیب کرده و نقش مهمی در این قضیه ایفا کرده است.
صراحت بیان از وی چهره ای کاریزماتیک ساخته بود که در شرایط بحرانی همواره راهگشای خلیفه داعش بود. عدنانی همیشه «مرد شماره دو» گروه بود حتی زمانی که دیگر مردهای شماره دو یعنی ابو علاء العفری و شیشانی و سویداوی زنده بودند.
وجهه دیگر عدنانی را در خارج از مرزهای جهان اسلام باید جستجو کرد آنجا که نام وی بارها از سوی دستگاه های امنیتی غربی به عنوان مغز متفکر عملیات های این گروه موسوم به «الذئاب المنفردة» یا عملیات «گرگ های مستقل» در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی یاد شده است.
عدنانی از معدود افراد حلقه بنیانگذاران اولیه داعش بود که از سال 2004 به زرقاوی پیوست و نقش بارزی در یارگیری های زرقاوی در سوریه و عراق ایفا کرد. مشهور است که اکنون با کشته شدن عدنانی 41 نفر از 43 چهره بنیانگذار داعش کشته شده اند و تنها دو چهره دیگر یعنی «صالح حیفا» و «وائل حسین» برای ابوبکر بغدادی باقی مانده است.
با این حال مسئله نگران کننده برای داعش آن است که کشته شدن سه گانهی «الانباری، شیشانی و عدنانی» با سریال عقب نشینی ها و شکست های مکرر داعش در سوریه و عراق و حتی لیبی همزمان شده است.
یک تحول عمده که در رویکرد رهبران القاعده عراق از سال 2011 روی داد آن بود که از وضع یک گروه چریک به یک «دولت» متحول شوند. آرزویی که با اعلان دولت خلافت در سال 2014 به واقعیت پیوست و آینده روشنی را پیش روی این گروه ترسیم کرد. اکنون اما ابوبکر بغدادی شاید خود را در مقابل آینده ای تاریک می بیند اینکه به جهت از دست دادن فرماندهان و استراتژیست های گروهش، ساختار دولتش نیز فرو بپاشد و به اوضاع پیش از دولت خلافت بازگردد.
تجربه گروه های سلفی جهادی نشان داده که فعالیت این گروه ها با کشته شدن فرماندهانشان پایان نمی پذیرد. نمونه بارز این قضیه مثال طالبان است که کار این گروه با رفتن ملا عمر و بن لادن و ملا اختر پایان نپذیرفت و اکنون فرد دیگری زمام آن را بر عهده گرفته است.
با این حال اما از یک نکته نباید غافل ماند. بدون شک کشته شدن ملا عمر شکافی جدی در طالبان ایجاد کرد. پس از ترور «ملا اختر» هم همینگونه شد و بر سر زعامت «هبة الله آخوند زاده» اختلافات آشکاری در این گروه پدید آمد و اکنون نیز می بینیم که دو طیف حقانی و ملا یعقوب(پسر ملا عمر) درباره آینده این گروه نزاعی جدی دارند. بدون شک داعش نیز از این قضیه مستثنی نیست و مدت هاست که اختلافات داخلی و نزاع های ایدئولوژیک و حتی قومیتی دامن این گروه را گرفته است.
بغدادی مدت ها بود که خود را از مقابل دوربین پنهان کرده و زمام امور را به عدنانی سپرده بود و این عدنانی بود که با کاریزمای خود وظیفه سر و سامان دادن به اوضاع نابسامان داعش را بر عهده داشت. با فقدان عدنانی به نظر می رسد که بغدادی شخصیت برجسته دیگری را در حلقه اطرافیان خود اقلاً برای رساندن صدای خلافت به جهان نداشته باشد و باید دید آیا می تواند کشتی داعش را در مسیر پرتلاطم پیش رو به ساحلی امن هدایت کند یا خیر.
📝 محمدرضا عاشوری