نویسنده: دکتر عبدالحمید دشتی، حقوقدان و نماینده سابق مجلس کویت
آقای بن فلیس نگاهی به من انداخت و نفس عمیقی توام با افسوسی ساده کشید، از روی صندلیش برخواست و از من خواست که به همراه هم در ساحل قدم بزنیم.
بعد بن فلیس گفت:
در یکی از روزها رئیس جمهور بوتفلیقه مرا به مقر خود فراخواند، وقتی که نزدش رفتم دیدم که سفیر امریکا به همراه سه نفر دیگر پیش او هستند، معلوم شد که آنها از اداره سی آی ای امریکا آمده اند.
بوتفلیقه از من خواست به آن چه می گویند، گوش دهم. سفیر امریکا حرفش را آغاز کرد و گفت: آیا می خواهید این حالت خشونت و کشتاری که در الجزایر به وجود آمده است، پایان یابد؟
رئیس جمهور بوتفلیقه جواب داد:
البته، بدون شک.
سفیر فورا گفت:
بسیار خوب، می توانیم برایتان به سرعت این وضعیت را پایان دهیم، اما برای این که صریح باشیم، می گویم که شرایط روشنی داریم که باید قبل از هر چیز با آنها موافقت کنید.
بوتفلیقه این احساس را به او انتقال داد که موافق است و از او خواست که حرفش را کامل کند.
سفیر گفت:
اولا: باید درآمدهای حاصل از فروش نفتتان را نزد ما در امریکا سپرده گذاری کنید.
ثانیا: باید درآمدهایتان از فروش گاز را در فرانسه سپرده گذاری کنید.
ثالثا: از مقاومت فلسطینی حمایت نکنید.
رابعا: ایران و حزب الله را همراهی نکنید.
خامسا: مانع از تشکیل دولت اسلامی شبیه آن چه در ترکیه است ایجاد نکنید.
رئیس جمهور بوتفلیقه با این شرایط موافقت کرد با این امید که الجزایر از حالت کشتار و آشوبی که سراسر کشور را در بر گرفته است خارج شود.
بعد سفیر امریکا فورا گفت:
بسیار خوب، ما با تمامی طرف های ذی ربط صحبت می کنیم و به آنها می گوییم که توافق کرده ایم.
بوتفلیقه پرسید:
این طرف ها کیستند؟
سفیر جواب داد:
فرانسه و اسرائیل و عربستان سعودی!
از این حرف شوکه شدیم برای همین بوتفلیقه پرسید: این کشورها چه ربطی به آن چه در کشورمان می گذرد، دارند؟
سفیر در حالی که تبسمی صفراوی روی صورتش بود، گفت:
این عربستان است که پول خرید اسلحه از اسرائیل را تامین می کند، و این اسرائیل است که این سلاح ها را به فرانسه می فرستد، و فرانسه نیز وظیفه دارد از طریق بعضی افسرهای ارتش الجزایر که از فرانسه رشوه می گیرند تا با آن کار کنند، این سلاح ها را به دست گروه های تندروی اسلامی برساند.
سفیر در حالی که ما به شدت تعجب کرده بودیم، فورا گفت:
ما توافقی را که کرده ایم را به فرانسه و اسرائیل ابلاغ می کنیم و شما خودتان باید شخصی را از طرف خودتان نزد ملک عبدالله، پادشاه عربستان بفرستید، چون که ابلاغ این توافق به او از طرف شما آسان تر است برای این سخت می توان با او به توافق رسید.
برای همین بوتفلیقه از من خواست به همین منظور به عربستان بروم.
بعد از تمهیدات از پیش تدارک دیده شده به عربستان رسیدم، بن فلیس بعد می گوید، با ملک عبدالله دیدار کردم و آن چه با طرف امریکایی توافق کردیم را برایش شرح دادم و گفتم که طرف های امریکایی از دیگر طرف ها خواسته اند که حمایت از گروه های مسلح را متوقف کنند، و الآن عربستان باید حمایت مالی تسلیحاتی خود را متوقف کند.
بن فلیس گفت که صحبتم با پادشاه عربستان چند ساعت طول کشید بدون این که موافقت کند و بر موضع خود پافشاری می کرد. همان جا با سفیر امریکا تماس گرفتم و گفتم که پادشاه عربستان کوتاه نمی آید و با این توافق موافقت نمی کند.
سفیر جواب داد: مشکلی نیست، یک کم صبر کن، خودم شخصا به پادشاه تلفن می زنم. چند دقیقه نگذشته بود که پادشاه مرا فراخواند و در حالی که روی سینه اش می زد، گفت: خبر خوب برایت دارم، خبر خوب برایت دارم.
بعد از آن به چند روز حمایت و پول رسانی به تروریست ها متوقف شد و نیروهای امریکایی به نیروهای مسلح ما موقعیت ها و جاهایی که آنها بودند را اطلاع دادند، طوری که نیروهای مسلح ما توانستند به آنها یورش ببرند و ظرف مدت بسیار کوتاهی کار آنها را تمام کنند.
قصه تمام شد. این قصه را مستقیما از دوستم شنیدم نه از دهان این و آن.
و الآن عزیزان و دوستانم، آیا نباید حجم نقشی که آل سعود و حکام شیخ نشین قطر در حمایت از تروریسم و خدمت به سروران امریکایی شان بر عهده گرفته اند را درک کنید؟ آنها حاضر شده اند کشورهای عربی ما را ویران کنند فقط برای این که صندلی های خود را حفظ کنند. چگونه می توان اموری از این دست را درمان کرد؟ یعنی اتفاقاتی که الآن در سوریه و عراق و یمن و لیبی می افتد.
منبع: سایت دکتر حمید دشتی / از دیپلماسی ایرانی