تحولات جهان اسلام

اخبار خاورمیانه و پیگیری تحولات جهان اسلام

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سلفی» ثبت شده است

از پرونده سزار تا زندان صیدنایا؛ پرونده های تقطیع شده..

از ابتدای جنگ داخلی سوریه سه پرونده حقوق بشری مهم توسط سازمان های بین المللی بر علیه دولت سوریه تنظیم و تعریف شده است.

اولین و مهمترین پرونده مربوط به حمله شیمیایی غوطه بود که همچنان مورد بحث و بررسی محافل مختلف است و روند پرونده چرخش شواهد و مستندات را علیه یکی از طرفین پرونده (مسلحین) نشان می دهد.

در مورد حمله شیمیایی غوطه و بررسی مدارک طرفین پست مفصلی در همین صفحه منتشر خواهد شد.

اما دو پرونده بعد شرایط متفاوتی دارند و در بسیاری از جنبه ها به هم شبیه اند.

پرونده ی سزار دومین پرونده ی مهم بود که اولین بار در ژانویه 2014 شخصی با انتشار بیش از 55 هزار عکس، مدعی شکنجه منجر به قتل در مقیاس صنعتی بیش از 11 هزار زندانی در زندان نظامی مزه سوریه شد.

نکات زیر در مورد پرونده سزار قابل توجه است:

- هویت شخصی که با عنوان مستعار "سزار" اقدام به انتشار عکس ها کرده بود همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. هیچ یک از گروههای مسلح در سوریه هم به سزار دسترسی نداشته اند.

- در گزارش اصلی ادعا شده همه اجساد در بیمارستان نظامی مزه جمع آوری شده اند. عکس های ماهواره ای و مکان یابی نیز محل بیمارستان نظامی را بر اساس برخی عکسها تایید می کند ولی بررسی تمام عکسها نشان می دهد این اجساد مربوط به مناطق مختلف در دمشق، ریف دمشق و درعا هستند و برخی جنازه ها اصلا به دمشق منتقل نشده اند.

- بر خلاف ادعای مقامات دمشق و رییس جمهور سوریه عکس ها جعلی نیستند و احتمال دستکاری گرافیکی در آنها کم است.

- حدود 46% از کل عکس ها سربازان ارتش سوریه یا مردم عادی را که در حملات تروریستی و خمپاره ای کشته شده اند نشان می دهد. در گزارش های رسانه ها عموما به این موضوع اشاره نشده و یا به کلی نادیده گرفته شده.

- در بقیه عکس ها تنها در بخش کوچکی از عکس ها علائم شکنجه روی اجساد وجود دارد. از اجساد با شرایط مختلفی عکس گرفته شده است. از اجساد متورم تا اجساد خشک شده و اجساد بدون علائم که ادعا می شود در اتاقهای گاز کشته شده اند. هویت اکثر قریب به اتفاق این عکس ها شناسایی نشده، به جز عکسهای مربوط به نوجوانان درعاوی و تعدادی دیگر از افرادی که در بازداشت نیروهای دولتی بوده و بعدا جنازه هایشان تحویل داده شد، بخش کوچکی از جنازه های دیگر شناسایی شدند. در بین جنازه های شکنجه شده برخی جنازه ها خالکوبی یا نشانه هایی در حمایت از رییس جمهور سوریه، صلیب یا ذوالفقار روی خود داشته اند.

- اصل عکس ها توسط گروه SAFMCD که متعلق به مخالفان سوری است ضبط شده و برای تحقیق و بررسی بیشتر در اختیار گروه های تحقیق قرار نگرفته است.

- تامین مالی و فاینانس بنگاه حقوقی بریتانیایی کارتر راک که مسئولیت بررسی و تحقیق در این پرونده را بر عهده داشت، توسط دولت قطر که خود از حامیان اصلی گروههای مسلح در سوریه است صورت گرفت.

- پروفسور کرین (Crane) که سابقه همکاری با آژانس امنیتی وزارت دفاع آمریکا را دارد و سه ماه پیش از مطرح شدن پرونده ی سزار خود پیشنهاد برگزاری تربیون بررسی جنایات جنگی خلال جنگ سوریه را داده است، تیم تحقیق بنگاه حقوقی کارتر راک را رهبری می کند. سابقه ی کرین نشان می دهد او از تابستان 2011 تلاشهای خود در جهت پروژه ی "تغییر رژیم" در سوریه را آغاز کزده و به هیچ عنوان نمی تواند برای بررسی این پرونده مهم حقوقی بیطرف قلمداد شود.

- پرونده تنها دو روز قبل از نشست ژنو 2 مطرح شد که بتواند به عنوان اهرمی در دست هیئت مخالفان سوری (HNC) در آن نشست به کار گرفته شود.

- جزییات متعدد دیگری بر اساس گزارش پرونده به صورت ناقص یا اشتباه بیان شده یا نادیده گرفته شده اند که بخشی از آنها را در لینک پایین می توان مشاهده کرد.

http://libyancivilwar.blogspot.co.uk/2016/02/fail-caesar-part-7-inventing-more-coded.html

به دلیل همین نکات و تناقضات پرونده ی سزار تا کنون بیش از دو سال ونیم مسکوت مانده است.

سومین پرونده هفته گذشته و مستقیما توسط سازمان عفو بین الملل با گزارش "سلاخ خانه انسانی" توسط خانم نیکولت والدمن مطرح شد. این پرونده ادعا می کند 5-13 هزار زندانی سیاسی در زندان صیدنایا از سال 2011 تا 2015 توسط دولت سوریه اعدام شده اند.

نکات قابل توجه در این پرونده:

- مانند پرونده سزار هویت افشا کنندگان کاملا مخفی است. در گزارش ادعا شده تعدادی از زندان بان ها و افسران شاغل در زندان صیدنایا این اطلاعات را به سازمان عفو بین الملل داده اند. سازمان عفو بین الملل بارها اعلام کرده از ابتدای بحران سوریه هیچ نماینده ای داخل خاک سوریه نداشته است.

- در این گزارش بر خلاف پرونده سزار هیچ گونه مدرک مستند مانند عکس وجود ندارد و بر عکس در ادعایی متناقض با پرونده سزار در گزارش تصریح شده مقامات زندان هیچ علاقه ای به مستند کردن تصاویر اعدامی ها ندارند. (تصویر)

- سخنگوی سازمان عفو بین الملل عنوان کرده تنها اسامی 36 نفر از 5-13 هزار اعدامی ادعایی در گزارش را در اختیار دارند.

- حاشیه خطای بسیار بالا در رقم تخمین زده شده در گزارش (65% خطا برای عدد اعلام شده 5-13 هزار اعدامی معادل 4-9 اعدام روزانه)

- اعداد ذکر شده در گزارش عفو بین الملل با استناد به گروه آنالیز اطلاعات حقوق بشر HRDAG اعلام شده. بیطرفی این گروه هم در مناقشه سوریه با توجه به سوابق زیر سوال هست. گزارش عفو بین الملل 5-13 هزار و HRDAG عدد دقیق 17723 را اعلام کرده که البته مدرک مستندی برای این آمار اعلام نکرده است.

- در سال 2011 تعداد قابل توجهی از زندانیان سلفی مانند زهران علوش (رهبر جیش الاسلام)، هاشم الشیخ (از رهبران سابق احرارالشام و فعلی هیئت تحریر الشام) و دیگر رهبران احرارالشام و صقورالشام از زندان صیدنایا آزاد شدند. اکثر زندانیان مطرح این زندان اکنون یا در ترکیه و خارج از سوریه به سر می برند و یا در قالب گروههای مسلح با دولت می جنگند. از نظر منطقی دلیلی برای اعدام روزانه 4 تا 9 زندانی از سال 2011 به این سمت اقامه نشده که نشان دهد چرا دولت که خطرناکترین جهادی سلفی را آزاد کرده چرا باید افراد با اهمیت پایین و ناشناس را تصفیه کند.

- در بعضی رسانه ها مخصوصا رسانه های نزدیک به مخالفان سوریه از زنان و کودکان و مردم عادی به عنوان قربانیان اعدام های ادعا شده در صیدنایا نام برده شده، در حالیکه این گزارش الجزیره از زبان برخی زندانیان آزادشده از صیدنایا بیان می کند که حداقل 98% زندانیان صیدنایا زندانیان اسلام گرای اخوانی یا سلفی ها بوده اند.

لینک گزارش الجزیره:  https://vimeo.com/203481026

- برخی لینک هایی که با جزییات به تناقضات و مشکلات اساسی گزارش اشاره کرده یا با استدلال های مختلف به کلی آن را فاقد اعتبار می دانند برای مطالعه بیشتر:

http://21stcenturywire.com/2017/02/08/amnesty-international-humanitarian-spin-merchants-and-propaganda-peddlers-for-nato/

http://landdestroyer.blogspot.co.uk/2017/02/amnesty-international-admits-syrian.html

پ.ن: غرض از این پست برائت دولت سوریه و نهادهای نظامی و امنیتی وابسته به آن از شرایط غیرانسانی و سخت موجود در زندانهای سوریه مانند زندان صیدنایا یا پالمیرا (که توسط داعش تخریب شد) و جنایات صورت گرفته در آنها نیست.

هدف نشان دادن استفاده ی ابزاری و گاها ناشیانه از ابزارهای حقوق بشری در جهت اهداف سیاسی و جنگ طلبانه در جنگ سوریه است.

۲۳ بهمن ۹۵ ، ۰۴:۳۰ ۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

جریان شناسی اخوان المسلمین سوریه ؛ ریشه ها در خاورمیانه / 4

🔹 عقاید فعلی جنبش اخوان
🔸 اخوان سوریه تحت تأثیر اندیشه حسن البناء، حکومت را رکنی از ارکان اسلام میداند. حسن البناء میگفت: پیامبر حکومت را ستونی از ستونهای اسلام معرفی کرده است. از این رو موضوع حکومت در بخش عقاید و اصول عقاید و نه در فقهیات و فروع قرار دارد. هدف نهایی اخوان المسلمین مصر برپایی نظام اسلامی است تا در محیط اسلامی خالص، فرهنگ اسلام بهتمام معنا حاکم شود، نه اینکه دولتی به وجود آید که فقط نام اسلام را بر خود بگذارد. به زعم این گروه، منشأ قدرت در حکومت اسلامی مردم هستند و حاکم، این قدرت را از مردم می گیرد و علاوه بر این، اصل شورا نظارت مردم بر قانون را تأمین می کند. با وجود تأکید اخوان مصر بر تشکیل چنین حکومتی، این اندیشه در اخوان سوریه بسیار ضعیف است. به همین دلیل، اخوان سوریه تا سال1980 به دنبال تشکیل حکومت نبود، اما از سال 1980 که اخوان شکست خورد و پس از تشکیل "جبهه اسلامی سوریه" این جنبش به تشکیل حکومت تمایل پیدا کرد و در همین جهت، در سال 1982به طور گسترده دست به شورش زد و شهر حما را به کنترل خود درآورد.
اخوان سوریه در اصول و ارزشها و محتوای اسلامی معتقد است که اسلام با جوهرة توحیدی و ارزشهای عالی همراه با تسامح و تساهل، بهترین اصل برای جامعه سوریه تلقی می شود.
🔸 این گروه همچنین طرح خود را برای آینده سوریه بر اساس قرآن کریم، سنت و اهداف شریعت می داند. برخی اصول و محورهای اسلامی مهم مورد تأکید اخوانی ها عبارت اند از: اسلامی کردن نظام قضایی، حفظ حقوق زنان مطابق موازین شرعی، احیای سنت وقف، ایجاد نهادهای حمایتی مانند نهاد زکات، حرکت به سمت اقتصاد اسلامی از جمله ایجاد بانک و نهادهای سرمایه گذاری اسلامی، ایجاد روحیه جهاد و احیای ارزشهای اسلامی و مبارزه با فساد.
درخصوص تحزب هم باید گفت جماعت اخوان مصر نمونه ای کامل از حزبی انحصارطلب است که برای لغو احزاب و انحلال آنها و یکپارچه کردنشان در حزبی واحد تلاش می کرد، اما در سوریه تحول عملی جماعت از رویکرد انحصار طلب به رویکرد تکثرگرا در تشکیل "جبهه سوسیالیسم اسلامی" نمود یافت، حتی بعدها پا را فراتر گذاشت و این احتمال به وجود آمد که به نوعی حزب دموکراتیک اسلامی همچون احزاب دموکراتیک مسیح در اروپا و امریکای لاتین تبدیل شود.
🔸 مواضع این جبهه عبارت بود از: دفاع از نظام جمهوری در مقابل طرح سوریه بزرگ، مخالفت با طرح دفاع مشترک از خاورمیانه، اتخاذ سیاست بیطرفی مثبت، طرح اصلاحات بنیادین کشاورزی، همکاری اقتصادی و سیاسی با اتحاد جماهیر شوروی و طرح سوسیالیسم اسلامی به جای کمونیسم.
🔸 در مورد مشکل رابطه دین و حکومت، السباعی شخصاً ترجیح میداد ماده ای مبنی بر پذیرش دین اسلام به عنوان دین حکومت در پیشنویس قانون اساسی 1950 بگنجاند. وی در نهایت موضع خود را تعدیل و اعلام کرد که اسلام و شریعت اسلامی منبع اصلی قانونگذاری هستند. در نتیجه دو مکتب در اخوان سوریه شکل گرفت: یکی، مکتب سنتی لیبرالیسم که با ابزار سیاسی، پارلمانی و تبلیغات فعالیت میکرد و بهترین نماینده آن السباعی بود؛ دیگری، مکتب رادیکالیسم اعتراضی که به کودتا و اِعمال خشونت اعتقاد داشت. اخوان المسلمین سوریه بر تشکیل مجلس نمایندگان از راه انتخابات آزاد و صالح به منظور قانونگذاری و نظارت بر امور کشور تأکید میکند و تکثرگرایی و وجود احزاب سیاسی متعدد را می پذیرد.
🔸 همچنین در خصوص آزادی و حقوق سیاسی ـ اجتماعی شهروندان معتقد به آزادی اجتماعات و مشارکت در آن به استثنای مواردی است که به امنیت عمومی و گسترش خشونت کمک کند. با توجه به وجود اقلیتهایی مانند مسیحیان و علویان در جامعه سوریه و همچنین تجارب معطوف به رویکردهای مذهبی اخوانیها در گذشته که احتمال برداشت های رادیکالی از آن می رفت، اخوان المسلمین سعی می کند با تأکید بر آزادی مذهبی هرگونه دیدگاه منفی در خصوص این گروه و پیامدهای به قدرت رسیدن آن را کاهش دهد. در واقع، این نوع دیدگاه های اخوان المسلمین به خصوص در سوریه بیشتر به مشروعیت سازی برای این گروه و کاهش نگرانی های سایر گروه ها در خصوص پیامدهای به قدرت رسیدن آن معطوف است. بنابراین می تواند به عنوان دیدگاهی ابزاری مطرح شود، به خصوص که با مبانی تفکر سیاسی اسلامگرایانه اخوان المسلمین همخوانی چندانی ندارد. از مسائل و موضوعات اجتماعی دیگر، تأکید اخوان بر آزادی تشکیل سازمان های مردم نهاد، سندیکاها و کمیته های دفاع از حقوق بشر، تضمین حقوق زنان برای مشارکت سیاسی و به دست آوردن مناصب دولتی و محدود کردن حوزه فعالیت دستگاههای دولتی به حفظ امنیت داخلی و کیان دولت و ممنوعیت آنان در سرکوب جریانهای سیاسی است. اخوان علاوه بر تأکید بر سایر حقوق اجتماعی شهروندان مانند حمایتهای بهداشتی و درمانی و آموزشی، به مسائل و حقوق اقتصادی افراد جامعه نیز توجهی خاص دارد و به خصوص بر ایجاد اشتغال و معیشت تأکید میکند.

ادامه مطلب...
۱۳ دی ۹۵ ، ۰۳:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

بن سوان در برنامه پرمخاطب reality check جریان رسانه ای غالب را به چالش می کشد

هر چند برخی از اطلاعات اولیه ای که او ارائه می دهد گاهی چندان دقیق و کامل نیستند اما برای مخاطب غربی (مخصوصا ایالات متحده) که ناچار به دریافت اخبار از مجاری رسمی اخبار تصویری که همگی جزیی از جریان غالب رسانه ای غرب هستند، وجود برنامه هایی این چنین متفاوت جذاب و در خودش آموزنده است.

سؤال اصلی این است که , جهان چگونه میتواند از شر داعش خلاص شود !

قبل از اینکه به حرف یک سیاست مدار دیگه گوش بدهی که به تو میگه ما چه باید بکنیم , باید بدانی که سیاست مدارها سه سال پیش چه کار کردند .

در اینکه امریکا و متحدینش میبایست داعش را متوقف کنند شکی نیست , بعد حمله پاریس که ۱۲۹ کشته و بیشتر از ۳۵۰ زخمی به جای گذاشت , شکی نیست که داعش باید متوقف بشه !

کمی بعد از حمله پاریس , جنگجوهای داعش این ویدو را ضبط کردند که میگوید آنها به زودی به امریکا حمله خواهند کرد که این شامل واشنگتن دی سی هم میشود.

شکی نیست که داعش یک خطر جدی برای مردم در همه جا است خصوصا مردم عراق و سوریه که توسط تروریستها بشدت تخریب (نابود) شده اند.

فقط در سوریه ۹ میلیون نفر مجبور به تغییر مکان یا فرار از کشور شده اند که چیزی را که میخواهم به شما نشان بدهم شما را بشدت عصبانی خواهد کرد .

۷ صفحه از گزارش سری پنتاگون که توسط سازمانی به نام "ناظران حقوقی (Judicial Watch) " اوایل امسال به بیرون درز کرد و در اینترنت گذاشته شد , گزارش سال ۲۰۱۲ تهیه شده بطور مشخص رفتار / سیاست خطرناک دولت امریکا در سوریه را توضیح میدهد , یادتان باشه که داعشی را که ما امروز میشناسیم , سال ۲۰۱۲ وجود نداشت.

صفحه پنجم از ان صفحه هایی (از ان هفت صفحه ) که به خارج درز کرده سه واقعیت را در مورد شرایط سوریه را توضیح میدهد .

- به وضوح (دیده میشود که ) شرایط داخلی در حال رفتن به سمت جنگ فرقه یی / مذهبی است

- گروههای سلفی , اخوان المسلمین و القاعده در سوریه نیروهای اصلی هستند که شورش را اداره میکنند

- غرب , کشورهای (عرب)خلیج فارس و ترکیه اپوزیسیون را حمایت میکنند و ایران و روسیه و چین حامی رژیم اسد هستند .

بیایید واقعیت را روشن کنیم که سال ۲۰۱۲ وزارت دفاع رسما میگوید که روسیه و چین و ایران رژیم اسد را حمایت میکنند و امریکا و متحدین خلیج فارس اش یعنی قطر , عربستان سعودی از اوپوزیسیون بشار اسد حمایت میکنند اما وزارت دفاع تاکید کرده که نیروی اصلی که ان اپوزیسیون را به جلو میبره گروههای اخوان المسلمین , القاعده عراق و یک گروهی که به ان سلفی میگویند هستند

و (برای کسانی که ) نمیدانند سلفی چه چیزی است, سلفی یک جنبش متعصبانه (ارتودکس ) در داخل گرایش اهل سنت اسلام است که دکترینش خلاصه میشه به نگاه بنیادگرانه به اسلام , به نظرتان آشنا میاد , سلفی گرایشی است مثل وهابیسم , گرایشی که داعش از ان عقیده بنیادگرانه و بیرحمانه و خشونت آمیزش را میگیرد.

حالا بیاید برگردیم سراغ ان گزارش (گزارش هفت صفحه ای), برای اینکه بعد از خواندن صفحه پنجم قسمت ۸- سی (8-c ) - وزارت دفاع اخطار میکند که اگر شرایط تغییر نکند (برعکس نشود ) احتمال اینکه یک رسما یا غیر رسمی یک حکومت سلفی در شرق سوریه تشکیل شود هست و این دقیقا همان چیزی است که قدرتهای حامی اپوزیسیون است میخواهند که به طریقی رژیم اسد را که آنها او را متحد استرتژیک شیعه گسترش طلب / توسعه طلب (عراق و ایران ) میدانند را منزوی کنند.

آنچیزی که باید بدانید اینستکه طبق این گزارش نیروهای اوپوزیسیون امریکا , عربستان, اردن , قطر و .. میخواهند که یک گروه سلفی یا یک گروه بنیادگرای اسلامی شرق سوریه را اشغال کنند که از اینطریق رژیم بشار اسد را منزوی و سرنگون کنند .

این نقشه یی بود برای سرنگونی رژیم اسد اما بعد از گذشت سه سال رژیم اسد هنوز قدرت را در دست دارد , اما حالا خشن ترین , بیرحمترین گروه تروریستی بنیادگر در تاریخ اخیر جهان در قسمتی از عراق و سوریه تشکیل شده است که ترس (وحشت - تروریست ) به اروپا صادر میکند.

حالا سؤال واقعی (اصلی ) این است که , چرا ما ,مردم امریکا باید به ادعای هر سیاستمداری که مدعی است که برای مقابله با داعش برنامه دارد باور داشته باشیم زمانیکه حتی یک سیاستمدار نقش ما (امریکا ) در ساختن / به وجود آوردن ان مشکل (داعش) را تایید نکرده است .

۰۵ دی ۹۵ ، ۲۲:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

استفاده از مدارس به عنوان پناهگاه، زاغه مهمات و مقرهای رزمی , حلب

🔹 استفاده از مدارس به عنوان پناهگاه، زاغه مهمات و مقرهای رزمی-پشتیبانی در حلب تحت کنترل گروه های سلفی جهادی.
🔹 همونطور که در تصاویر مشخصه گروه های تکفیری قبل از خروج از حلب شرقی تجهیزات سنگین خود را منهدم کردند. مقر آنها، مدرسه ای در محله سکری!

۰۴ دی ۹۵ ، ۱۱:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

آیا احرار الشام از آرمان «سلفی جهادی» عقب کشیده است؟ /تحلیل در مورد رهبر جدید احرارالشام

شوراى «احرار الشام» یکی از بزرگترین گروهای اسلامگرای معارض سوری، سرانجام نامزد طیف میانه رو جنبش یعنی «علی العمر» معروف به «أبوعمار التفتنازی» را به عنوان فرمانده این جنبش و جانشین ابو یحیی الحموی معرفی کرد.

با این حال، این انتخاب مسائل پشت پرده مهمی دارد که برای پی بردن به آن لازم است نگاهی به نامزدهای این پست داشته باشیم.

گزارش ها از سه نفر به عنوان نامزد فرماندهی احرار نام می بردند که دو نفر اول به عنوان شخصیت های بارز طیف «سلفی جهادی» شناخته می شوند.

1- أبو صالح الطحان 2- علی التوالی: فرمانده سابق گروه أبوجابر الشیخ 3- علی العمر (التفتنازی) : نماینده طیف اصلاح طلب و اخوانی که همواره به طیف «جوانان» و جریان انقلاب مردمی از آن یاد می شده است.

این طیف از سوی جریان محافظه کار و جهادی متهم بوده است که به دنبال تغییر ایدئولوژی جهادی و مخالفت با رهبران سنتی گروه است.تفتنازی گرایشات اخوانی نزدیک به حزب عدالت و توسعه ترکیه دارد و بسیاری معتقدند که فشارهای ترکیه و قطر بوده است که سبب روی کار آمدن وی و شکاف در مجلش شورای احرار شده است.

احرار الشام یکی از بزرگترین گروه های معارض سوری است که در نوامبر 2011 اعلان موجودیت کرد و در 2014 با دیگر گروه های اسلامگرای سوری همانند لواء التوحید و جیش الاسلام و همچنین صقورالشام همپیان شد.

احرار الشام گروهی با رویکردهای اخوانی اما با گرایشات سلفی جهادی بوده است و بسیاری از فرماندهانش سابقه مشارکت در درگیری های جهادی عراق بعد از حمله آمریکا را در کارنامه خود داشته اند بسیاری از همین افراد البته پس از دستگیری به زندان صیدنایا دمشق رفته و در اثنای ناآرامی های سوریه در 2011 آزاد شدند.

با اوجگیری درگیری ها و جنگ فراگیر سوریه بسیاری از رهبران نسل اول احرار الشام که به نزدیکی فکری و سازمانی به جبهه النصرة (فتح الشام فعلی) و خصومت با داعش معروف بودند یا کشته و یا از این گروه جدا شدند.این مسئله به جایگزینی خیلی سریع کادر رهبری احرار منجر شد.

نسل جدید رهبران احرار الشام با میراث فقدان شدن بیش از 50 نفر از رهبران رده اول و موثر گروه مواجه شدند که این ضعف آنها را بیش از پیش به وابستگی به جریان ها و کمک های خارجی سوق داد. این مسئله سبب دودستگی در جنبش شد و بخش گسترده ای از رهبران این گروه بخصوص رهبران القاعده ای احرار به شدت با این رویه مخالف کردند. همانند ابو جابر الشیخ فرمانده کل سابق احرار و همچنین ابومحمد الصادق رهبر شرعی احرار و ابوصالح طحان جانشین فرماندهی نظامی احرار و دیگر اعضای مجلس شورای احرار الشام که در محافل سلفی به حامیان «نظریه جهاد برای امت» در مقابل نظریه «انقلاب مردمی سوریه» معروف بودند.

بر این اساس احرار الشام را می توان به دو طیف تقسیم کرد:

- طیف اخوانی که به عملگرایی و روابط خارجی متهم است

- طیف جهادی و نزدیک به جریان سلفیه جهادی القاعده که به تندروی و افراط مشهورند و رویکردهای عملگرایانه را قبول ندارند.

با این حال، دو حادثه دیگر هم در شکاف و دودستگی احرار الشام موثر بوده است. یکی عملیات «سپر فرات» با حمایت نظامی ترکیه که جدایی برخی رهبران شرعی احرار را در پی داشت و دیگری پرونده آتش بس ها خصوصا ماجرای شهرک های فوعه و کفریا که موجب شد رهبران احرار به دو بخش موافقان آتش بس با نظام سوریه و حامیان حمله به شهرک ها تقسیم شوند.

واضح آن است که انتخاب «علی العمر» به رهبری احرار الشام حاکی از تحول و درپیش گیری رویکرد اخوانی و کناره گیری از ائتلاف با فتح الشام (القاعده) خواهد بود.

تنها دلیل این مسئله می تواند این باشد که احرار نمی خواهد به دلیل فشارهای بین المللی تصویر نامطلوبی از خود به عنوان متحد فتح الشام ارائه دهد و همچنین از ورود به لیست گروههای تروریستی جامعه جهانی در امان بماند و به عنوان یک گروه مشروع سوری در آینده ایفای نقش نماید.

با این حال این مسئله (عدم همپیمانی احرار و فتح الشام) به ادامه مسیر پیشروی های ارتش سوریه و متحدانش به ویژه در حلب کمک شایانی خواهد کرد.به نظر نمی رسد حتی با این انتخاب آینده روشنی در انتظار احرار الشام باشد. احرار الشام از مشکلات داخلی پیچیده ای رنج می برد همین رویکرد عملگرایانه و روابط مستقیم خارجی اش احتمالا به جدایی بیشتر رهبران طیف جهادی خواهد انجامید و احتمالا به تشکیل جریان مسلح جدید یا پیوستن رهبران این طیف به صفوف فتح الشام منجر خواهد شد.

محمدرضا عشوری

۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۱:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

خطر ظهور مجدد القاعده با افول داعش

سازمان القاعده تا پیش از شکل‌گیری داعش رقیبی جدی در میان جریان‌های سلفی نداشت. با ظهور غیرقابل پیش‌بینی داعش، القاعده در وضعیت بسیار بحرانی و سختی قرار گرفت. داعش از یک سو توانست بخش قابل توجهی از عناصر القاعده را جذب خود کند و از سوی دیگر سال‌‌‌ها انحصار القاعده در نمایندگی جریان سلفی را به چالش کشید در نهایت با اعلان «دولت خلافت» یک گام از رقیب سنتی‌اش پیشی گرفت.

همزمان با رویکرد بسیار تند و متوحشانه رهبران داعش برای پیشبرد اهداف توسعه‌طلبانه خود، بسیاری بر این عقیده بودند که القاعده نیز برای عقب نماندن از این قافله رویکرد داعش را در پیش خواهد گرفت. با این حال ایمن الظواهری نه تنها چنین مسیری را انتخاب نکرد بلکه تلاش کرد چهره‌ای متفاوت و آلترناتیو نسبت به داعش از گروهش نشان دهد.  در سوریه وقتی ائتلاف موسوم به «جیش الفتح» با محوریت جبهه النصره در آوریل 2015 تشکیل شد ابومحمد الجولانی، فرمانده النصره تلاش کرد که نشان دهد برخلاف رقیب داعشی‌اش می‌تواند با دیگر گروه‌های معارض هم‌‌‌پیمان شود و با آنها تعامل داشته باشد.  هرچند امروز زیرمجموعه‌های القاعده در کشورهای مختلف از استقلال عمل برخوردارند، با این حال واقعیت آن است که شواهدی مبنی بر طغیان این گروه‌ها از رهبری مرکزی ایمن الظواهری وجود ندارد؛ مسئله‌ای که به وضوح در رقابت شاخه‌های القاعده در شمال آفریقا با هم پیمانان داعش در این منطقه قابل مشاهده است.

با این حال اعلام جدایی گروه النصره در سوریه از سازمان القاعده و تغییر نام این گروه به «جبهه فتح الشام» یک نقطه تحول در تاریخ القاعده به شمار می‌رود. آنگونه که جولانی در سخنانش اعلام کرد این رویکرد به معنای «پایان وابستگی النصره به جریان‌های خارج از سوریه» است. این مسئله احتمالاً راهبرد جدید القاعده برای سال‌های آینده را نشان می‌دهد. البته جولانی مشخص نکرد که واقعاً قرار است با فرماندهان بلندپایه القاعده به ویژه فرماندهان غیرسوری که در جبهه تازه تأسیس «فتح الشام» فعال‌‌‌‌‌اند چگونه تعامل کند. علاوه بر این، هنوز برای محافل سلفی این سؤال مطرح است که چرا جولانی نسبت به «فک بیعت» خود از ظواهری اقدامی نکرده و آیا واقعاً هنوز وی به سازمان مرکزی وفادار است یا نه. عبدالله المحیسنی از رهبران شرعی فتح الشام گفته است که بسیاری از گروه‌های معارض سوری از همکاری با النصره به دلیل بدنامی وابستگی‌اش به القاعده خودداری می‌کردند و از این رو رهبری مرکزی القاعده در اقدامی «مصلحتی» تصمیم گرفت زیرمجموعه سوری‌اش از القاعده، اعلام جدایی کند.

بنا بر این بر خلاف بسیاری از تحلیلگران اگر از نگاه راهبرد جدید به قضیه بنگریم، القاعده امروز در مرحله‌ای سرنوشت‌ساز از رویکرد گام به گام توسعه منطقه‌ای قرار گرفته است. القاعده پس از یک دوره سکوت و انفعال اکنون در بسیاری از کشورها شاخه‌هایی مستقل و فعال دارد. در افغانستان نیز طالبان 15  سال پس از سرنگونی بار دیگر سربرآورده و با سیطره بر مناطقی از افغانستان دولت این کشور را به چالشی جدی کشیده است.  اما داعش به گفته بسیاری از تحلیلگران حوزه گروه‌های سلفی نخواهد توانست همانند گذشته به مسیر خود ادامه دهد. گروهی که توانست بر اساس رویکردی طائفه‌ای و ضدشیعی در مدتی بسیار کوتاه بر بخش قابل توجهی از عراق و سوریه تسلط یابد امروز در موضعی تدافعی قرار گرفته و به نظر نمی‌رسد که بتواند بیش از این از  گفتمان طائفه‌ای برای پیشبرد اهدافش استفاده کند. اگر رهبران داعش قرار باشد همچنان راهبرد خود را با محوریت گفتمان طایفه‌ای دنبال کنند قطعاً چنین گفتمانی در خارج از محدوده عراق و شام نخواهد توانست حرفی برای گفتن داشته باشد.
امروز رهبران داعش از یک بحران مشروعیت جدی رنج می‌برند. بسیاری از مفتیان جریان سلفی جهادی حاضر به بیعت و تأیید این گروه و رفتارهای تندروانه داعش نیستند.  واقعیت آن است که گروه‌های هم‌پیمان داعش در کشورهای مختلف، از قبیل ولایت سینا در مصر و بوکوحرام در نیجریه، اصالتی القاعده‌ای دارند. واضح است که داعش در صورت فروپاشی در عراق و سوریه به سوی غرب و مناطق شمالی آفریقا مهاجرت خواهد کرد و به ناچار استراتژی «ولایات پراکنده» را پی خواهد گرفت اما به نظر می‌رسد با این فروپاشی این ولایات ترجیح خواهند داد بار دیگر خود را در سبد القاعده تعریف کنند.  رهبران القاعده در این مدت توانستند جامعه جهانی را به این سو جلب کنند که امروز داعش تهدید اول دنیاست و به این ترتیب با فراغ بال بیشتری به یارگیری‌های خود در سوریه، یمن، مصر و پهنه وسیعی از شمال آفریقا و حتی شبه قاره هند پرداختند. القاعده با رویکرد عملگرایانه‌تری که نسبت به رقیب خود دارد تعامل خود با طرف‌های منطقه‌ای را حفظ کرد و توانست حمایت قدرت‌های منطقه‌ای را به مثابه جایگزینی کم خطرتر از داعش جلب کند.  جریان‌های سلفی نزدیک به القاعده، به ویژه در کشورهای بازمانده از بهار عربی گفتمان فراگیرتری از داعش ارائه داده‌اند و توانسته‌اند با بهره‌برداری از میراث سرکوب جریان‌های اسلام سیاسی و اخوانی، راهبرد بلندمدتی را برای برای آینده ترسیم کنند و زنگ خطری جدی را برای دولت‌های منطقه به صدا درآورند.
محمدرضا عشوری

۲۳ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۳۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

عدنان العرعور شیخ سلفی سوری مقیم سعودی : ٩٩.٩٪ از برادرانمان در داعش، مومن، صادق و مخلص هستند

عدنان العرعور شیخ سلفی سوری مقیم سعودی که به رهبر معنوی ارتش آزاد سوریه نیز شهرت دارد در ژانویه ٢٠١٤ (پس از جدایی داعش از بدنه مسلحین) در شبکه شدا الحریه با امتناع از خوارج نامیدن داعش عنوان می کند:

٩٩.٩٪ از برادرانمان در داعش، مومن، صادق و مخلص هستند و از داخل و خارج از سوریه برای دفاع از ما آمده اند!

پیش از این شبکه العربیه سعودی از العرعور با عنوان مهاتما گاندی انقلاب سوریه! یاد کرده بود.

۲۰ تیر ۹۵ ، ۱۹:۳۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

آنان که السیسی را فرعون مصر می‌دانند / "نسل جدید القاعده مصر"

محمدرضا عشوری‌مقدم، کارشناس و پژوهشگر مسائل گروه‌های اسلامی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: بسیاری از پژوهشگران حوزه گروه‌های سلفی جهادی، جماعت مرابطون را نسخه جدید القاعده مصر می‌دانند.اعلان فعالیت این گروه با انتشار کلیپی ویدئویی در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۵ صورت گرفت.

نویسنده: محمدرضا عشوری مقدم، کارشناس و پژوهشگر مسائل گروه های اسلامی

دیپلماسی ایرانی:

سازمان القاعده از زمان شکل گیری در دهه نود میلادی هیچگاه نتوانست در مصر پایگاه قابل توجهی داشته باشد. این در حالی است که بسیاری از بنیانگذاران این جریان همانند «ابوحفص المصری[1]» و «ابوعبیدة البشیری»[2] و «ابوحمزه المهاجر» افرادی شاخص با اصالت مصری بودند.[3] علاوه بر این، واقعیت آن است که جریان جهادی مصر بخش اساسی جریان موسوم به «جبهه جهانی اسلامی ضد یهود و صلیبیون»[4] را در سال 1998 تشکیل داده است. امروز نیز ایمن الظواهری رهبر کنونی القاعده که به عنوان یکی از بارزترین شخصیت های جریان سلفی جهادی شناخته می شود اصالتی مصری دارد. با این همه، واقعیت آن است که تلاش های تاریخی القاعده برای تشکیل پایگاهی منسجم در مصر همواره با شکست مواجه شده است.[5]

جدی ترین تلاش ها در این باره به اعلام تاسیس گروه «قاعده الجهاد فی الارض الکنانة» در سال 2006 به رهبری «محمد الحکایمة»[6] بازمی گردد که با کشته شدن وی درست دو سال بعد از این ماجرا در پاکستان داستان این گروه در مصر نیز پایان یافت.



در سال 2008 یک نویسنده القاعده با نام مستعار «أسد الجهاد» در مقاله ای به طور ضمنی به این مسئله اذعان کرد که القاعده تصمیمی برای اجرای هرگونه عملیات در مصر ندارد.[7]  با این حال در همان برهه برخی رسانه های اسرائیلی بر این مسئله اصرار داشتند که بخش وسیعی از منطقه سینا در شرق مصر تحت سیطره و نفوذ القاعده قرار دارد؛ اظهاراتی که مقامات مصری البته هیچگاه آن را جدی نگرفتند.

 با این حال طی سالیان اخیر شرایط جغرافیایی و ترکیب جمعیتی در منطقه سینا همواره فضای مناسبی را برای فعالیت گروه های سلفی جهادی فراهم کرده است.[8] محیط سخت جغرافیایی صحرای سینا و ماهیت قبلیه ای این منطقه در کنار سیاست های تبعیض آمیز دولت در پیدایش چنین فضایی موثر بوده است. علاوه بر این، حضور پررنگ مسئله فلسطین در این منطقه عاملی مهم در گسترش رویکردهای جهادی در صحرای سینا بوده است. مجموعه این عوامل البته طی دو سال اخیر فضای مناسبی را فراهم کرد تا این منطقه به یکی از مناطق تحت نفوذ گروه دولت اسلامی(داعش) تبدیل شود.

آنچه در این برهه زمانی بیش از هر چیز درباره گروه های سلفی جهادی مصر اهمیت دارد رقابتی است که بین جریان های زیرمجموعه القاعده و جریان هم پیمان داعش شکل گرفته است. در این چارچوب، همانند داستان عراق و سوریه شاهد این هستیم که در مصر نیز هر کدام از این دو جریان تلاش می کنند خود را به عنوان نماینده اصلی جریان «سلفی جهادی» معرفی کند.

در این چارچوب، مجموعه ای از گروه های جهادی مصری شکل گرفتند که خود را

ادامه مطلب...
۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۲۲ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

جند الاقصی عامل اصلی پیروزی مسلحین در مورک

تصرف مورک مهمترین پیروزی مسلحین بعد از پیروزیهایی بود که در ادلب و سهل الغاب به دست آوردند و باعث خوشحالی گروههای مختلف معارضین از جمله ائتلاف معارضین سوری خارج نشین و شاخه نظامیشون ارتش آزاد شد.

گروهی که عهده دار حمله به مورک بود، گروه جندالاقصی نام داره.

در یک ویدیو یکی از فرماندهان جندالاقصی از داخل شهرک مورک در حال خط و نشان کشیدن برای معارضین خارج نشین هست با این عنوان:" ما اجازه نمی دهیم شما که در هتل های ترکیه در حال خوشگذرانی هستید سوریه را مثل کیک تقسیم کنید، از همین جا (مورک) به شما می گویم که بر سرزمین شام بر اساس کتاب خدا و سنت رسول خدا (منظورشان همان شریعت وهابی-سلفی هست) حکمرانی خواهد شد. می خواهید سوریه را مثل کیک بین خودتان تقسیم کنید، ما کیک نداریم، ما اسلحه داریم"

جندالاقصی متشکل از تروریستهای بین المللی سلفی-تکفیری هست که از نظر ایدئولوژیکی در رده داعش و النصره و نزدیکتر به داعش هست.

در چند سال اخیر بارها زمزمه هایی مبنی بر بیعت جندالاقصی با داعش مطرح شده بود که هر دفعه رد شد. تا اینکه اخیرا جندالاقصی با صدور بیانیه ای به دلیلی که آن را اختلافات شرعی با النصره و احرار خواند از ائتلاف جیش الفتح خارج شد.

مشخصا مهمترین اختلاف جندالاقصی با جیش الفتح بر سر تعامل با داعش بوده.

جند الاقصی سابقه ی فعالیت در شمال حماه رو هم داره. جندالاقصی 9 فوریه 2014 به روستای علوی نشین معان حمله کرد و 42 نفر از اهالی روستا شامل 14 زن و تعدادی کودک رو قتل عام کرد.

چند روز بعد در 21 فوریه ارتش سوریه موفق به بازپس گیری معان شد.

با سقوط مورک جندالاقصی مجددا به معان نزدیک شد و شاید باز هم قصد تکرار حمله ی سال قبل رو داشته باشه.

۲۱ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

تحلیلی کوتاه بر چگونگی نبردهای غرب حلب

در چند روز گذشته شاهد بودیم که گروه های مسلح اسلام گرای سلفی با تشکیل یک اتاق عملیات مشترک به نام " انصار الشریعه " عملیاتی وسیعی را به جهت تصرف مناطق غربی شهر حلب آغاز کردند. هزمان نیروهای ارتش آزاد و گروه های نزدیک به آنها هم که قبلا اتاف عملیات مشترکی به نام " فتح حلب " را به راه انداخته بودند نیز به آنها پیوستند.

 

چرا غرب حلب؟

جواب را می توان در این جمله خلاصه کرد که بزرگترین و مهم ترین مراکز استقرار نیروهای ارتش سوریه و نیروهای متحد ( سپاه ، حزب ا... و مجاهدین عراقی ) در این منطقه متمرکز است.

پس اگر این نقاط سقوط کند کل حلب را می توان سقوط کرده در نظر گرفت. چون بعد از این مراکز تنها با محلات پر جمعیت غیر نظامی مواجه هستیم.

 

در منطقه غرب حلب ما با چهار مرکز استقرار نیروهای ارتش سوریه و متحدان رو به رو هستیم

 

1- مرکز تحقیقات نظامی  ( military research center )

2- محله جمعیه الزهرا و گردان توپخانه و یگان دفاع هوایی ( Al Zahraa air defense base & artillery base )

3- محله حلب جدید ( New Aleppo )

4- محله حمدانیه و آکادمی نظامی اسد ( Assad Military Academy )

 

موقعیت دژهای چهار گانه ارتش سوریه در غرب حلب که غربی ترین دژ سقوط کرده است.

jwxttfx7tnkl2t9mmr3z.jpg

 

 

در موج اول تهاجم نیروهای مشترک انصار و قتح ، دو مرکز از این چهار مرکز مورد هجوم سنگین واقع شدند

مرکز تحقیقات نظامی و محله الزهرا، نیروهای ارتش سوریه در محله الزهرا موفق شدند تهاجم را متوقف کنند و تلفات سنگینی را بر مهاجمین وارد کنند ولی در مرکز تحقیقات نظامی شکست خوردند و به محله حلب جدید عقب نشستند.

اکنون فرماندهان انصار و فتح بر روی سه مرکز باقیمانده متمرکز شده اند و انتظار می رود در روزهای آینده یکی از این سه مرکز را مورد تهاجم شدید قرار بدهند.

ارتش سوریه و متحدان نیز با علم به این موضوع نیروهایشان را در هر سه محور باقیمانده متمرکز کرده اند و منتظر هستند که حمله احتمالی را در هم بشکنند.

 

آکادمی نظامی اسد دژ محل استقرار نیروهای سپاه و حزب ا... نجبا و .... است که حمله به این مرکز خیلی سخت به نظر می رسد.

نیروهای مجاهد عراقی در آکادمی اسد

d1satk0cfw5b6ky69t1p.jpg

 

در الزهرا هم به نظر می رسد راهکار هجوم مسدود شده و مهاجمین تلفات سنگینی را متحمل شدند.

پس در این میان منطقه حد فاصل مرکز تحقیقات نظامی و محله حلب جدید می تواند راهکار مناسبی برای ورود مهاجمین قلمداد شود.

با وجود اینکه ارتش سوریه خاکریزهای پشت سر هم را در این حد فاصل ایجاد کرده ولی به علت اینکه مهاجمین بر روی این منطقه دید مناسبی دارند، استفاده از موشک های تاو و اجرای آتش دقیق می تواند  در کنار یک عملیات شبانه این خطوط را در هم بشکند.

al01cing6uyu5f8d4pz0.jpg

 

ایجاد چندین ردیف خاکریز در منطقه حائل به جهت جلوگیری از تهاجم نیروهای پیاده دشمن و استقرار تک تیرانداز ها در ساختمان های حلب جدید

ofrtitecwvkqtw9gck5a.jpg

 

با این حال باید منتظر ماند و دید که در چند روز آینده چه پیش می آید.

امیرارسلان خان /میلیتاری

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

نکاتی درمورد کویت و چالشهای سلفی تکفیری

1)کویت همیشه نماد همزیستی شیعه و سنی بود. برای همه کسانی که درگیری های منطقه را دنبال می کنند واضحه که کویت به هیچ وجه، محمل مناسبی برای افکار «تکفیری جهادی» نبوده و نیست. رهبران این جریان هم هیچ وقت نمی توانند افکار عمومی کویت را مثل عراق و سوریه و یمن به سمت یک جنگ طائفه ای-تکفیری تحریک کنند.


2) مکاتب سلفی رایج کویت بیشتر سلفیه «علمی» و «تبلیغی» و معمولا جماعتی هستند که خیلی به قوانین کشور احترام می گذارند.
یک «جنبش حزبی سلفی تکفیری» هم البته هست که افرادی مثل «حاکم المطیری»، «شافی العجمی» و «ولید طباطبائی» آن را هدایت می کنند. در مورد این گروه هم باید گفت که آنها تا الآن بیشتر روی گروه های مسلح سلفی در عراق و سوریه سرمایه گذاری می کردند و به این علت که در فضای سیاسی کویت نقش ایفا می کردند هیچ وقت به دنبال این نبودند که در کشور یک تنش طائفه ای داخلی راه بندازند.
گروه های کوچکی از عناصر داعش البته در این ماه ها خیلی فعالیتشان در کویت زیاد شده که اینها اکثرا کسانی هستند که ناامیدانه از عراق و سوریه به کویت برگشتند. من البته مقصر اوضاع به وجود آمده را حاکمان این کشور می دونم که آگاهانه چشمشان را به روی لشکرکشی های مالی و رسانه ای جمعیت های سلفی در حمایت از تکفیری ها در سوریه و عراق بستند.


3) داعش این روزها به دنبال آن هست تا با راه انداختن یک فتنه طائفه ای، جایی برای خودش در کویت دست و پا کند. داعشی ها ظاهرا خیلی اصرار دارند که تجربه ناموفقشان در «قطیف» و «دمام» را در کویت هم امتحان کنند البته این بار با سرمایه و دایره نفوذ گسترده تر. با این موضع هوشمندانه ی دولت و ملت کویت هم ظاهرا داعش، شیعه و سنی در کویت نخواهند شناخت و سعی می کنه از همه انتقام بگیره.


4) مقامات کویتی تا الآن که نشان دادند به خوبی این رویکرد تفرقه افکنانه را درک کردند. یک نمونه اش هم بستن شبکه وهابی «وصال» هست که رسما شیعیان کویت را تهدید به کشتار بیشتر می کرد. مثلا به توییت این شبکه دقت کنید که چطور رسما تهدید می کنه که «دوره همزیستی شیعه/سنی در کویت به زودی به پایان می رسه».
رسانه های طائفه ای، منبرهای تفرقه افکن، شبکه های اجتماعی و جمعیعت های مثلا «خیریه»،  امروز بلای جان کویت شدند و این کشور رو در آستانه یک انفجار تاریخی و سرنوشت ساز قرار دادند..

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
میرزا

سلفی اکراد در کوبانی ...

منتصب به دو کرد پیشمرگه و YPG در کوبانی

بابا خوشتییییپ !!

B2aZownIUAAjXtI.jpg

۲۴ آبان ۹۳ ، ۲۰:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا