تحولات جهان اسلام

اخبار خاورمیانه و پیگیری تحولات جهان اسلام

۱۹۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فوعه و کفریا» ثبت شده است

تلگرام اقدام به حذف کانال "الفوعه و کفریا الی متی الحصار" کرد .

تلگرام اقدام به حذف کانال "الفوعه و کفریا الی متی الحصار" کرد .
این عزیزان روایتگر سختی ها و مشقت های مردم مظلوم و ستمدیده ی فوعه و کفریا هستند .
با دنبال کردن این کانال و انتشار مطالب آنها در سایت و  کانالهای خود ، به رساندن صدای مظلوم  به گوش همگان کمک کنید .
لینک جوین : https://telegram.me/joinchat/CQUqVEB791em1acSOOOrZA

۱۸ آذر ۹۵ ، ۱۹:۲۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

آخرین وضعیت الفوعه و کفریا از زبان برادر محمد الشیخ از اهالی الفوعه

کارشناس سوری اهل فوعه و کفریا در گفت وگو با حوزه مطرح کرد:

حمله وحشیانه تروریست ها به محاصره شدگان مظلوم فوعه و کفریا با ۱۴۰ موشک

کارشناس سوری گفت: موشک باران مردم دو شهرک فوعه وکفریا اقدامی تروریستی و تلافی جویانه در جهت جبران پیروزی های ارتش سوریه علیه تروریست های شهر حلب است.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، در پی پیشرفت های مستمر ارتش و نیروهای مقاومت در حلب، تروریست های تکفیری و حامیان منطقه ای و فرامنطقه ایشان برای جبران این شکست ها به مردم مظلوم محاصره شده فوعه و کفریا حملات موشکی گسترده ای را آغاز کردند. در همین راستا خبرگزاری حوزه گفتگویی را با محمد الشیخ کارشناس سوری اهل فوعه و کفریا که ارتباط مستقیم و مستمر با ساکنین این مناطق دارد انجام داد.

محمد الشیخ : تروریست های تکفیری، دو شهرک کفریا و الفوعه واقع در استان ادلب در شمال سوریه را هدف موشک های خود قرار دادند.گروه های تروریستی تکفیری القاعده و ارتش الفتح دور جدیدی از حملات موشکی را علیه دو شهرک شیعه نشین فوعه و کفریا آغاز کرده اند.

وی افزود: منبع این حملات در شهر بنش واقع در جنوب الفوعه ومنطقه صواغیه وشهر تفتناز واقع در شرق فوعه ومنطقه مزارع بروما واقع در غرب کفریا قرار دارد که طی یکسال و نیم گذشته توسط ائتلاف القاعده و ارتش آزاد (جیش الفتح) از غیرنظامیان تخلیه و به مقر بزرگ عملیاتی آنها برای حمله به ساکنین این دو شهر تبدیل شده است.

وی ادامه داد: گفته می شود بیشتر از 140 موشک از مدل گراد، به منازل ساکنین این دو شهر اصابت کرده است. همچنین در حملات موشکی که شب گذشته شروع شد پنج نفر شامل یک دختر، یک پسر خردسال، یک زن و دو مرد به شدت زخمی شده اند، علاوه بر اینکه بسیاری از خانه ها ویران شده است.

کارشناس سوری گفت: این اقدام تروریستی که علیه مردم دو شهرک فوعه وکفریا صورت گرفته اقدای تلافی جویانه در جهت جبران پیروزی های ارتش سوریه علیه تروریست های شهر حلب است.

وی تصریح کرد: همچنین تروریست های جیش الفتح در ساعات اخیر با منتشر کردن ویدیویی پیرامون بمباران شهرک های الفوعه و کفریا مدعی شدند در صورتی که ارتش سوریه به محاصره ادلب و حومه آن ادامه دهد بمباران الفوعه و کفریا را به صورت چشمگیری تشدید خواهند کرد.

محمد الشیخ در پایان به معرفی لیستی از شهدا و مجروحان اخیر این موشک باران بی رحمانه کرد:

فاطمه حسن حوری 16ساله، حکیمه عید الدبس 50ساله، و محمد علی عید 50ساله، حسین حسن الشباب ، علی عبدالسلام الحسن 23 ساله، ایمان عبد السلام الحسن 25 ساله، عبد السلام محمد الحسن 60 ساله، محمد حسن قداد 15ساله، وسیم احمد الزین 30 ساله، عامر احمد الزین 29 ساله، عبد الوهاب الزین 28 ساله واسیا حاج علی، أحمد عبد الکریم حاج یحیى وکودک علی بسام فاعور 12 ساله، ودختر بچه ملاک عبدالله مرعی 6ساله،وهبة عبدالله حاج موسى 22سالتصویر: خانه ای که بر اثر موشکهای گراد ویران شده و برا اثر آن پدر و پسر به شهادت رسیدند و مادر مجروح شد.

لینک: http://hawzahnews.com/detail/News/401395

۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۱:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

غضب حلب، خالی کردن خشم مسلحین از شکستهای حلب بر سر مردم الفوعه و کفریا،‌ نبل و الزهرا

غضب حلب، خالی کردن خشم مسلحین از شکستهای حلب بر سر مردم الفوعه و کفریا،‌ نبل و الزهرا، محلات امن حلب و سلحب؛

مسلحین مانند دفعات قبل پس از هر شکست عملیاتی با عنوان خشم حلب طراحی می کنند که این دفعه گویا فاقد حمله زمینی هست و در مقابل شهرکهای در محاصره الفوعه و کفریا و همچنین شهرکهای نبل والزهرا و سلحب در شمال غربی حماه مورد حملات موشکی گراد قرار گرفتند.

در کلیپی که مسلحین منتشر کرده اند یاسر عبدالرحیم از افسران جدا شده از ارتش سوریه آغاز موشک باران الفوعه و کفریا رو برای زدن نیروهای سپاه پاسداران، فاطمیون و حزب الله لبنان ( نیروهایی که الفوعه و کفریا وجود خارجی ندارند) در الفوعه برای کمک! به مسلحین حلب اعلام می کند.

در این حملات تعداد زیادی از شهروندان الفوعه و کفریا و نبل و الزهرا مجروح شدند.

خمپاره باران و موشک باران محلات امن حلب نیز در هفته گذشته جان دستکم ۲۰ غیرنظامی را گرفته است.

ارتش سوریه در جواب برای نخستین بار ۲۱ حمله هوایی به بنش (منطقه ای که بیشترین حمله به الفوعه و کفریا از آنجا انجام می شود) داشت و توپخانه ارتش سوریه و مقاومت مناطق اطراف نبل والزهرا که مراکز شلیک موشک بودند را هدف قرار دادند.

۱۵ آذر ۹۵ ، ۱۹:۲۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

گزارش برادرمان جمیل الشیخ از داخل الفوعه و کفریا برای شبکه المنار

وضع انسانی وخیم زیر خمپاره باران بی وقفه جیش الفتح و سکوت مجامع حقوق بشری و دی میستورا نماینده ویژه سازمان ملل در سوریه...

۰۴ آذر ۹۵ ، ۰۱:۲۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

فوعه کفریا و داستان ظلم هایی که بر این مردم مظلوم میرود ؛ همچنان ادامه دارد ..

مردم محصوری که تنها گناهشان ایستادگی در برابر ظلم و تروریسم است ..
سکوت مجامع جهانی مانند سازمان ملل در برابر این ظلم ها دیگر عجیب نیست اما از رسانه های داخل انتظار بیشتری میرود .
#فوعه_و_کفریا_را_آزاد_کنید

۰۲ آذر ۹۵ ، ۱۳:۴۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

دخترک لب تشنه اهل فوعه در محاصره دنبال آب؛ ازخستگی در حال استراحت است

۲۶ آبان ۹۵ ، ۱۹:۱۴ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

تصویری گویا از وضعیت اسفناک مردم مظلوم فوعه و کفریا

حمل جنازه ی عبدالله حاج موسی، کودک شهید شده در خمپاره باران جیش الفتح توسط گاری و اسب در نبود سوخت خودرو.

هفته های گذشته با خمپاره باران مداوم تکفیریهای جیش الفتح زندگی برای مردم الفوعه و کفریا دشوارتر از گذشته بود و بیشتر روزها حداقل یک شهید در روز داشتیم.

با فرا رسیدن زمستان و نبود سوخت در کنار کمبود آب آشامیدنی سالم و مواد خوراکی شرایط انسانی بحرانی تر هم خواهد شد و هنوز دهها نفر با بیماریهای سخت منتظر مذاکرات جدید و خروج از شهر هستند.

این در حالی است که محافل حقوق بشری و رسانه ها کوچکترین واکنشی به این فاجعه انسانی و قتل عام خاموش نداشته اند.

تا اینجا تنها گروهی از جیش الفتح که مستعد معامله و مذاکره نشان داده، سلفی های احرارالشام بوده اند که علی رغم مخالفت بقیه گروههای جیش الفتح از جمله جبهه النصره (جفش) منعطف تر عمل کرده و در سطح پایین حاضر به توافق هایی شده اند.

۲۵ آبان ۹۵ ، ۰۱:۵۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

زوار کربلا ، شیعیان فوعه و کفریا را فراموش نکنید

زوار کربلا ، در راه کربلا ، بین الحرمین برای کربلای زمانه یعنی فوعه و کفریا دعا کنید ..

مظلومان فوعه و کفریا را فراموش نکنید ؛ برای گشایش کار اهالی مظلوم فوعه و کفریا دعا کنید .

التماس دعا

۲۴ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

بمباران فوعه کفریا توسط تروریستها به تلافی شکست هایشان در جنوب حلب

همین الان

خمپاره باران دو شهر محاصره شده شیعه نشین فوعه و کفریا، احتمالا درواکنش به شکست های میدانی تکفیریها در جنوب غرب حلب.

۱۸ آبان ۹۵ ، ۲۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

مستند "در حصار" روایتی از مظلومیت شیعیان فوعه و کفریا در حصار تروریست ها

مفتخریم به عنوان عضو کوچکی از جبهه مقاومت اسلامی، سهمی کوچک از جنگ رسانه ای ضد استکبار جهانی و مزدورانش رو بر عهده داریم.
مستند "درحصار" کاری از سازمان هنری رسانه ای اوج هست که مظلومیت مردم محاصره شده فوعه و کفریا رو به تصویر کشیده.
این مستند در بخش هایی از اطلاعات منتشر شده توسط گروه تحولات جهان اسلام استفاده کرده است.
به شخصه شرمنده ام که دستم برای کمک رسانی مستقیم کوتاهه اما ان شاءالله تلاش های همه ی دوستان هم‌سنگر روزی با آزادسازی مردم این مناطق به ثمر خواهد نشست.
.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ [٢:١٥٣]  وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ [٢:١٥٤] وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ [٢:١٥٥] الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ [٢:١٥٦] أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ [٢:١٥٧]
ای اهل ایمان، (در پیشرفت کار خود) از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکر خدا و نماز توسّل جویید که خدا با صابران است. و به آنان که در راه خدا کشته شوند مرده نگویید، بلکه زنده ابدی هستند و لیکن همه شما این حقیقت را درنخواهید یافت.  و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده. آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند (صبوری پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد. آن گروهند که مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص خدایند و آنها خود هدایت یافتگانند.

۰۹ آبان ۹۵ ، ۲۳:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

مراسم عاشورا در شهرکهای فوعه کفریا

گزارش برادرمان جمیل الشیخ از مراسم باشکوه ظهر عاشورای حسینی در شهرکهای تحت محاصره ی الفوعه و کفریا برای شبکه العالم

۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۵:۲۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی و شنیدن سخنرانی سید حسن نصرالله در الفوعه

۲۱ مهر ۹۵ ، ۰۲:۰۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

رساندن کمک های انسانی به فوعه و کفریا (عکس های سمت چپ) و مضایا (عکس های سمت راست).

ارسال این کمک ها در چارچوب توافق صلح زبدانی-مضایا ، فوعه-کفریا صورت گرفت . با توجه به حساسیت این منطقه و تاخیر در ارسال کمک ها چنین کمکهای گهگاه مشکل خاصی از مردم فوعه کفریا کم نمیکند .

۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۰:۴۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

وضعیت شیعیان محاصره شده در شهرکهای فوعه و کفریا / اینفوگرافی

۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

امروز هم مردم بی دفاع و محصور فوعه و کفریا توسط تروریستها بمباران شدند ..

۱۴ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

زخمی میشوند ، شهید میشوند ؛ این است داستان هر روزه ی مظلومین فوعه و کفریا

شهیده خردسال آیة احمد اهل فوعه و کفریا بر اثر خمپاره باران تروریستها امروز به شهادت رسید.

روز گذشته تروریستهای تکفیری حاضر در اطراف شهرکهای فوعه و کفریا اقدام به خمپاره باران جنونی منطقه کردند و طی 3 ساعت خمپاره باران بدون وقفه چندین مخزن آب شرب اهالی را از بین بردند  .

همه ی اینها در تناقض آشکار قرداد صلح فوعه کفریا/زبدانی مضایا اتفاق می افتد و متاسفانه با روزمرگی گویا این توافق به فراموشی سپرده شده است .

آیا فریاد رسی هست ؟

۱۱ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

وضعیت شهر های فوعه و کفریا از زبان خود اهالی ؛ فاجعه انسانی در فوعه و کفریا

⭕️ مواد غذایی:
هیچ غذایی نیست، اصلا چیزی پیدا نمی شود که ما بخوریم. بیش از 95 درصد خانه ها، خالی از مواد غذایی است. این به دلیل عدم ارسال کمک های غذایی از طریق هلال احمر و کشورهای متحد هست. چند ماه است که هیچ کمکی نرسیده. جیره بندی غذا تاسف بار است، مثلا چهل گرم شکر برای هر خانواده!!

⭕️ امنیت :
تک تیراندازهایشان بصورت روزانه ما را می زنند! این کار را جیش الفتح که ما را محصور کرده بدون در نظر گرفتن جوانب انسانی انجام می دهد.

⭕️ آب :
چند ماه بعد از قطع شدن آب {لوله کشی} و انتشار بیماری های گوناگون در اثر نوشیدن آب غیر بهداشتی، برایمان مازوت فرستادن، این مازوت می تواند (موتورخانه) را روشن کند و به هر خانواده سهمیه 2 متر مکعب آب می رسد، البته معلوم نیست دوباره کی مازوت ارسال شود!

⭕️ برق:
از زمان شروع محاصره، یعنی یک سال و نیم پیش فوعه و کفریا برق ندارند. باطری ها(وسایلمان) از طریق انرژی بادی یا توربین های کوچک آبی شارژ می شوند. البته مقدارش بسیار ناچیز و حدود 1 آمپر است. ضمنا بسیار از باطری هایمان آسیب دیده است، چرا که عمر باطری معمولا حدود یک سال است و از زمان محاصره هیچ باطری ای به ما نرسیده. مشکلات زیادی برای تامین روشنایی خانه ها داریم.

⭕️ بیمارستان ها:
مدام از ذخیره داروها کم می شود. برخی از اقلام که کلا تمام شده است. این بدلیل ارسال هرازگاهی داروها توسط هلال احمر و متحدین است. گاهی نمی فرستند. آن چیزی که خیلی اضطراری هست دولت سوریه بطریق هوایی می فرستد اما واقعاً مقدارش کم است. برخی از انواع دارو اصلا امکان ارسال از طریق هوا نیست، چرا که ممکن است شیشه شان در حین سقوط با چتر از آسمان بشکند.
حال بیماران در این چند وقت رقت بار است. انواع هپاتیت و بیماری های نادر زیاد شده اند. امراض ناشی از سوء تغذیه زیاده شده است. همچنین کم خونی زیاد شده، امراض ناشی از کمبود ویتامین و ...

⭕️ از نظر اجتماعی:
همه امیدها از رفع حصار فوعه و کفریا به یاس تبدیل شده و تقریبا به نوعی بیماری روانی بدل گشته.

👈 نیاز های اولیه :
یک سال و نیم است که لباس و کفش نو پیدا نمی شود. مصالح برای ترمیم و بنایی ساختمان هایی در جنگ طی موشک ها خراب شده وجود ندارد. هیچ شیشه یا جایگزینی برای درست کردن درها و پنجره ها نیست. وسایل گرمایشی و سرمایشی نیست.
بخاری ها کار نمی کند و با رسیدن فصل سرما، این خود می تواند فاجعه ای ایجاد کند. اکثر مادرها از بیماری های ریوی به علت پخت غذا روی چوب رنج می برند و این بدلیل کمبود گاز یا سوخت دیزل برای پخت و پز هست..
بسیاری از ملزومات زندگی اینجا پیدا نمی شود.

💢 مشکلات بسیار است اما بعضی از ما امید به گشایش و بهبودی اوضاع داریم.

به قلم السید أحمد أسود ابو هادی
از داخل شهر محاصره شده الفوعه
از 👈  @foaa_kafria

تصویر کنید مسلحین در چنین محاصره ای بودند ... عکس العمل آنها و غرب چگونه بود ؟؟
واقعا به فکر فوعه و کفریا هستید ؟؟

۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۷ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

خاطرات روزانه زنی در الفوعه در محاصرة ؛ جشن تولد در محاصرة

امروز جشن تولد دخترهای دو قلو ام بود .  پنجمین سال تولدشان ....5 سال از تولدشان در جنگ و بحران و محاصره گذشت .... پنج ساله شدند .. با گلوله و خمپاره و موشک ....پنج سال گذشت از تولدشان ... با جیره بندی و گرسنگی نگرانی و خشم و بلا ... و درد
صبح که بینشان نشسته بودم از شوهرم با صدایی که دلم را لرزاند پرسیدم
امروز چندمه؟
گفت 23 آب

لبخندی زدم و گفتم امروز روز تولد دوقلو هاست .... حواسم نبود بچه ها می شنوند
شوهرم نگاهی کرد و چیزی نگفت ... حتی لبخند هم نزد ...انگار که ناراحت شده باشد اما دختر ها زود جمله ام را گرفتند و شروع کردن بالا و پایین پریدن ....
- مامان مامان ... حالا چی می پزی برامون .... یه غذای خوشمزه بپز ....
شوهرم با دلخوری نگاهم کرد انگار با سکوتش می گفت چرا یادشان انداختی؟ نگاه های شوهرم را نادیده گرفتم و با خنده گفتم باشه ... براتون یه چیز خوشمزه درست می کنم و با خودم گفتم  باید برای آنها چیزی درست کنم ... هر چیزی که شده ... حتی اگر شده یک چیز ساده ... تا آنها لبخند بزنند ... من هم ... من هم به لبخند احتیاج دارم ...

بعد از مدتها با آشپزی خوشحال می شوم ....رفتم به آشپز خانه و کاببینت های خالی را یکی یکی زیر و رو کردم ... انگار که نمی خواهم باور کنم که چیزی نیست ..  ظرف ها را یکی یکی باز می کردم .... قابلمه های خالی .... کشو های خالی .   کابینت های خالی .... همه جا را به دقت گشتم ... اینقدر که پاهایم خسته شد ....از این همه سرپا ایستادن ... از این همه گشتن کابینت های خالی ... یک صندلی کشیدم و نشستم رویش ....به آرد کمی که برایمان مانده نگاه کردم .... با خودم می جنگیدم .... دستم را دراز می کردم طرف آرد و بر می گرداندم ...
نه.... آرد خط قرمز است ....آرد فقط برای نان پختن است ... فکر کیک را از سرم بیرون کردم ... اصلا شکری نمانده ... 3  ماه  و نیم است روی شکر را ندیده ایم .... پس چکار باید بکنم ... یاد چیز هایی افتادم که قبلا در جشن تولد درست می کردم
 آب میوه؟   آب میوه نمانده
 تبوله؟ تبوله کجا بود
پفک؟ چیپس؟ ذرت بو داده؟ فکرش هم خنده دار است .... کیک؟؟ نه ... گذشت آن روزها ... روزهای کیک تولد ....غم عالم به دلم ریخت ... دلم از غصه داشت می ترکید .... زدم زیر گریه ... بی صدا .....ببین به جه روزی افتادیم ... روزهای خوب ما چه زود گذشت .... روزهایمان شده است بدبختی و بلا .....
شوهرم به آشپز خانه آمد .... فورا فهمید که چرا گریه می کنم ... درمانده شده ام ....و هیچ کاری از دستم بر نمی آید با درد عمیقی گفت .... تقصیر خودت بود ...چرا یادشان انداختی .... از آشپز خانه بیرون زد .... از خانه هم .... به بسته غذایی که به دستمان رسیده بود نگاه کردم ... بسته هایی که هر از چند گاهی با هواپیما روی شهر می ریزند ....

آخر برج پنجم بود که آخرین بسته به دست ما رسید یعنی چقدر باقی مانده از آن ....اصلا چیزی باقی مانده؟ کارتون که خود به خود پر نمیشود ....ای کاش درش را باز می کردم و می دیدم که پر شده است دوباره .... کاش .   نمی شود اما ... می دانم ... نه روغن ... نه آرد .... حتی گندم هم دارد تمام می شود دیگر ... آش عدس هم شده است رویا برای ما .

سرم را لای دست هایم فشار دادم .... فکر و خیال اذیتم می کرد . دختر ها دویدند  آشپز خانه پیشم و گفتند مامان چی درست کردی؟
احساس کردم دارم خفه می شوم ... اصلا خفه شدم .... کلماتم شکست توی گلویم ....نمی توانستم حرف بزنم حتی . پشیمان شدم .... چرا یاد بچه ها انداختم که تولدشان است . چرا یاد آن روزهای خوب افتادم ... حالا که یک سال و نیم است در این محاصره لعنتی برای زنده ماندن دست و پا می زنیم ... چرا یاد آن روزهای خوب افتادم ... چرا؟ 

محاصره که باشی حق نداری به این چیزها فکر کنی ... به کیک ... جشن تولد ... حق نداری . کمک های هوایی شده است مثل رویاء ... کی می رسد؟ داخل بسته ها چیست؟ همه فکر و خیالمان شده این ....چرا هواپیماها نمی آیند ... تاخیر کرده اند ....یعنی این بسته ها چقدر دوام می آورند .... گریه ام گرفت ... شده ایم مثل گدا ها .... باورت می شود؟؟..

من که باورم نمی شود ....اشک هایم بند نمی آمد .....دخترها می گفتند چی شده مامان ... بچه چه می داند چه دردی دارم من .... به فکر جشن تولدند ....یکی شان از پایم کشید بالا و در بغلم نشست .... همانطور که وقتی گریه می کند می بوسمش صورتم را بوسید ... چه نمی توانستم بگویم به بچه ها ...بگویم نمی توانم چیزی درست کنم؟ مواد غذایی نداریم .... و رغبتی هم نمانده برایم دیگر .... حالا که اوضاع و احوالمان را دوباره به یاد می آورم .... وسط گریه ام در باز شد و دیدم شوهرم با دو هندوانه کوچک قرمز وارد خانه شد دخترها با شوق طرفش دویدند به کدام یک هندوانه کوچک داد و گفت ... این هم هدیه تولدتان ....بچه ها چه ذوقی کردند برای این هدیه ...

که در شرایط عادی یک هدیه عجیب بود و در  شرایط ما مناسب ترین و به موقع ترین هدیه .... شوهرم دوباره نگاهم کرد . اشک هایم را پاک کردم . اینبار لبخند می زد .حالا از سوال عذاب آورشان خلاص شده بودم ... سوال از اینکه جه چیزی برایشان می پزم ... مطمئنم این دو هندوانه کوچک به اندازه کل جشن تولد بچه ها قبل از جنگ خرج برداشته برای پدرشان ....

اما مشکلی نیست ... این روزها مشکلات ما بزرگ تر از جشن تولد است . مردمی که دارند از گرسنگی و محاصره و موشک می میرند جشن تولد آخرین چیزی است که به آن ممکن است فکر بکنند ... یک سال و نیم است این قصه ها برای ما فراموش شده ....نمی دانم چرا با خودم فکر کردم شاید بتوانم کاری کنم ... اما نشد ....به خاطر این محاصره لعنتی که دارد خون ما را می مکد .... دارد نابودمان می کند ... شادی ما را کشته است .... خسته مان کرده است ....این محاصره جهنمی که ما را در مقابل کار های سخت روزانه ضعیف کرده .... این محاصره لعنتی .... خمپاره و موشک دشمن ...

تاکی ... خدایا تاکی .... منتظریم خدایا ... به فریادمان برس

بقلم المدرسة لیلی اسود
الفوعة المحاصرة

ترجمة : رقیة کریمی

۰۵ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

فوعه و کفریا مظلوم در میان حصار گرگ ها

انگار فوعه و کفریا از صحنه ی رسانه های غربی ها پاک شده و چنین شهرکهایی وجود ندارد ..

روزانه بمباران میشود ؛ روزانه زخمی و شهید میشوند ولی خبری از آنها منتشر نمیشود ..

چه خواب سنگینی ..

انسان انسان است چه خوبش چه بدش .. انصاف داشته باشیم .

این کودک سوری که مبتلا به یک بیماری پوستی است بعلت محاصره قادر به درمان نیست و درد و رنج را تحمل میکند با این حال زین العابدین هنوز لبخند از لبهایش نمیرود ..

ماه هاست که فوعه و کفریا به انتظار آزادی نشسته است .. دریغا

۰۴ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۰۴ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

خاطرات روزانه زنی از الفوعه در محاصره ؛ نارنج ...

داشتم با دختر کوچکم حرف می زدم .... گفتم خدا به بنده هایش روزی می دهد . پس ما باید خوب باشیم ... خدا را شکر کنیم ....  قرآن بخوانیم ... تا خدا به ما هم روزی بدهد . داشتم این حرف ها را می زدم که دخترم با سوالی حرفم را برید . سوالی که تکانم داد ....

پرسید . مامان ... اگه قرآن بخونم خدا به من موز میده؟

دستپاچه شدم ... ترسیدم بگویم نه بچه غصه بخورد ....ترسیدم بگم نه ... اما در این محاصره جهنمی موز کجا بود ؟ چرا باید امیدوارش می کردم وقتی که امیدش حتما نا امید میشد
فکر می کردم این یک سال و نیم که محاصره ایم دیگر تمام این خوراکی ها را فراموش کرده
گفتم ... بله ... قرآن بخوان عزیزم ....
به آسمان نگاه کردم و گفتم خدایا من را شرمنده این بچه نکن ... نگذار دلش بشکند ... موز کجا بود؟ یک سال و نیم محاصره ... نان هم به زحمت گیرمان می آید .... خدا یا نگذار دل بچه بشکند ... کمک کن سوالش را فراموش کند
بچه شروع به خواندن قرآن کرد ... با همان زبان کودکانه ... فاتحه ... اخلاص ... کوثر ....

اینقدر این سوره های کوچک قرآن را که در مهد کودک یاد گرفته بود تکرار کرد تا خسته شد ...

بعد هم حواسش پرت بازی شد ... روز به سرعت گذشت ...

محاصره که باشی حساب زمان از دستت در می رود .... روز گذشت بین کار خانه و گرفتاری های زندگی ... عصر که شد مادرم آمد ... بچه ها باشوق طرفش دویدند ....و کنارش نشستند مادرم خندید و گفت ....
_ بچه ها ببینید چی آوردم براتون .....
دستش را کرد توی کیفش و 4 تا نارنج از ته کیفش درآورد ... بچه ها نارنج ها را برداشتند و با شادی آمدند پیش من تا برایشان  پوست بکنم. دخترم پرتقال را توی دست های کوچکش گرفته و بود و می خندید ... پوست پرتقال را که گرفتم برایش خندید و گفت
- من از خدا موز خواستم اما خدا به من نارنج داد ....
دست کشیدم روی موهایش و گفتم ... باید بیشتر می خواندی ....لبخند زدم به صورت معصومش ...و در قلبم این محاصره لعنتی را به باد دشنام گرفتم ...

محاصره ای که نارنج تلخ را برای ما بهترین میوه کرده ... و کار ما را به جایی رسانده که به جای سیب سرخ سیب زمینی می خوریم و در دلمان می گوییم که سیب است .... سبزه های باغچه را خرد می کنیم و می گوییم این تبوله است ... این فلان است ... این فلان ....
لعنت بر این محاصره .... که کار ما را به جایی رسانده که نخود و جو را می سوزانیم و آسیاب می کنیم و می جوشانیم ... یعنی این قهوه است ....

شب ، قبل از اینکه دخترم چشم هایش را ببندد آرام گفت ....
-  مامان ... دوباره خیلی قرآن خواندم ... تا خدا این دفعه به من شکلات بده ... مادر که باشی این جمله آتشت می زند ...

بچه چه میداند محاصره یعنی چه .... بچه است ... دلش شکلات می خواهد ... مثل تمام بچه های دنیا ....

صورتش را بوسیدم .... و فقط دعا کردم ... خدا نجاتمان بدهد ... نه فقط به خاطر دختران من ....به خاطر تمام بچه های کفریا و الفوعه که یک سال است از تمام چیزهایی که بچه ها دوست دارند محرومند ...

بچه هایی  که یک سال و نیم است منتظر شکسته شدن این محاصره لعنتی اند .... تا بتوانند یک بیسکویت بخرند ... یک آب نبات چوبی ... یا یک شکلات ... مثل تمام بچه های دنیا ....


بقلم : لیلى أسود
الفوعة المحاصرة

ترجمة :  کریمی

https://telegram.me/foaa_kafria

۱۹ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

درخواست مردم فوعه و کفریا از رهبر انقلاب و مردم ایران

ییغام یک خانم از الفوعه والکفریا که در ایران تحصیل کرده بود و اکنون در فوعه و کفریا در محاصره ارهابیون تروریست هستند  به حضرت ایه الله سید علی خامنه ای


رسالة باللغة الفارسیة من سیدة فاضلة محاصرة فی مدینة الفوعة فی محافظة ادلب الى آیة الله العظمى السید علی الخامنئی دام ظله ..

۲۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۰۲ ۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

به فریاد فوعه و کفریا برسید

#‏اغیثوا_الفوعا_وکفریا‬

۲۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

خاطرات روزانه زنی از الفوعه در محاصره / عید شد ... یاد ما هم باشید ....

روز عید است اما ... ببخشید مارا که نارحتتان میکنیم ... ببخشید

***   ***   ***   ***   ***   ***   ***

این روزهای پر خیر و برکت ...روزهای عید ...روزهایی که به آسانی ازآن نمی توان گذشت ... روزهایی که شبیه روزهای دیگر نیست ... عید است .... با تب و تابش ... آداب و رسومش ... عید است ...

نگاه ها می خندند ... لبها هماین روزها .... یاد ما هم باشید ....

وقتی که به بازار می روید و می چرخید تا برای بچه هایتان لباس های تازه عید بخرید ... لباس ... کفش ...پیراهن ...چه میدانم ... هر چیز دیگری .... به یاد ما هم باشید ....

به خاطر بیاورید که اینجا ... در این محاصره جهنمی دو سال است که بچه های ما لباس جدید نمی بینند ....

وقتی از این مغازه به آن مغازه می روید ... عید است ...

وقتی با بچه هایتان دست به دست در بازار می گردید ... برای بچه هایتان خرید عید می کنید و آنها از شادی لباس هایشان را تا صبح زیر بالش هایشان پنهان می کنند ....یاد ما بیفتید به یاد ما... که از شما ایم ....و حتی نمی توانیم سر راحت روی بالش بگذاریم ....

از ترس اینکه از زمین و آسمان گلوله بریزد روی سرت ... از ترس اینکه سقف خانه آوار بشود روی سرت ... با بچه هایت ... راستی ... بچه های ما هم کفش های جدید دارند ....

کفش هایی که بعد از این یک سال و نیم محاصره .. هلال احمر به آنها داده است ... به مهمانی که می روید یاد ما باشید .... شیرینی های رنگ به رنگ که می پزید برای عید ... یاد ما بیفتید حالا که حتی شکر هم دیگر پیدا نمیکنیم ... یک سال و نیم محاصره ....

خیالش هم سخت است .... یعنی واقعا محاصره ایم؟

صدای الله اکبر نماز عید که بلند می شود از مناره ها ... با لباس های تازه و زیبایتان که می روید برای نماز عید .... همسایه ها ... دوستان .. قوم و خویشتان را که در آغوش می گیرید برای تبریک عید .... یاد ما هم باشید ....

برای فرج ما هم دعا کنید ....

ظاهرا دعا تنها کاری است که از دستتان برای ما بر می آید .... پس برای ما دعا کنید .... یک سال و نیم است که در محاصره ایم ....

برق نگاه همه رفته ... بوی عید نمی آید .... خسته ایم ... برای ما دعا کنید .... عید که دارد به خانه های شما می آید ....یاد ما هم بیفتید ... حالا که دو سال است که ما عید نداریم دیگر ..... یک رمضان دیگر گذشت .... هنوز ما محاصره ایم ....وقتی که همدیگر را می بوسید ... وقتی که به هم می گویید عید شما مبارک ...جمله تان را کمی بلند تر بکنید ....

بگویید خدا این عید را عید نجات ما بکند .... اینجا خبری از عید نیست ... بوی عید نمی آید ....لبخندی روی لب ما نیست ... کدام عید ... دو سال است که ما عید نداریم ... دو سال محاصره .... اینجا عید هم که باشد سهم ما گریه است .... اضطراب ... ترس ... یعنی فردا چه می شود .... سخت می گذرد این روزها ... این محاصره لعنتی .... عید ما فقط یک روز است ....ما فقط منتظر یک عیدیم ... روزی که این راه باز شود .... این محاصره بشکند ....

باورت می شود؟ محاصره که بشکند ... هر روز که باشد عید است ....تولد دوبارة ....عید آمد ...

و ما زیر لب زمزمه می کنیم.عید آمد و ما هنوز غمگینیم ...

به قلم خانم معلم لیلى أسود

الفوعة المحاصرة

ترجمة : خانم کریمی

با تشکر از برادر شاهر بسطی

۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۲:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

روز جهانی قدس در شهرهای نبل و الزهرا و فوعه و کفریا

۱۲ تیر ۹۵ ، ۱۵:۲۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

ای شیعیان ایران کجایید ؟!! / پیام یکی از اهالی فوعه کفریا برای مردم ایران و شیعیان جهان

در کلیپ زیر یکی از جوانان فوعه و کفریا رو میبینید که قبلا در ایران مشغول به تحصیل بوده و الان در فوعه و کفریا در محاصره جیش الفتح و جبهه النصره است .

در حال حاضر شیعیان فوعه کفریا بشدت زیر فشار هستند و از نیازهای ابتدایی یک زندگی حداقلی محروم اند ، از آب خوردن تا ... کفشی که می پوشند .

اما مسئله ی اصلی نه در تامین مایحتاج زندگی این عزیزان ؛ بلکه آینده ی این مردم است .

مسئله ی اصلی آینده ی این مردم است و مسئولیتی که بر دوش ماست و خدای نکرده اگر در این مورد غفلت بشه به هیچ وجه قابل جبران نخواهد بود .

شاید صحبتهای این برادر عزیز در قسمتهایی تند و یا در جایی مقداری نادرست باشد ، کمااینکه نیروهای مخلص محور مقاومت هیچوقت برای کمک به فوعه کفریا کم نگذاشتند و نمیگذارند ، ولی اصل سخن این برادر عزیز درست است .

پس با جان دل بشنویم .

۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۶:۴۷ ۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

کمپین جمع آوری زکات فطره برای شیعیان مظلوم و محاصره شده فوعه و کفریا / جمعیت "انما"

دو شهرک فوعه و کفریا در 10 کیلومتری شمال ادلب، از 28 مارس 2015 و پس از سقوط شهر ادلب به محاصره کامل تروریست ها درآمدند و از آن زمان به صورت روزانه هدف حمله خمپاره ای تروریست ها قرار می گیرند.شهرک شیعه نشین فوعه 35 هزار و شهرک کفریا بیش از 15 هزار نفر جمعیت دارد.

شهرک ها و روستاهای بنش، طعوم، تفتناز و معره مصرین اصلی ترین محل حضور تروریست هایی هستند که به صورت روزانه دو شهرک شیعه نشین و محاصره شده فوعه و کفریا را از آنجا هدف قرار می دهند.

شماره ها برای کمک بروی تصویر مشخص میباشد

ادامه مطلب...
۰۷ تیر ۹۵ ، ۰۲:۳۰ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

حملات به فوعه و کفریا در ماه رمضان / ابراز نگرانی ایران درسازمان ملل از ادامه محاصره شهرکها

دور جدید حملات خمپاره ای مسلحین جیش الفتح به الفوعه و کفریا در ماه رمضان 1 شهید و 4 زخمی بر جای گذاشت. در این حملات ریتال حاج حسین کودک 5 ساله به شهادت رسید و سدل حاج حسین (10ساله)، عبد الحمید حاج حسین (یک سال و نیمه)، محمود کریم (25 ساله)، وأیمن حاج موسى(56ساله) مجروح شدند.

همچنین به نقل از ایرنا، نمایندگی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل با تاکید بر لزوم کمک رسانی به مردم سوریه، نگرانی شدید خود را از ادامه محاصره شهرک های فوعه و کفریا در سوریه اعلام کرد.

به گزارش روز شنبه ایرنا از پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر، سفیر و معاون نمایندگی ایران در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد که برای بررسی وضعیت بشردوستانه سوریه در نیویورک برگزار شد، خواستار کمک به مردم سوریه با توجه به معیارهایی چون بی طرفی و غیر سیاسی بودن امور بشر دوستانه در عین احترام به حاکمیت ملی کشور شد.

غلامحسین دهقانی با ابراز نگرانی شدید از وضعیت بشردوستانه در فوعه و کفریا که ناشی از تداوم محاصره این مناطق به دست گروه‌های تررویسی است از سازمان ملل متحد در مورد طرح های موجود برای شکستن این محاصره و تضمین دسترسی مردم در این مناطق به کمک ‌های بشردوستانه توضیح خواست.

دهقانی با اشاره به اشغال بخش‌های وسیعی از سرزمین و شاهرگ های ارتباطی سوریه به دست گروه های تروریستی، این امر را چالش بزرگی بر سر راه عملیات بشردوستانه در سوریه دانست وافزود:

چنانچه جامعه بین المللی در موضوع بشردوستانه در سوریه جدی است، باید با این گروه‌ها مقابله کند.وی از تداوم همکاری دولت سوریه با سازمان ملل متحد به منظور ارائه کمک ‌های بشردوستانه به شهروندان متاثر از بحران در این کشور استقبال کرد و یادآور شد که دولت سوریه از17 منطقه مورد درخواست سازمان ملل متحد در ماه ژوئن برای عملیات بشردوستانه، تاکنون امکان دسترسی به 16 منطقه را فراهم کرده است.دهقانی افزود:

راه حل بحران سوریه فقط حل و فصل سیاسی بر اساس گفتگو میان گروه های سوری بدون پیش شرط می باشد و این رویکرد سیاسی باید به موازات اقدامات ضد تروریستی به پیش برود.به گزارش ایرنا 2 شهرک فوعه و کفریا در 10 کیلومتری شمال ادلب از 28 مارس 2015 و پس از سقوط شهر ادلب به محاصره کامل تروریست ها درآمدند و از آن زمان به صورت روزانه هدف حمله خمپاره ای تروریست ها قرار می گیرند.

شهرک شیعه نشین فوعه 35 هزار و شهرک کفریا بیش از 15 هزار تن جمعیت دارد.

بالعربیة :

ادامه مطلب...
۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۷:۴۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

خاطرات روزانه زنی از الفوعه در محاصرة / رمضان ... خواهش می کنم .... نیا ...

رمضان ... خواهش می کنم نیا ... به خدا پناه می بریم از تو ... یک سال و چند ماه است محاصره ایم...چیزی برای خوردن نمانده ... اگر هم باشد به قیمت طلا شده ...  حالا اگر رمضان هم بیاید همان چیزهای کمی که مانده چند برابر می شود ... رمضان ... خواهش می کنم نیا .... اصلا ما بدون رمضان هم روزه ایم .... خواهش می کنم رمضان ... نیا .... نه ... اشتباه نکن ....



این را نمی گویم چون تو را دوست ندارم .... دوستت دارم ....این را نمی گویم که روزه را دوست ندارم ... دوستش دارم ... خیال نکن که عبادت را دوست ندارم .... اما اینبار به خاطر اوضاع و احوال ما نیا رمضان ... همه چیز تمام شده .... اگر چیزی هم مانده گرانی غوغا می کند .... شاید بعضی از تاجران که انبارشان هنوز چیزی هست راحت روزه بگیرند ....اما بقیه بندگان خدا ...حتی وقت برای عبادت هم ندارند ....صبح تا شب یا هیزم می شکنند ....یا از چشمه هفت کیلومتر پیاده می روند برای یک سطل آب ... یا روی آتش نان می پزند .... تمام روز ما در محاصره این طور می گذرد
شب که می شود ....شب که می شود باید زود بخوابیم .... تا باطری چراغ های شارژی تمام نشود ....و الا باید در تاریکی شب بمانیم .... بعد هم خسته ایم رمضان ... دیگر طاقتی نمانده برای ما .... اینقدر کار کرده ایم و گرسنگی کشیده ایم که توانی نماده دیگر برای ما ...  ضعیف شده ایم رمضان .... یک سال است محاصره ایم رمضان . اگر بیایی نامردهایی که هنوز ته انبارشان چیزی مانده قیمت ها را چند برابر می کنند .... باید چیزی بخوریم که توان روزه داشته باشیم .... ما که دیگر کارمان به خوردن سبزی های صحرایی کشیده .... خواهش می کنم ... امسال که در محاصره ایم نیا
هنوز نیامدی ... حتی تخم مرغ هم دیگر پیدا نمی شود ..  روغن ...  رمضان ... خواهش می کنم نیا .... حالا که محاصره ایم نیا ... تو ماه رحمتی .... پس چرا حالا که داری می آیی ما دیگر هیج چیز برای خوردن نداریم .....چرا حالا که داری می آیی ما اینقدر نگران آمدنت هستیم .... چرا از آمدنت غمگینم؟رمضان درک می کنی؟ یک سال و چند ماه است که محاصره ایم .... چیزی برای خوردن نداریم .... اینقدر عذاب کشیده ام که بیمارم .... دیگر کاری از دستم بر نمی آید ...چه بپزم برای همسر و فرزندانم برای افطار؟ سوپ؟؟؟ عدس؟ برای سحر چی درست کنم؟ یعنی نصف شب باز مثل کابوس روز هیزم روشن کنم تا یک تخم مرغ نیمرو کنم برای همه؟ تازه اگر تخم مرغی در کار باشد .... به من بگو چه کار کنم رمضان .... نه ... اصلا بیا رمضان .... بگذار کسانی که به ما ظلم می کنند یکبار حال این یک سال و چند ماه ما را بفهمتد .... گرسنگی .... حالا که چیزی برای خوردن نمانده دیگر .... رمضان ... ماه رحمت ... ماه برکت ... اشتباه کردم .... خواهش می کنم بیا ... بیا و بگذار  تا همه بفهمند این یک سال و چند ماه در این محاصره لعنتی چه بر سر ما می آید .... رمضان..

بقلم خانم معلم
لیلى أسود
الفوعة المحاصرة

ترجمه : خانم کریمی

با تشکر از برادر شاهر بسطی

۱۶ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۱ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

اخبار سوریه / وضعیت وخیم فوعه و کفریا تشدید میشود / عملیات کردها به سمت منبج / صلح در معضمیه

فوعه و کفریا:
نتیجه ی هدف قراردادن فوعه و کفریا با موشکهای جهنم و فیل و کپسولهای گاز توسط جیش الفتح شهادت حنین مصطفی آمین یک سال و نیمه و شادی حاج موسی جوان و مجروحیت تعدادی دیگر از شهروندان بود. همچنین تنها مخزن آب شرب شهرک الفوعه بر اثر آسیب های ناشی از حملات موشکی از دیروز غیر قابل استفاده شد تا فاجعه انسانی در این شهرکها تشدید شود.

شرق حلب:
نیروهای دموکراتیک سوریه SDF پس از توقف عملیات در شمال رقه از دیروز با پشتیبانی هوایی ائتلاف به سمت شهر منبج حرکت کردند و در اولین گام روستاهای ابوقلقل، الروس، الحیزه،العاشی و الغوره رو به تصرف خود در آوردند.

ادلب:
جنگنده های روس پادگان شیخ بحر بزرگترین پادگان آموزشی احرارالشام در ادلب را بمباران کردند که دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت.

حومه دمشق:
معضمیه الشام در آستانه ی عقد مصالحه ی جدید. در این مصالحه دولت تعهد می کند در ازای تحویل سلاح هایی که در معضمیه الشام وجود دارد، خدمات کامل شامل غذا و دیگر ملزومات زندگی را فراهم کند. با قطع ارتباط بین معضمیه الشام و داریا (چند ماه پیش) با توجه به اینکه معضمیه الشام علی رغم مصالحات قبلی بخش اعظم سلاحهای مسلحین داریا را تامین می کرد، عملا مسلحین داریا در شرایط سخت تری قرار گرفتند. 

۱۲ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۴۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

خاطرات روزانه زنی از الفوعة در محاصرة / سبزی کوهی

سبزی کوهی

بهار از راه رسید و ما هنوز در محاصره ایم .... بهار با زیبایی و گرمای دوست داشتنی خورشیدش از راه رسید ... بخاری ها را جمع کردیم ....خوب شد ... حالا مشکل هیزم ما نصف شد ....حالا به خاطر گرما احتیاجی به بخاری نداریم ....اما هنوز به هیزم احتیاج داریم ... برای پختن غذا .... یک سال محاصره ... کپسول های گاز یک سال است که تمام شده اند
حالا هیزم های خیس که بیچاره می شدیم تا آتش بگیرد خشک می شوند ... بهار که می شود ... لازم نیست برای آتش گرفتن هیزم های خیس روی هیزم ها اول نایلون و پلاستیک آتش بزنی ....
واقعیت این است که این دود سیاهی که از دودکش های ما بالا می رود ...بوی کشنده ای دارد . بوی گند سیاهی که از آن بالا می رود ... روی طعم آب اندکی که روی پشت بام ها ذخیره کرده ایم اثر می گذارد
طعمش؟ مثل کربن ....رنگش ؟؟؟ زرد کمرنگ ...من مطمئنم دوست داران محیط زیست اگر حال و احوال هوای ما را بفهمند سریعا محاصره را می شکنند و راه را باز می کنند ....عاشق چشم و ابروی سیاه ما نیستند ....اما به خاطر حفظ لایه اوزون ... ما خوب می دانیم ما برای آنها اهمیتی نداریم ...آنها هرگز ما را نمی بینند ... حتی اگر خودمان روی شعله های آتش بسوزیم
کجابودیم؟ آها ... بهار ....بهاری که با خودش برای ما نعمت های زیادی آورده ... علف های کوهی .... می شناسیشان؟ مثل شبدر ....من اسم های بین المللی آنها را بلد نیستم ... من فقط اسم های عربی اش را می شناسم ... گیاهان کوهی ... علف های صحرایی ... این علف های صحرایی ... برای مدتی نیاز ما را رفع می کنند ....
حالا گیاهان تازه ای را تجربه می کنیم ... گیاهانی که اگر محاصره الفوعه نبود شاید هیچوقت آنها را نمی شناختیم ....البته منظورم ما جوانترهاست ... مادر های ما که آنها را خوب می شناسند ...حالا ما مثل قدیم ها از این گیاهان صحرایی  می خوریم ....
یکی را آب پز ....یکی را مثل ماهی تفت می دهیم ....یکی را با تخم مرغ .... این را بج جای سالاد ... آن یکی ....من نمی خواهم به شما درس آشپزی بدهم ....فقط می نویسم تا فراموش نکنم .... نمی خواهم که فراموش کنم ...
به خاطر این گیاهان یک شب بستری شدم ....فکر کنم سمی بود یکی شان ... حتما بیشتر اگر خورده بودم مرده بودم تا حال... می لززم .... فکرش را بکن ... حالا که همه دارند اینجا شهید می شوند من به خاطر یک گیاه سمی بمیرم .....
این گیاهان روده وومعده را منفجر می کنند  ....
فکرش را بکن ... این گیاهان حالا مثل گنج گران قیمت شده اند ....یا باید آنها را از بازار بخری که پولش را نداری .... یا اینکه خودت به مزارع بروی تا با دست های خودت بچینی ....باید خودت را با دشمن رو در رو کنی ... از شهر که دور بشوی تو می مانی و دشمن و گلوله هایش .... تعارف نمی کند .... می زند ... حتی وقتی می بینند که فقط داری از زمین گیاه می چینی ... حتی اگر بچه باشی .... من خودم تا به حال نرفته ام ... اما شنیده ام از کسانی که رفتند و بعد از برگشت گفتند که چند گلوله از طرف جیش النصره به طرفشان آمده ... بعضی هم تیر خوردند و دیگر بر نگشتند .... و من از زبان مردم شنیدم ...که می گفتتد فلانی رفته بود  از صحرا سبزی کوهی بچیند ... زدندش ... بعد هم به تحقیر می گویند شهید شد ... شهید سبزی کوهی ... سرزنشش می کنند ... به خاطر نوع مرگش ... دلم می خواهد داد بزنم و بگویم مگر چاره ای داشت؟ اگر می توانست که از بازار می خرید ....اگر داشت که جانش را به خطر نمی انداخت برای یک مشت سبزی کوهی ...و خودم جواب می دهم ... نه .... چاره ای نداشت ... پس چرا سرزنشش می کنیم؟ اینجا الفوعه است ... بهار دوباره برگشت ... و ما یک سال است که در محاصره ایم ...

بقلم خانم معلم لیلى أسود
الفوعة المحاصرة

 با تشکر از برادر شاهر بسطی

کانال «الفوعه و کفریا الی متی الحصار» در تلگرام:
https://telegram.me/foaa_kafria

۰۲ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا