تحولات جهان اسلام

اخبار خاورمیانه و پیگیری تحولات جهان اسلام

۷۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیعیان سوریه» ثبت شده است

بیش از چهار ماه از ورود آخرین محموله غذایی به کفریا و فوعه میگذرد ...

بیش از چهار ماه از ورود آخرین محموله غذایی به کفریا و فوعه میگذرد و مردمانی که هنوز در محاصره هستند، برای زنده ماندن نیاز به حداقل موادغذایی دارند.

#أغیثو_الفوعة_وکفریا
#أغیثوا_مخطوفی_الراشدین

۲۸ تیر ۹۶ ، ۲۱:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

چه کسی به این درد رسیدگی میکند ؟! ؛ فوعه و کفریا

هنوز سرنوشت تعداد زیادی از مفقودین بمب گذاری الراشدین مشخص نیست !
چه کسی به این درد رسیدگی میکند ؟؟
#أغیثو_الفوعة_وکفریا
#أغیثوا_مخطوفی_الراشدین

۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۱:۲۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

فوعه وکفریا محاصره و مظلوم اما صبور و مقاوم

در چهارمین روز متوالی از تحصن و اعتراض مردم فوعه و کفریا مردم خواستار رفع محاصره (دو سال و نیم)، و محکومیت سکوت جامعه بین المللی و سازمان های حقوق بشری و پیگیری اقدام برای نجات مردم باقی مانده در داخل دو شهر محاصره اند.
همچنین مردم مظلوم فوعه و کفریا به دلیل محاصره، با مشکلات کمبود شدید مواد غذایی و تجهیزات پزشکی و کمبود سوخت و آب مبارزه می کنند.

۲۲ تیر ۹۶ ، ۱۵:۵۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

تصاویری از خروج 16 نفر ( 4 بیمار به همراه دوازده همراه ) از شهرهای فوعه و کفریا به سمت استان حماه

۱۱ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

🌸صبر الیاسمین🌸 - برای اهالی عزیز فوعه و کفریا

خون شما شب تاریک را روشن خواهد کرد ...
با زیرنویس فارسی

(مشکل پخش کلیپ برطرف شد)

۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۰۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

🌸صبر الیاسمین🌸 - برای اهالی عزیز فوعه و کفریا

خون شما شب تاریک را روشن خواهد کرد ...
با زیرنویس فارسی

۳۰ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۴۲ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

«وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» ؛ فوعه و کفریا

۲۷ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

عکس یادگاری بهشتی کودکان فوعه و کفریا قبل از هجرت از فوعه؛ هجرتی که به شهادت ختم شد ...



خوب نگاه کنید این عکس را؛ بچه های فوعه قبل از خروج از محاصره
آخرین بار دست روی شانه های هم گذاشتند و آخرین عکس یادگاری را در روستای آبا و اجدادی شان انداختند.
به امید آزادی و خروج از محاصره...

اخبار می گوید چند ساعت بعد از انفجارِ امروز تبادل آغاز شد و امشب همه ۵۰۰۰ نفر وارد حلب می شوند.

اما چه باید گفت از مادری که فرزندش را جا گذاشته و به اجبار و تکلیف آمده؟!  فرزندی که همه ی راه را برایش قصه آزادی خواند ...  قصه دیدار با خانواده و دوستان... برایش از قصه های شجاعت مجاهدین گفته و از خدا خواسته که او هم بزرگ شود و لباس جهاد بر تن کند.
اما حالا بدون او به حلب رسیده و چه رسیدنی ؟!

راستی چقدر این تصویر شبیه به کربلاست؟! آری اینجا شام سرزمین مصائب زینب کبری (س) ست.
سرزمین رباب سلام الله علیهاست.
آنها هم فرزاندانشان را در کربلاء گذاشتند و به اجبار آمدند. اما این کجا و آن کجا؟!

راستی مگر نشنیده اند که ما مدافع آن زینبی (س) هستیم که فرمود: " فواللّٰه لن تمحوا ذکرنا "
مگر می تواند تاریخ شما را فراموش کند؟! مگر توانست حسین (ع) را فراموش کند؟!

به این عکس خوب نگاه کنید؛ آنها میخندند؛ آنها در تاریخ گم نمی شوند.

خودم میدانم، جنگ سوریه کم جنایت و خون ریزی به خود ندیده.
اما این بار فرق میکند.
سختی ش آنجاست که انسان در غربت و زیر چشم دشمنِ نامرد مصیبت ببیند. و نگذارند که خودت به داد عزیزانت برسی.

این بار فرق می کند که زن و کودک غیرمسلح را با صدها بار عهد و پیمان و تضمین برای تبادلی متوازن راهی کنی تا جان انسان های کمتری در جنگ و درگیری از بین برود. اما 48 ساعت آنها را اسیر کردند و در روز روشن و جلوی چشم دنیا این جنایت را روا داشتند. آنها شهید نیرنگ و بدعهدی شدند...

مردان فوعه در هر عملیات سنگین مسلحین نهایتا ۵۰ شهید می دادند،  اما از طفلکان و بانوان خود محافظت کردند و داغ سقوط فوعه کفریا را به دل دشمن گذاشتند.
حالا یکجا 60 شهید داده اند که اکثرشان کودک و زن هستند. که باید منتظر باشیم تا همان دشمن نامرد و بی دین به امداد شان برسد. این داغ را به کجا باید بُرد ؟!

راستی مسلحین مضایا و زبدانی تماما در امنیت به سر می برند.
در مرام شیعه علی بن ابیطالب (ع) نبود که با اسیر و غیرمسلح تلافی کند.
بزدل است کسی که در میدان مردانه می بازد و تلافی را از کودکان و زنان میگیرد.

مگر ندیدند مرام ما را؟!  مسلحین الوعر و داریا و خان الشیخ و قدسایا و... همه به سلامت منتقل شدند و نه دست اهانت کسی به آنها رسید و نه خون از دماغ کسی جاری شد.

همین برای قضاوت کفایت میکند که مرام و دین آنها چیست...
و سبحان الله ازینکه بعد از جنایت هم در صفحاتشان با شادی و خوشحالی بهم تبریک میگویند.

اینها نمی دانند که ما مدافعان آن بانویی هستیم که در اوج مصائب فرمود: " ما رأیت الا جمیلا".

و چه مزدی بالاتر از این شهادت برای جهادِ زینبیِ شیرزنان فوعه و کفریا...

و ای بهشتی کودکان فوعه!
در خواب ناز خود غوطه ور باشید که دایه های بهشتی شما را بس.

شما تاوان ولایت و محبت علی(ع) و زهرا(س) را دادید.
شما تاوان عشق زینبی(س) را دادید.
"و نعم عقبی الدار" ...

ما را ببخشید که به جای ما هم تاوان می دهید و اینجا عده ای ناسپاسی میکنند و طعنه میزنند...
بعید میدانم با تصویر پیکرهای نازنین سوخته شما هم از خواب بیدار شوند و بفهمند این جنگ تمام عیار هدفش کیست...
آسوده ی راحت طلبِ مانده ی در شهر را چه به درد و بلای مجاهد و مدافع و شهید ؟!

و باز هم ما را ببخشید که اینجا در ام القرای شیعه، کسی به فکر شما نبود و بازی و سرگرمی برایمان مهم تر بود...
کجاست حاج رسول حیدری ما؟! که داغ و درد اهل سنت بوسنی آرام و قرار را از او گرفت و راهی قلب اروپا شد تا درد تجاوز به نوامیس مسلمین ادامه پیدا نکند... و جان شیرین اش را همانجا نهاد ..

عظمت این داغ را ما چه میفهمیم؟! باید به صاحب الزمان (عج) تسلیت گفت که می بیند و میشنود و داغ شیعیانش را می گرید...
خدایا به کودکان در آتش سوخته فوعه، برسان مهدی صاحب الزمان (عج) را که جان ها به تن گران آمده و شرم از زنده بودن داریم ...

داغ عظیم است و نمی توان از آن گذشت، اما هنوز بخشی از مجروحین در شهرک های اطراف حلب در اختیار مسلحینِ بدعهد و بی دین هستند. و از همه چیز مهم تر حفظ جان آنهاست ...

اما شکی نیست که این جنایت بی جواب نمی ماند که " لا تستعجل عقابهم فأن ربک بالمرصاد " ...
و این خونهایی که یقینا هدر نرفته ...

عشق چون گوهر نایابش کرد /// عاقبت داغ حسین آبش کرد

#شیعه
#شهادت
#لایوم_کیومک_یااباعبدالله

#جهاد_رضا

۲۷ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۵۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

آخرین تحولات فوعه و کفریا ، درخواست مردم از مذاکره کنندگان در ژنو و آستانه

در هفته ای که گذشت تروریست ها طبق معمول روزانه روستاهای فوعه و کفریا را با خمپاره و تک تیرانداز ها مورد هدف قرار دادند و متاسفانه در اثر این حملات وحشیانه  2 تن از جوانان به شهادت رسیدند و حدود 5 تن دیگر زخمی شدند.

مردم فوعه و کفریا دو تظاهرات و تجمع در روزهای گذشته صورت دادند که در اولین تجمع آنها از دولت سوریه و متحدین یعنی ایران و روسیه درخواست کردند که با عملیات نظامی محاصره طاقت فرسای آنها را بشکنند و در دومین تجمع در میدان بزرگ فوعه از نمایندگان دولت سوریه و متحدین در نشست های آستانه و ژنو درخواست کردند که بر تروریست ها فشار آورند که حملات روزانه خود را متوقف کنند و نسبت به ارسال کمک های غذایی و دارویی (که از آخرین مرحله ورود این کمک ها حدود 6 ماه میگذرد) به مردم محاصره شده و خروج امن مریض ها و زخمی ها به مناطق امن تلاش کنند.

اللهم عجل لولیک الفرج

از @resnews

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

آخرین تحولات فوعه و کفریا

💢در روزهای گذشته درطی یک عملیات شجاعانه رزمندگان مدافع فوعه و کفریا توانستند به داخل مواضع تروریست‌ها در محور «الصواغیه» در نزدیکی الفوعه نفوذ و اتاق عملیاتی تروریست ها را بمب‌گذاری کنند.اتاق عملیات مذکور به اتاق عملیات العیسی موسوم بود که خطری برای مردم کفریا و  الفوعه قلمداد می‌شد.

💢در پی این عملیات موفقیت‌‌آمیز این موضع تروریست  منهدم شد و لذا ناامنی ها از جهت منطقه صواغیه که به طور مرتب شهرک‌های محاصره شده از این سو هدف قرار داده می‌شد، کاهش قابل توجهی یافت.

💢در طی دو هفته گذشته حداقل 4 تن از مدافعان و مردم مظلوم فوعه و کفریا توسط تک تیرانداز تروریست ها به شهادت رسیدند و گستاخی های تروریست های جیش الفتح حتی با مقابله به مثل بچه های حزب الله در الزبدانی و مضایا، تمامی ندارد و اخبار حاصله از گسترش نارضایتی مردم بقین و مضایا از عملکرد تروریست های جیش الفتح حکایت دارد.

💢در حال حاضر مردم از کمبود آب و غذا بشدت رنج میبرند و برای رفع مشکل آب ، چشم به آسمان دوخته اند و از آب برف و باران نهایت استفاده را میکنند.

اللهم عجل لولیک الفرج

از @resnews

۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

دروغگویی سخنگوی معارضین در مورد فوعه و کفریا در پاسخ به سوال حسین مرتضی / آستانه

وقتی حسین مرتضی با اصرار بر سوال در مورد وضعیت فوعه و کفریا سخنگوی معارضین در آستانه را مجبور به پاسخگویی میکند ؛

اما وی در جواب میگوید فوعه کفریا شهرکهایی هستند که کمک های انسان دوستانه به صورت مستمر ! از طریق گذرگاه باب الهوی که تحت کنترل معارضه ! است به آنها میرسد ..

حسین چندین بار میپرسد محاصره نیستند ؟! ولی سخنگو پاسخی نمیدهد و میرود  ..

این دروغ ها در حالی مطرح میشود که هم اکنون و به مانند روز ها و ماه های گذشته شهرک ها زیر بمباران وحشیانه تروریست ها قرار دارد و علیرغم توافق فوعه-کفریا ؛ مضایا-زبدانی هیچ کمک خاصی به این شهرک ها نمیشود ..

وضعیت فوعه کفریا "باید" در مذاکرات آستانه گنجانده شود و حل شود وگرنه پس از آستانه عملیات برای آزادی شهرک ها آغاز خواهد شد .

۰۵ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

شهادت مظلومانه کودک ۳ ساله در فوعه و کفریا

فرح ایمن الزین کودک سه ساله سوری در گلوله باران شهرک فوعه توسط تروریست های مورد حمایت ترکیه و قطر به شهادت رسید.

۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۱۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

الفوعه و کفریا کربلای زمان ماست ...

شهید زنده مجروح "علی حاج حسین" که با خمپاره های خیانت از سمت بنش قلعه ی تروریستها به الفوعه محاصره شده مجروح شد.

وقتی که او را در بیمارستان ملاقات کردیم، از شدت خنده و روحیه بسیار بالایش، ما گریه کردیم ...!

در مورد زخمش صحبت کرد و گفت: خاله چرا گریه میکنید؟
وقتی که قرار بود عملیات قطع پای من انجام شود، مادرم نیز گریه کرد..
پس به او گفتم: چرا مادرم؟؟
من در مقابل امامم عباس علیه السلام هستم، اسطوره شرف و عزت و آزادگی که دستانش در کربلا قطع شد ...
والله هرگز نمی شکنیم و ما چنین نیرو و اراده ای داریم ...

و به دشمنانمان می گوییم همانطور که امام حسین علیه السلام گفت:
#هیهات_منا_الذله

#الفوعه و #کفریا کربلای زمان ماست ...

https://t.me/foaa_kafaria2

۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

فوعه و کفریا تا کجا ؟؟

تصاویر زیر طی روزهای گذشته از شهرکهای محاصره شده ی فوعه و کفریا منتشر شده است . چند روز پشت سرهم شهرک ها زیر بمباران کور تروریست ها قرار دارد و مردم غیرنظامی در حال پرپر شدن هستند .

امروز هم بمباران ادامه دارد ..

تروریست ها ادعا میکنند نظامیان فوعه و کفریا را هدف قرار میدهند در صورتی که این کودکان و غیرنظامیان هستند که هدف قرار گرفته میشوند و به شهادت میرسند .

و در این میان نه خبری از سازمان ملل است و نه سازمان های حقوق بشری ! واقعا فوعه و کفریا تا به کجا ؟؟!!

مسئولین کاری کنید !

ای که دستت می‌رسد کاری بکن    پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

#الفوعه_کفریا
#فوعه_وکفریا

#الفوعة_کفریا_الی_متی_الحصار

۲۳ دی ۹۵ ، ۱۳:۳۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

مروری بر چگونگی عملیات شکستن محاصره شهرکهای نبل و الزهرا / کلیپ

یاد باد آن روزگاران یاد باد!
مروری بر چگونگی عملیات شکستن محاصره شهرکهای نبل و الزهرا در شمال غرب شهر #حلب
این عملیات فتح باب آزادسازی شهر حلب بود.
یاد شهدای این عملیات گرامی باد🌹

۱۸ دی ۹۵ ، ۱۳:۳۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

شیر زنی از فوعه و کفریا : گریه میکنیم، شکسته شدیم؛ اما سربلندیم و پیروزی در راه است...

از محاصره فوعه کفریا آمده؛در چهارسال، ۵ برادرش شهید شده!

یک برادرش در غوطه شرقی دمشق شهید شده.
یک برادر در خان شیخون ( پیکر شهید برنگشته )
یک برادر در سفیره حلب
یک برادر در تل العیس ( عملیات محرم، جنوب حلب که برای رسیدن به فوعه انجام شد)
یک برادر هم در فوعه

در آخر خطاب به شهدا میگوید:
اگر نبودید، ما هم زنده نمی ماندیم
گرچه گریه میکنیم و شکسته شدیم؛ اما سربلندیم...
پیروزی در راه است
و شهدا در کنارمان حاضر هستند.

مردم شیعه 12 امامی فوعه کفریا، همه جرم شان تشیع و تعلق خاطر به ایران است. روا نیست در این اوضاع آنها را فراموش کنیم که بر عهد خود ایستادند و شدیدترین حملات جنگ سوریه را با مظلومیت و اقتدار شکست دادند.

این خطاب مولا امیرالمومنین(ع) است: کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا.
برای ظالم دشمن باشید و برای مظلوم یاور ...

جهاد رضا

۰۱ دی ۹۵ ، ۰۳:۳۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

فوعه و کفریا را فراموش نکنید

سه سال زنان وکودکان ومردان این دو شهر قهرمان،به جرم پیروی از ائمه هدی در محاصره اند...
گرسنگی ،بیماری و سکوت رسانه های خبری، برغربت آنان افزوده است ..

۱۹ آذر ۹۵ ، ۱۵:۳۶ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

گزارش برادرمان جمیل الشیخ از داخل الفوعه و کفریا برای شبکه المنار

وضع انسانی وخیم زیر خمپاره باران بی وقفه جیش الفتح و سکوت مجامع حقوق بشری و دی میستورا نماینده ویژه سازمان ملل در سوریه...

۰۴ آذر ۹۵ ، ۰۱:۲۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

فوعه کفریا و داستان ظلم هایی که بر این مردم مظلوم میرود ؛ همچنان ادامه دارد ..

مردم محصوری که تنها گناهشان ایستادگی در برابر ظلم و تروریسم است ..
سکوت مجامع جهانی مانند سازمان ملل در برابر این ظلم ها دیگر عجیب نیست اما از رسانه های داخل انتظار بیشتری میرود .
#فوعه_و_کفریا_را_آزاد_کنید

۰۲ آذر ۹۵ ، ۱۳:۴۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

دخترک لب تشنه اهل فوعه در محاصره دنبال آب؛ ازخستگی در حال استراحت است

۲۶ آبان ۹۵ ، ۱۹:۱۴ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

تصویری گویا از وضعیت اسفناک مردم مظلوم فوعه و کفریا

حمل جنازه ی عبدالله حاج موسی، کودک شهید شده در خمپاره باران جیش الفتح توسط گاری و اسب در نبود سوخت خودرو.

هفته های گذشته با خمپاره باران مداوم تکفیریهای جیش الفتح زندگی برای مردم الفوعه و کفریا دشوارتر از گذشته بود و بیشتر روزها حداقل یک شهید در روز داشتیم.

با فرا رسیدن زمستان و نبود سوخت در کنار کمبود آب آشامیدنی سالم و مواد خوراکی شرایط انسانی بحرانی تر هم خواهد شد و هنوز دهها نفر با بیماریهای سخت منتظر مذاکرات جدید و خروج از شهر هستند.

این در حالی است که محافل حقوق بشری و رسانه ها کوچکترین واکنشی به این فاجعه انسانی و قتل عام خاموش نداشته اند.

تا اینجا تنها گروهی از جیش الفتح که مستعد معامله و مذاکره نشان داده، سلفی های احرارالشام بوده اند که علی رغم مخالفت بقیه گروههای جیش الفتح از جمله جبهه النصره (جفش) منعطف تر عمل کرده و در سطح پایین حاضر به توافق هایی شده اند.

۲۵ آبان ۹۵ ، ۰۱:۵۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

مستند "در حصار" روایتی از مظلومیت شیعیان فوعه و کفریا در حصار تروریست ها

مفتخریم به عنوان عضو کوچکی از جبهه مقاومت اسلامی، سهمی کوچک از جنگ رسانه ای ضد استکبار جهانی و مزدورانش رو بر عهده داریم.
مستند "درحصار" کاری از سازمان هنری رسانه ای اوج هست که مظلومیت مردم محاصره شده فوعه و کفریا رو به تصویر کشیده.
این مستند در بخش هایی از اطلاعات منتشر شده توسط گروه تحولات جهان اسلام استفاده کرده است.
به شخصه شرمنده ام که دستم برای کمک رسانی مستقیم کوتاهه اما ان شاءالله تلاش های همه ی دوستان هم‌سنگر روزی با آزادسازی مردم این مناطق به ثمر خواهد نشست.
.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ [٢:١٥٣]  وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ [٢:١٥٤] وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ [٢:١٥٥] الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ [٢:١٥٦] أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ [٢:١٥٧]
ای اهل ایمان، (در پیشرفت کار خود) از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکر خدا و نماز توسّل جویید که خدا با صابران است. و به آنان که در راه خدا کشته شوند مرده نگویید، بلکه زنده ابدی هستند و لیکن همه شما این حقیقت را درنخواهید یافت.  و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده. آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند (صبوری پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد. آن گروهند که مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص خدایند و آنها خود هدایت یافتگانند.

۰۹ آبان ۹۵ ، ۲۳:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

خاطرات روزانه زنی در الفوعه در محاصرة ؛ جشن تولد در محاصرة

امروز جشن تولد دخترهای دو قلو ام بود .  پنجمین سال تولدشان ....5 سال از تولدشان در جنگ و بحران و محاصره گذشت .... پنج ساله شدند .. با گلوله و خمپاره و موشک ....پنج سال گذشت از تولدشان ... با جیره بندی و گرسنگی نگرانی و خشم و بلا ... و درد
صبح که بینشان نشسته بودم از شوهرم با صدایی که دلم را لرزاند پرسیدم
امروز چندمه؟
گفت 23 آب

لبخندی زدم و گفتم امروز روز تولد دوقلو هاست .... حواسم نبود بچه ها می شنوند
شوهرم نگاهی کرد و چیزی نگفت ... حتی لبخند هم نزد ...انگار که ناراحت شده باشد اما دختر ها زود جمله ام را گرفتند و شروع کردن بالا و پایین پریدن ....
- مامان مامان ... حالا چی می پزی برامون .... یه غذای خوشمزه بپز ....
شوهرم با دلخوری نگاهم کرد انگار با سکوتش می گفت چرا یادشان انداختی؟ نگاه های شوهرم را نادیده گرفتم و با خنده گفتم باشه ... براتون یه چیز خوشمزه درست می کنم و با خودم گفتم  باید برای آنها چیزی درست کنم ... هر چیزی که شده ... حتی اگر شده یک چیز ساده ... تا آنها لبخند بزنند ... من هم ... من هم به لبخند احتیاج دارم ...

بعد از مدتها با آشپزی خوشحال می شوم ....رفتم به آشپز خانه و کاببینت های خالی را یکی یکی زیر و رو کردم ... انگار که نمی خواهم باور کنم که چیزی نیست ..  ظرف ها را یکی یکی باز می کردم .... قابلمه های خالی .... کشو های خالی .   کابینت های خالی .... همه جا را به دقت گشتم ... اینقدر که پاهایم خسته شد ....از این همه سرپا ایستادن ... از این همه گشتن کابینت های خالی ... یک صندلی کشیدم و نشستم رویش ....به آرد کمی که برایمان مانده نگاه کردم .... با خودم می جنگیدم .... دستم را دراز می کردم طرف آرد و بر می گرداندم ...
نه.... آرد خط قرمز است ....آرد فقط برای نان پختن است ... فکر کیک را از سرم بیرون کردم ... اصلا شکری نمانده ... 3  ماه  و نیم است روی شکر را ندیده ایم .... پس چکار باید بکنم ... یاد چیز هایی افتادم که قبلا در جشن تولد درست می کردم
 آب میوه؟   آب میوه نمانده
 تبوله؟ تبوله کجا بود
پفک؟ چیپس؟ ذرت بو داده؟ فکرش هم خنده دار است .... کیک؟؟ نه ... گذشت آن روزها ... روزهای کیک تولد ....غم عالم به دلم ریخت ... دلم از غصه داشت می ترکید .... زدم زیر گریه ... بی صدا .....ببین به جه روزی افتادیم ... روزهای خوب ما چه زود گذشت .... روزهایمان شده است بدبختی و بلا .....
شوهرم به آشپز خانه آمد .... فورا فهمید که چرا گریه می کنم ... درمانده شده ام ....و هیچ کاری از دستم بر نمی آید با درد عمیقی گفت .... تقصیر خودت بود ...چرا یادشان انداختی .... از آشپز خانه بیرون زد .... از خانه هم .... به بسته غذایی که به دستمان رسیده بود نگاه کردم ... بسته هایی که هر از چند گاهی با هواپیما روی شهر می ریزند ....

آخر برج پنجم بود که آخرین بسته به دست ما رسید یعنی چقدر باقی مانده از آن ....اصلا چیزی باقی مانده؟ کارتون که خود به خود پر نمیشود ....ای کاش درش را باز می کردم و می دیدم که پر شده است دوباره .... کاش .   نمی شود اما ... می دانم ... نه روغن ... نه آرد .... حتی گندم هم دارد تمام می شود دیگر ... آش عدس هم شده است رویا برای ما .

سرم را لای دست هایم فشار دادم .... فکر و خیال اذیتم می کرد . دختر ها دویدند  آشپز خانه پیشم و گفتند مامان چی درست کردی؟
احساس کردم دارم خفه می شوم ... اصلا خفه شدم .... کلماتم شکست توی گلویم ....نمی توانستم حرف بزنم حتی . پشیمان شدم .... چرا یاد بچه ها انداختم که تولدشان است . چرا یاد آن روزهای خوب افتادم ... حالا که یک سال و نیم است در این محاصره لعنتی برای زنده ماندن دست و پا می زنیم ... چرا یاد آن روزهای خوب افتادم ... چرا؟ 

محاصره که باشی حق نداری به این چیزها فکر کنی ... به کیک ... جشن تولد ... حق نداری . کمک های هوایی شده است مثل رویاء ... کی می رسد؟ داخل بسته ها چیست؟ همه فکر و خیالمان شده این ....چرا هواپیماها نمی آیند ... تاخیر کرده اند ....یعنی این بسته ها چقدر دوام می آورند .... گریه ام گرفت ... شده ایم مثل گدا ها .... باورت می شود؟؟..

من که باورم نمی شود ....اشک هایم بند نمی آمد .....دخترها می گفتند چی شده مامان ... بچه چه می داند چه دردی دارم من .... به فکر جشن تولدند ....یکی شان از پایم کشید بالا و در بغلم نشست .... همانطور که وقتی گریه می کند می بوسمش صورتم را بوسید ... چه نمی توانستم بگویم به بچه ها ...بگویم نمی توانم چیزی درست کنم؟ مواد غذایی نداریم .... و رغبتی هم نمانده برایم دیگر .... حالا که اوضاع و احوالمان را دوباره به یاد می آورم .... وسط گریه ام در باز شد و دیدم شوهرم با دو هندوانه کوچک قرمز وارد خانه شد دخترها با شوق طرفش دویدند به کدام یک هندوانه کوچک داد و گفت ... این هم هدیه تولدتان ....بچه ها چه ذوقی کردند برای این هدیه ...

که در شرایط عادی یک هدیه عجیب بود و در  شرایط ما مناسب ترین و به موقع ترین هدیه .... شوهرم دوباره نگاهم کرد . اشک هایم را پاک کردم . اینبار لبخند می زد .حالا از سوال عذاب آورشان خلاص شده بودم ... سوال از اینکه جه چیزی برایشان می پزم ... مطمئنم این دو هندوانه کوچک به اندازه کل جشن تولد بچه ها قبل از جنگ خرج برداشته برای پدرشان ....

اما مشکلی نیست ... این روزها مشکلات ما بزرگ تر از جشن تولد است . مردمی که دارند از گرسنگی و محاصره و موشک می میرند جشن تولد آخرین چیزی است که به آن ممکن است فکر بکنند ... یک سال و نیم است این قصه ها برای ما فراموش شده ....نمی دانم چرا با خودم فکر کردم شاید بتوانم کاری کنم ... اما نشد ....به خاطر این محاصره لعنتی که دارد خون ما را می مکد .... دارد نابودمان می کند ... شادی ما را کشته است .... خسته مان کرده است ....این محاصره جهنمی که ما را در مقابل کار های سخت روزانه ضعیف کرده .... این محاصره لعنتی .... خمپاره و موشک دشمن ...

تاکی ... خدایا تاکی .... منتظریم خدایا ... به فریادمان برس

بقلم المدرسة لیلی اسود
الفوعة المحاصرة

ترجمة : رقیة کریمی

۰۵ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

خاطرات روزانه زنی از الفوعه در محاصره ؛ نارنج ...

داشتم با دختر کوچکم حرف می زدم .... گفتم خدا به بنده هایش روزی می دهد . پس ما باید خوب باشیم ... خدا را شکر کنیم ....  قرآن بخوانیم ... تا خدا به ما هم روزی بدهد . داشتم این حرف ها را می زدم که دخترم با سوالی حرفم را برید . سوالی که تکانم داد ....

پرسید . مامان ... اگه قرآن بخونم خدا به من موز میده؟

دستپاچه شدم ... ترسیدم بگویم نه بچه غصه بخورد ....ترسیدم بگم نه ... اما در این محاصره جهنمی موز کجا بود ؟ چرا باید امیدوارش می کردم وقتی که امیدش حتما نا امید میشد
فکر می کردم این یک سال و نیم که محاصره ایم دیگر تمام این خوراکی ها را فراموش کرده
گفتم ... بله ... قرآن بخوان عزیزم ....
به آسمان نگاه کردم و گفتم خدایا من را شرمنده این بچه نکن ... نگذار دلش بشکند ... موز کجا بود؟ یک سال و نیم محاصره ... نان هم به زحمت گیرمان می آید .... خدا یا نگذار دل بچه بشکند ... کمک کن سوالش را فراموش کند
بچه شروع به خواندن قرآن کرد ... با همان زبان کودکانه ... فاتحه ... اخلاص ... کوثر ....

اینقدر این سوره های کوچک قرآن را که در مهد کودک یاد گرفته بود تکرار کرد تا خسته شد ...

بعد هم حواسش پرت بازی شد ... روز به سرعت گذشت ...

محاصره که باشی حساب زمان از دستت در می رود .... روز گذشت بین کار خانه و گرفتاری های زندگی ... عصر که شد مادرم آمد ... بچه ها باشوق طرفش دویدند ....و کنارش نشستند مادرم خندید و گفت ....
_ بچه ها ببینید چی آوردم براتون .....
دستش را کرد توی کیفش و 4 تا نارنج از ته کیفش درآورد ... بچه ها نارنج ها را برداشتند و با شادی آمدند پیش من تا برایشان  پوست بکنم. دخترم پرتقال را توی دست های کوچکش گرفته و بود و می خندید ... پوست پرتقال را که گرفتم برایش خندید و گفت
- من از خدا موز خواستم اما خدا به من نارنج داد ....
دست کشیدم روی موهایش و گفتم ... باید بیشتر می خواندی ....لبخند زدم به صورت معصومش ...و در قلبم این محاصره لعنتی را به باد دشنام گرفتم ...

محاصره ای که نارنج تلخ را برای ما بهترین میوه کرده ... و کار ما را به جایی رسانده که به جای سیب سرخ سیب زمینی می خوریم و در دلمان می گوییم که سیب است .... سبزه های باغچه را خرد می کنیم و می گوییم این تبوله است ... این فلان است ... این فلان ....
لعنت بر این محاصره .... که کار ما را به جایی رسانده که نخود و جو را می سوزانیم و آسیاب می کنیم و می جوشانیم ... یعنی این قهوه است ....

شب ، قبل از اینکه دخترم چشم هایش را ببندد آرام گفت ....
-  مامان ... دوباره خیلی قرآن خواندم ... تا خدا این دفعه به من شکلات بده ... مادر که باشی این جمله آتشت می زند ...

بچه چه میداند محاصره یعنی چه .... بچه است ... دلش شکلات می خواهد ... مثل تمام بچه های دنیا ....

صورتش را بوسیدم .... و فقط دعا کردم ... خدا نجاتمان بدهد ... نه فقط به خاطر دختران من ....به خاطر تمام بچه های کفریا و الفوعه که یک سال است از تمام چیزهایی که بچه ها دوست دارند محرومند ...

بچه هایی  که یک سال و نیم است منتظر شکسته شدن این محاصره لعنتی اند .... تا بتوانند یک بیسکویت بخرند ... یک آب نبات چوبی ... یا یک شکلات ... مثل تمام بچه های دنیا ....


بقلم : لیلى أسود
الفوعة المحاصرة

ترجمة :  کریمی

https://telegram.me/foaa_kafria

۱۹ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

درخواست مردم فوعه و کفریا از رهبر انقلاب و مردم ایران

ییغام یک خانم از الفوعه والکفریا که در ایران تحصیل کرده بود و اکنون در فوعه و کفریا در محاصره ارهابیون تروریست هستند  به حضرت ایه الله سید علی خامنه ای


رسالة باللغة الفارسیة من سیدة فاضلة محاصرة فی مدینة الفوعة فی محافظة ادلب الى آیة الله العظمى السید علی الخامنئی دام ظله ..

۲۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۰۲ ۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میرزا

به فریاد فوعه و کفریا برسید

#‏اغیثوا_الفوعا_وکفریا‬

۲۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

صبح روز عید فطر در الزهرای حلب

۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۹:۲۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

خاطرات روزانه زنی از الفوعه در محاصره / عید شد ... یاد ما هم باشید ....

روز عید است اما ... ببخشید مارا که نارحتتان میکنیم ... ببخشید

***   ***   ***   ***   ***   ***   ***

این روزهای پر خیر و برکت ...روزهای عید ...روزهایی که به آسانی ازآن نمی توان گذشت ... روزهایی که شبیه روزهای دیگر نیست ... عید است .... با تب و تابش ... آداب و رسومش ... عید است ...

نگاه ها می خندند ... لبها هماین روزها .... یاد ما هم باشید ....

وقتی که به بازار می روید و می چرخید تا برای بچه هایتان لباس های تازه عید بخرید ... لباس ... کفش ...پیراهن ...چه میدانم ... هر چیز دیگری .... به یاد ما هم باشید ....

به خاطر بیاورید که اینجا ... در این محاصره جهنمی دو سال است که بچه های ما لباس جدید نمی بینند ....

وقتی از این مغازه به آن مغازه می روید ... عید است ...

وقتی با بچه هایتان دست به دست در بازار می گردید ... برای بچه هایتان خرید عید می کنید و آنها از شادی لباس هایشان را تا صبح زیر بالش هایشان پنهان می کنند ....یاد ما بیفتید به یاد ما... که از شما ایم ....و حتی نمی توانیم سر راحت روی بالش بگذاریم ....

از ترس اینکه از زمین و آسمان گلوله بریزد روی سرت ... از ترس اینکه سقف خانه آوار بشود روی سرت ... با بچه هایت ... راستی ... بچه های ما هم کفش های جدید دارند ....

کفش هایی که بعد از این یک سال و نیم محاصره .. هلال احمر به آنها داده است ... به مهمانی که می روید یاد ما باشید .... شیرینی های رنگ به رنگ که می پزید برای عید ... یاد ما بیفتید حالا که حتی شکر هم دیگر پیدا نمیکنیم ... یک سال و نیم محاصره ....

خیالش هم سخت است .... یعنی واقعا محاصره ایم؟

صدای الله اکبر نماز عید که بلند می شود از مناره ها ... با لباس های تازه و زیبایتان که می روید برای نماز عید .... همسایه ها ... دوستان .. قوم و خویشتان را که در آغوش می گیرید برای تبریک عید .... یاد ما هم باشید ....

برای فرج ما هم دعا کنید ....

ظاهرا دعا تنها کاری است که از دستتان برای ما بر می آید .... پس برای ما دعا کنید .... یک سال و نیم است که در محاصره ایم ....

برق نگاه همه رفته ... بوی عید نمی آید .... خسته ایم ... برای ما دعا کنید .... عید که دارد به خانه های شما می آید ....یاد ما هم بیفتید ... حالا که دو سال است که ما عید نداریم دیگر ..... یک رمضان دیگر گذشت .... هنوز ما محاصره ایم ....وقتی که همدیگر را می بوسید ... وقتی که به هم می گویید عید شما مبارک ...جمله تان را کمی بلند تر بکنید ....

بگویید خدا این عید را عید نجات ما بکند .... اینجا خبری از عید نیست ... بوی عید نمی آید ....لبخندی روی لب ما نیست ... کدام عید ... دو سال است که ما عید نداریم ... دو سال محاصره .... اینجا عید هم که باشد سهم ما گریه است .... اضطراب ... ترس ... یعنی فردا چه می شود .... سخت می گذرد این روزها ... این محاصره لعنتی .... عید ما فقط یک روز است ....ما فقط منتظر یک عیدیم ... روزی که این راه باز شود .... این محاصره بشکند ....

باورت می شود؟ محاصره که بشکند ... هر روز که باشد عید است ....تولد دوبارة ....عید آمد ...

و ما زیر لب زمزمه می کنیم.عید آمد و ما هنوز غمگینیم ...

به قلم خانم معلم لیلى أسود

الفوعة المحاصرة

ترجمة : خانم کریمی

با تشکر از برادر شاهر بسطی

۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۲:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

کمپین جمع آوری زکات فطره برای شیعیان مظلوم و محاصره شده فوعه و کفریا / جمعیت "انما"

دو شهرک فوعه و کفریا در 10 کیلومتری شمال ادلب، از 28 مارس 2015 و پس از سقوط شهر ادلب به محاصره کامل تروریست ها درآمدند و از آن زمان به صورت روزانه هدف حمله خمپاره ای تروریست ها قرار می گیرند.شهرک شیعه نشین فوعه 35 هزار و شهرک کفریا بیش از 15 هزار نفر جمعیت دارد.

شهرک ها و روستاهای بنش، طعوم، تفتناز و معره مصرین اصلی ترین محل حضور تروریست هایی هستند که به صورت روزانه دو شهرک شیعه نشین و محاصره شده فوعه و کفریا را از آنجا هدف قرار می دهند.

شماره ها برای کمک بروی تصویر مشخص میباشد

ادامه مطلب...
۰۷ تیر ۹۵ ، ۰۲:۳۰ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا

حملات به فوعه و کفریا در ماه رمضان / ابراز نگرانی ایران درسازمان ملل از ادامه محاصره شهرکها

دور جدید حملات خمپاره ای مسلحین جیش الفتح به الفوعه و کفریا در ماه رمضان 1 شهید و 4 زخمی بر جای گذاشت. در این حملات ریتال حاج حسین کودک 5 ساله به شهادت رسید و سدل حاج حسین (10ساله)، عبد الحمید حاج حسین (یک سال و نیمه)، محمود کریم (25 ساله)، وأیمن حاج موسى(56ساله) مجروح شدند.

همچنین به نقل از ایرنا، نمایندگی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل با تاکید بر لزوم کمک رسانی به مردم سوریه، نگرانی شدید خود را از ادامه محاصره شهرک های فوعه و کفریا در سوریه اعلام کرد.

به گزارش روز شنبه ایرنا از پایگاه اطلاع رسانی ستاد حقوق بشر، سفیر و معاون نمایندگی ایران در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد که برای بررسی وضعیت بشردوستانه سوریه در نیویورک برگزار شد، خواستار کمک به مردم سوریه با توجه به معیارهایی چون بی طرفی و غیر سیاسی بودن امور بشر دوستانه در عین احترام به حاکمیت ملی کشور شد.

غلامحسین دهقانی با ابراز نگرانی شدید از وضعیت بشردوستانه در فوعه و کفریا که ناشی از تداوم محاصره این مناطق به دست گروه‌های تررویسی است از سازمان ملل متحد در مورد طرح های موجود برای شکستن این محاصره و تضمین دسترسی مردم در این مناطق به کمک ‌های بشردوستانه توضیح خواست.

دهقانی با اشاره به اشغال بخش‌های وسیعی از سرزمین و شاهرگ های ارتباطی سوریه به دست گروه های تروریستی، این امر را چالش بزرگی بر سر راه عملیات بشردوستانه در سوریه دانست وافزود:

چنانچه جامعه بین المللی در موضوع بشردوستانه در سوریه جدی است، باید با این گروه‌ها مقابله کند.وی از تداوم همکاری دولت سوریه با سازمان ملل متحد به منظور ارائه کمک ‌های بشردوستانه به شهروندان متاثر از بحران در این کشور استقبال کرد و یادآور شد که دولت سوریه از17 منطقه مورد درخواست سازمان ملل متحد در ماه ژوئن برای عملیات بشردوستانه، تاکنون امکان دسترسی به 16 منطقه را فراهم کرده است.دهقانی افزود:

راه حل بحران سوریه فقط حل و فصل سیاسی بر اساس گفتگو میان گروه های سوری بدون پیش شرط می باشد و این رویکرد سیاسی باید به موازات اقدامات ضد تروریستی به پیش برود.به گزارش ایرنا 2 شهرک فوعه و کفریا در 10 کیلومتری شمال ادلب از 28 مارس 2015 و پس از سقوط شهر ادلب به محاصره کامل تروریست ها درآمدند و از آن زمان به صورت روزانه هدف حمله خمپاره ای تروریست ها قرار می گیرند.

شهرک شیعه نشین فوعه 35 هزار و شهرک کفریا بیش از 15 هزار تن جمعیت دارد.

بالعربیة :

ادامه مطلب...
۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۷:۴۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میرزا