اگر نگیم که این معضل یکی از معظلات اصلی جهان اسلام یا کوچکتر از اون جهان تشیع باشه حتما یکی از معضلات اصلی و مهم کشور افغانستان بعنوان یکی از کشورهای مسلمان هست.
از اواخر قرن 19 میلادی تا به امروز البته به استثناء دوره 20 ساله جهاد (1358- 1378) هر ساله بعد از نوروز و با گرم شدن هوا در مناطق مرکزی افغانستان ( هزارستان یا هزاره جات: مناطق با اکثریت قاطع شیعه ) شاهد ورود بی رویه و مسلحانه پشتون های کوچی افغان و پاکستانی (عشایر) به این مناطق سردسیر و مراتع حاصل خیز نسبی می باشیم.
مناطق مرکزی افغانستان با توجه به عوارض جغرافیای خود ( کوهستانی با دره های تنگ) توانایی فراهم کردن مایحتاج اولیه برای دام های مردم کشاورز و دام پرور خود را ندارد حال گله های چندین هزار نفره شتر این کوچیان خشن که بماند!
با شروع فصل گرما و آغاز فصل کار مردم کشاورز این مناطق نگرانی مردم چند برابر شده و مجبور هستند در دستی بیل و در دست دیگر اسلحه برای دفاع از خود و ناموس خود در مقابل تهاجم ناگهانی کوچی مسلح باشند و هر ساله تعدادی هم در این راه شهید می شوند.
حوزه نفوذ احزاب جهادی در هنگام جنگ با ارتش دولت مرکزی و ارتش شوروی
متن زیر به قلم یکی از محققین جوان هزاره بوده که سعی کرده اشنایی کاملی از این معضل تاریخی ارائه کند.
(متن به گویش دری نوشته شده است).
هرساله حضور کوچی ها در مناطق شمال،غرب و مرکز(هزارستان)باعث درگیری و ناامنی های این مناطق میگردد.امسال نیز سرازیرشدن کوچیها دربهسود (هزارستان)سبب ناآرامی این منطقه گردیده است ، اینها در حالی که باسلاحهای سنگین مسلح اند وبدون اینکه فامیلهای خودراهمراه داشته باشند واردبهسود شده اند بدین شکل وارد شدن اینها سئوال برانگیز بوده ، زمانیکه وارد این مناطق شدند با در گیری وزورگویی زمینهای زراعتی اهالی راطعمه مواشی خود نموده و بنا به گفته بعضی از منابع باعث قتل تعدادی از مردم شده اند صدها فامیل فرار نموده به ساحات امن پناه برده اند اینگونه حرکت کوچیها در امن ترین ساحات که طی چندسال گذشته بعد از شکست طالبان از آرام ترین مناطق بوده اند ، این آرامش وامنیت باعث گردیده که مراکز فرماندهی نا امنی ها در افغانستان بفکر متشنج کردن هزارستان بیفتد که دسته های کوچی وغیرکوچی آمده وباعث قتل،غارت وچور چپاول گردند.
اما کوچی و کوچی گری ریشه در تاریخ قبیله سالارانه ای کشور داشته ودارد که با اندک تامل و دقت حرکت کوچی ها درمرکزافغانستان (هزارستان ) ریشه به طرح و پلان حاکمیت های مستبد پیشه ای گذشته دارد.
خودکوچی ها مردمان فقیر و مستضعف می باشند اما اگر با مردمان هزارستان مقایسه گردد کوچی ها با همان وضعیت خود نسبت به مردم هزاره ای ساکن در هزارستان بهتر و متمول تر میباشند .اما این کوچ نشینی وکوچی گری سابقه طولانی دارد .
کوچی های افغان براساس یک فلسفه ظالمانه توسط حکام مستبد مخصوصا امیر عبدالرحمن خان درهزارستان تحریک واغفال شدند واینها توسط امیران ظالم پشتیبانی وحمایت میشدند مظالم زیادی را بعداز باز شدن راه پای شان در هزارستان انجام داده اند ومیخواهند انجام دهند کسانیکه ظلم وتعدی های کوچی هارا بیاد می آورد از ستمهای بی شماریکه اینها دربین مردم کرده اند خاطرات تلخی دارند آنگونه ستمگری آنهادر هیچ قالب جور درنمی آید ، دراینجا از بعضی منابع که در دسترس بوده استفاده نموده گذشته ای صد سال اندی کوچی گری در هزارستان را به ارزیابی میگیریم :
((درعصرسلطنت امیر شیرعلی خان (1863-1880) کوچ نشینی بامقررات دیگری حتی با مقدارکمتری در افغانستان وجودداشت من جمله کوچ نشینان پشتون درمناطق شرقی وجنوبی وبعضا درمرز های سلسله کوه های هزارستان ، دیگر مناطق هزاره نشین ، ولایات شمال وغرب کشور ییلاق میکردند))
(1)درجنگهای امیر عبدالرحمان خان که 62% هزاره ها نابود گردید بعد ازاین فاجعه بشری پیامدهای ناگواری داشت که از آن جمله باز شدن راه و یا تجاوز کوچی ها در هزارستان بود .((جنگهای حاکمان مستبد پیشه بخصوص قتل عامهای هزاره ها درحاکمیت عبدالرحمن خان کوچی ها در هزارستان تسلط یافتند کوچی ها ابتدا درپی فرمان امیرعبدالرحمان خان از سال (1888)به بعد وارد هزارستان شدند امیر مذکور به کوچیها فرمان داد که درساحات مختلف هزارستان اتراق گاه(میله)دایمی داشته باشند. عبدالرحمان بیش از نیمی از سرزمینهای هزاره نشین را خالی ازسکنه ساخته ، ساکنان بومی راقتل عام کرده زمینهای شان را به افغانهاداد)).
(2)اقای رابرت کنفلد دراین رابطه چنین نوشته کرده است :
((یکی از پیامدهای مهمی که این (جنگهای عبدالرحمن خان) با هزاره ها درسالهای (1891) به بار آورد باز شدن راه کوچیها به هزارستان بود ، کوچیها درتابستان ها برای چراندن رمه هایشان به این مناطق می امدند فروش فرآورده های باد کرده ی بازار هند و قرض سرسود برای هزاره ازسوی بازار اقتصادی این مردم راضعیف ساخته وازطرف دیگرتدریجا مالکیت بسیاری اززمینهای خویش راازدست دادند . هزاره ها درنتیجه این قرضهای سرسود ، دار ندار خودراازدست داده بودند ، به اجبار به شهر ها بویژه غزنی ، کابل ومزارشریف مهاجرت کردند تا درآنجاها بعنوان کارگر روزمزد در زمستانها کار کرده، دربهار برای کشاورزی دوباره به سرزمینهای شان برگردند)) .
(3)((زمینهای تسخیرشده وهمچنان علفچرهای ضبط شده به مهاجرین استعمارگر افغان ویا به کوچی های افغان به قیمت ناچیزی فروخته شدند)).
(4)((ملافیض محمدکاتب هزاره اطلاعات جالبی از تسلط کوچی ها درهزارستان دراختیارماقرارمیدهدازجمله مینویسد در19شئوال1311هجری امیرعبدالرحمان دستورداد که تمام مرغزارهای هزارستان باید دراختیار دولت قراربگیرند وهزاره ها حق استقاده ازآنهاراندارند پس ازصدوراین حکم ،حکام دولتی مرغزارهای هزاره رابه افغانهای کوچی واگذارکردند ،مالداری مردم هزاره روبه تنزل نهاد وباعث قلت لحوم ودسوم گردید)) .
(5)یکی از حکم های ظالمانه حکام، دادن زمینهای هزاره ها به کوچی ها بود که این غصب زمینها نه مبنای حقوقی دارد ونه هم براساس احکام شرعی استواراست اینگونه احکام براساس یک توطئه تبعیض آمیز صادر شده بود که گذاشتن سنگ اختلاف بین هزاره ها وکوچیها بود که امروزها تعدادی کوچی برهمان مبنا تمسک جسته وباعث نا آرامی هزارستان شده اند .
دراین رابطه مورخ ومحقق تاریخ معاصرکشور جناب استاد یزدانی چنین گفته است :
((ازاین پس قبایل بیشماری از کوچیها بسوی هزارستان سرازیر شدند ورژیمهای وقت با تمام قوا از آنان حمایت میکردند ومراتع وچراگاههای این ها را به آنان تحویل میدادند وبرای اینکه بطورهمیشه ماندگارشوند سندمالکیت بنام کوچیها صادر میکردند)) .
(6)((فقط ازسال (1892)میلادی به بعد که امیر عبدالرحمن خان هزارستان رافتح کرد آنرا زیر تسلط خود قرار داده کوچ نشینان رابه تعداد زیاد درهنگام تابستان دراین بخشهای مرکزی کشور می یابیم . رویداد بعد از آن فتح به این صورت بود که چراگاهها بین قبایل مختلف کوچ نشین به عنوان پاداش همکاری آنها دراین فتح وبرای کسب اطمینان از عدم قدرت گرفتن مجدد هزاره تقسیم شد عبدالرحمان خان باشعب مختلف قبیله ای برای چراگاههای جدید شان تاییدیه رسمی (فرمان) داد)) .
(7)((آنها این چراگاهها رامتعلق بخود میدانند واغلب بصورت مکتوب از دولت تاییدیه (فرمان) دارند این مورد بخصوص درمنطقه تابستانی آنها درهزارستان وجود دارد)) .
(8)اینگونه عملکرد کوچیها خسارت اش درهرزمینه بود ناامنی ، ترس ، پایمال شدن کشت وزراعت مردم توسط عده یی تحریک شده توسط حاکمان تبعیض پیشه بود.((افغانهای کوچی خسارات سنگین به زراعت ومحصول هزاره ها وارد میکردند گله های حیوانات کوچیها ، کشت وکار هزاره راپایمال میساخت ومحصول زراعتی شان توسط گله مذکور خورده می شد .کوشش ها برای دفاع از زمین زراعتی شان سبب شد تاکوچیها به کشتار هزاره بپردازد ومسئولین محلی از میان انگشتان دست خود حوادث رامشاهده میکردند ودراکثر اوقات حامی های جابرانه و ظالمانه کوچیها میشدند وآنها را درآن جهت تشویق نیز میکردند .درسال (1893)یک مسیر مشخص برای کوچیهای افغان از بین زمینهای هزارستان توسط دولت تعین گردید که بعدا آن راتغییر دادند دربرابر خراب کردن ، حاصلات هزاره ها بصورت قطع ازکوچیها هیچگونه جریمه ای اخذنمیگردد ودرمقابل رشوه ای که از طرف کوچیها به حکام محلی داده میشد کوچیها اجازه داشتند تا گله خودرا بالای زمین کشت شده بچرانند)) .
(9)((کوچیها افغان بتدریج ، اراضی کشت شده هزاره ها را به منطقه چراگاههای برای گله خویش تبدیل کردند وهمچنان علفچرها وچراگاههای دایزنگی ، بهسود ، دایکندی ، ناهور ، مالستان ، جاغوری را برای خود تخصیص دادند وهزاره رامجبور ساختند تا زندگی مشقت باروسخت راتعقیب نماید)) .
(10)((این همه ظلمها سبب شد تا امور زراعتی وکشت درهزارستان سقوط کند . هزاره های رعیت نه قدرت کشت وکار زراعتی راداشتند و نه توان گله داری را ، آنها همیشه متحمل ضرر وشکست می شدند زراعت ومالداری بابحران شدیدی مواجه شد))
(11)((در11 اپریل 1894 اوامر دیگری درباره ضبط چراگاهها وعلفچر های هزاره صادر گردید که در آن گفته شده بود هزاره به هیچ صورت نمیتوانند وحق ندارند تاحیوانات خودرادراین چراگاهها وعلفچرها بچزانند)) .
(12)تمام زمینهای زراعتی و علفچرهای که از هزاره ها گرفته شده بودند ساحه ملکیت دولت اعلام گردید .((توقیف کردن ویا ضبط کردن زمینهای زراعتی وغیره از طرف افسران نظامی وعساکر طبق نوشته های رسمی حکومتی باظلم وتعددی بی حساب همراه بود . آنها زنها و دختران هزاره را از هزاره ها به زور تصاحب می کردند هزاران هزار از دختران زنان هزاره در بازار در بازار های کابل ودیگرمراکز اطرافی خرید وفروش گردیدند وهمچنین با فعالیتهای زورگویی به افغانهای کوچی نیز فروخته می شدند)) .
(13)((سنگ بنای کوچی وکوچی گری توسط امیرعبدالرحمان خان جلاد در هزارستان گذاشته شد و در دوره امیر حبیب الله خان ادامه یافت . دراین دوره (1901-1919) مراتع دشت ناهور به قبایل خروتی ، تره کی ودفتانیها داده شد)) .
(14)((درزمان صدرات شاه محمود خان (1946)میلادی درجنگی که میان افغانها و هزاره رخ داد یک نفر شیعه ی هزاره کشته شد و یک پای شتر کوچی زخمی بود هزاره ها از بابت آن تهمت زده شد و نتیجه ی باز خواست و عدالت اسلامی افغانی ظاهر خان چنین شد که به ورثه هزاره مقتول از طرف قاتل شش صد افغانی دیه داده شد و به عوض زخم پای شتر ( که تهمت زده شده بود ) مبلغ 3700 افغانی از هزاره ها گرفته شد)) .
(15)درزمان حکومت داوود خان از سال (1352 – 1357) کوچی ها مورد حمایت همه جانبه یی دولت قرار گرفتند حتی مسئولیت امنیت بعضی مناطق هزارستان از جمله منطقه پنجاب به کوچی ها سپرده شد.
(16)ماجرای معروف است در سال1354 ش درولسوالی پنجاب ولایت بامیان که والی وقت بنام عبدالخالق رفیقی وقومندان امنیه اش شخصی بوده بنام قومندان سرباز است که اهالی پنجاب ، ورس و یکاولنگ به مرکز ولایت از کوچی ها شکایت میبرند قومندان سرباز مامور حل این قضیه میگردد و مجلس آماده میگردد طرفین دعوی هم حضور داشته قومندان امنیه پشت میکروفون قرار میگیرد تا راه حل عادلانه از زبان نماینده دولت جمهوری داوود خان را مردم بشنوند نماینده دولت جمهوری با کمال بی شرمی صدا میزند اگر کوچیها شتران شان زمینهای زراعتی هزاره ها را نمی چرند من خودم شتر می شوم زمینها را می چرم !
اینست راه حل عادلانه نماینده حکومت جمهوری !که ازآن به بعد آن مردک بنام قومندان گاو معروف گردید!در همین مجلس یکی از روحانیون شجاع صدای اعتراض خودرا بلند می کند اما در همان مجلس با ضرب شتم وتهدید خاموش میگردد.
باری دیگر بعد از کودتای هفت ثور 1357 ش کوه های هزارستان نیز چراگاهی عمومی اعلام شد ولی خوشبختانه عمر حاکمیت کودتایی 7ثور در هزارستان خیلی کوتاه بود .
ولی دردوران جهاد ومقاومت مردم دیگر کوچی ها هوس حضور در هزارستان را نکردند زمینهای هم که قبلا توسط کوچی بزور واجبار غصب شده بود دادگاههای اسلامی و شرعی در دوران جهاد آن قباله ها را فسخ نموده وزمینهای مردم رابه مالکان و ورثه آنها برگردانیده شد .
تااینکه باری دیگردرزمان حاکمیت سیاه طالبان درسال 1379 ش با حمایت وزارت دفاع طالبان کوچی وارد هزارستان شدند تمام کسانیکه زمینهای اجدادی شان توسط دادگاههای اسلامی به آنها وورثه آنها برگردانیده شده بود مورد آزار اذیت قرار گرفتند .وباردیگری بعد از چندین سال آرامش درحکومت قانون و مدعی دموکراسی کوچی های تحریک شده از جانب حلقات معلوم الحال سبب ناآرامی هزارستان وباعث آواره شدن هزاران زن ، کودک ، پیروجوان گشته است وهمچنان چند نفر به قتل رسیده و تعدادی زخمی و تعدادی هم مفقودالاثر شده است.
دراین نوشته تاریخ و گذشته ی کوچی ها را بررسی نمودیم درآینده معضل کوچی ها را از زوایه دیگر ارزیابی خواهیم نمود.والسلام
نبی قانع زاده
فهرست منابع
1- به نقل از مقاله انجنییر سخی ارزگانی2-3- نی نامه شماره پنجم سال سوم تاریخ حمل 1368 ص57 مقاله رابرت کنفلد ترجمه حسین رضوی چاپ اکسفورد 25/4/1987 م4- کلیات ریاضی سال 1906 مولف محمد یوسف ریاضی به نقل از تاریخ ملی هزاره از تیمورخانف.5- سراج التواریخ ص 987- 9866- صحنه های از تاریخ تشیع درافغانستان ص380 اثراز حاج کاظم یزدانی7- افغانستان اقوام – کوچ نشینی ترجمه مقالات به کوشش دکتر محمد حسین پاپلی یزدی با همکاری انجمن ایران شناسی فرانسه در تهران 1993 م -1383ش8- همان مدرک9- سراج التواریخ جلد 3 سالهای 1912- 1914 فیض محمد کاتب ص 920 – 926-934- 1012-1013-1100-1237-123810- سراج التواریخ جلد 3 سالهای 1912- 191411- سراج التواریخ جلذ 3 ص 855-925 – 926 – 97812- سراج التواریخ جلد 3 ص550-938-986-987- 1011- 1070-115913- سراج التواریخ جلد 3 ص937-98714-افغانستان اقوام – کوچ نشینی ص 21815- جزوه نگاهی به دیروز وامروز افغانستان ازطالب حسین قندهاری ص 28 سایت نیزار16- صحنه های خونینی از: تاریخ تشیع درافغانستان حاج کاظم یزدانی ص 382 – 383