🌿🌸 «اللهم اجعل مماتی شهادتاً فی سبیلک» 🌸🌿
پروردگارا مرگم را شهادت در راهت قرار ده
سرانجام پس از چند روز درگیری و بجا ماندن تعدادی کشته و زخمی از طرفین ؛ کردها مناطق بیشتری از حسکه را تصرف کردند و در پی تلاش های برخی از طرفها برای دستیابی به صلحی پایدار ، درگیریها متوقف شد.
بر اساس توافق صورت گرفته محاصره نیروهای ارتش سوریه در داخل و بیرون شهر شکسته شد و مسیر قامشلی-حسکه نیز برای انتقال پیکر کشته ها باز شد .
ارتش سوریه در شلوغی ها و تراکم اخبار شمال سوریه با پیشروی در مزارع ریحان و شیفونیه یک گام دیگر به دوما نزدیک تر شد .
الریحان یکی از آخرین خطوط دفاعی مسلحین شهر دوماست .پشتیبانی خوب و مستمری از عملیات ارتش در غوطه شرقی دمشق میشود ؛
اگر این پیشروی های ادامه داشته باشد تا پاییز امسال شاهد تغییرات مهم و اساسی در جبهه غوطه شرقی دمشق خواهیم بود .
این کلیپ یکی از شدیدترین و سنگین ترین روزهای درگیری در جنوب حلب را به تصویر کشیده ؛
ارتش سوریه و جنگنده ها از زمین و هوا بروی مسلحین آتش میریزند .
در ثانیه های ابتدایی کلیپ مسلحین از شدت آتش ارتش سوریه زرهی های خود را رها کرده و از تپه ام القرع (تل صنوبرات) فرار میکنند .
حتما ببینید .
شورشیان اسلامگرایی مثل احرار الشام، فیلق الشام، یا نورالدین زنکی( که حالا به خاطر آخرین ویدیوی گردنزنیاش مشهور شده است) هم حضور دارند.
آنها فقط وقتی با داعش میجنگند که به آنها حمله میکند، و حتی در چنین وقتی، اکثر نیروهایشان مایل به جنگیدن با هممذهبان سنیشان نیستند. خندهدار است که حشد الشعبی، که هزاران نیروی سنی دارد و بخشی از دولت عراق است، «شبه نظامیان شیعه» نامیده میشود در حالی که شورشیان سوریه که تماماً سنی هستند و صراحتاً برای سنیها میجنگند، با عنوان «شورشیان» توصیف میشوند.
شورشیان اسلامگرا اهداف سیاسی و ایئدئولوژیک ناهمگون با منافع آمریکا( و البته با اکثریت سوریها) دارند و از قضا شباهت زیادی به اهداف و ایدئولوژی داعش دارند.
احرار الشام نمیتواند بدون همکاری جبهه النصره یا بدون اجازه گرفتن از جبهه النصره بجنگد، و در حالی که جبهه النصره اخیراً خود را از قاعده جدا کرد، این حرکت مورد استقبال القاعده قرار گرفت. این امتیاز مثبتی نیست. القاعده فهمید که یک النصرهی مستقل یا النصرهی ظاهراً مستقل، برای جهادش بهتر است و به روزنامهنگاران غربی اجازه میدهد تهاجمش به حلب را حملهی «شورشیان» توصیف کنند.
از هزاران گروه شورشی مشغول در سوریه، بعضیها ایدئولوژی ندارند و چریکهایی تصادفی هستند، اما ایدئولوژی سلفی جهادی مسلط، واردات خارجی است. این ایدئولوژی آزادی، پیشرفت و مدرنیته را رد میکند. زبان این گروهها-یا زبان «فعالان» توجیهکنندهی آنها- در تعامل با غرب اغواکننده است اما گفتمانشان در عربی از گفتمان القاعده و داعش متمایز نیست. تنها تفاوتشان بر سر این است که چه کسی قدرت داشته باشد و آیا مشروع است که حالا خلافت اعلام کنیم یا خیر. هر کسی با دانشی اولیه از عربی میتواند ببیند که به عنوان هدف اصلی جنگشان یک صدا خواهان نابودی فرقههای رقیب میشوند. آنها برای دموکراسی، آزادی یا حقوق بشر نمیجنگند.
در سوریه، سنیهای میانهرو علیه القاعده و داعش میجنگند. خالد اباظه یکی از آنهاست. او فرماندهی سنی واحدی شبه نظامی در جنوب است که چند سال است با جبهه النصره و دیگر گروههای افراطی میجنگد. من شخصاً شورشیان سابقی را دیدهام که حالا در کنار نیروهای دولتی و علیه جبهه النصره و داعش میجنگند. اکناف بین المقدس یکی از آن گروههاست که در کمپ یرموک فعال بود.
عراق و افسانهی شبهنظامیان خونخوار شیعه
روایت غربی از تعارض موجود در عراق به شکلی مشابه تنها ارتباطی
انگار فوعه و کفریا از صحنه ی رسانه های غربی ها پاک شده و چنین شهرکهایی وجود ندارد ..
روزانه بمباران میشود ؛ روزانه زخمی و شهید میشوند ولی خبری از آنها منتشر نمیشود ..
چه خواب سنگینی ..
انسان انسان است چه خوبش چه بدش .. انصاف داشته باشیم .
این کودک سوری که مبتلا به یک بیماری پوستی است بعلت محاصره قادر به درمان نیست و درد و رنج را تحمل میکند با این حال زین العابدین هنوز لبخند از لبهایش نمیرود ..
ماه هاست که فوعه و کفریا به انتظار آزادی نشسته است .. دریغا
درطول جنگ یمن مشخص شد ارتش تنبل عربستان با این همه تجهیزات توان مقابله با انصار الله رو نداره و اربابشون هم این موضوع رو فهمیده که در این جنگ سعودی کاری از پیش نخواهد برد .
تو جبهه های جنوبی هم چون خود یمنی ها دارند با هم میجنگند ،باعث شده طرفی که ادوات نطامیش تکمیله پیشروی داشته باشه ،هر چند تحولات یمن در برابر عراق و سوریه در رابطه با تصرف مناطق بسیار به کندی توسط هر دوطرف پیش میره ،
اما در جبهه های شمال بعد از لغو توافق ظهران الجنوب انصار الله پیشروی های قابل ملاحظه ای داشته ،بنابراین به سادگی میشه دریافت که ارتش تنبل سعودی علی رغم داشتن پیشرفته ترین ادوات نظامی در برابر جنگ نامتقارن انصار الله و تحرکات سریعشون حرفی برای گفتن نداره .
هر چند انصار الله کمبود منابعش را با موج انسانی جبران میکنه و در جنگها تلفات بیشتری میده.
نیروهای متحد محور ترکیه (گروه های ارتش آزاد و ارتش ترکیه) بدون درگیری جدی در روستاهای جنوب جرابلس مستقیما فاز حمله به جرابلس را شروع کردند.
این نیروها از شمال و جنوب وارد شهر جرابلس شده و محله های پیرامونی را پاکسازی کردند.
هرچند درگیری جدی گزارش نشده اما مرکز شهر هنوز در دست داعش هست.
هنوز هم درگیری در شهر و روستاهای جنوب شهر ادامه دارد.
این روزها اخبار فراوانی از از جبهه های آنسوی مرز ها ی شمالی یمن به گوش میرسه
طی چند روز گذشته چند فیلم از پیروزی های انصار الله دیدیم که در یکیشون شهر نجران عربستان از دور دیده میشه .
امروز تلویزیون المسیره در اخبارش اعلام کرد که بلندی های شرقی و غربی شهر نجران به تصرف انصار الله در اومده ،
و از جهت جنوب انصار الله در آستانه تصرف سد نجران قرار داره ،با توجه به کوهستانی بودن منطقه و اینکه تنها راه دسترسی به شهر نجران از جهت جنوب از سد نجران می گذره در صورت تصرف این سد توسط انصار الله نجران در آستانه آزاد سازی قرار می گیره ،و این اتفاق تاثیر فوق العاده ای در تحولات یمن خواهد داشت .
البته فعلا باید صبر کنیم ببینیم انصار الله قادر خواهد بود پیروزی هاشو استمرار بده یا خیر .
روستای کتلجه در غرب جرابلس از داعش پاکسازی شد.
نیروهای مهاجم که متشکل از نیروهای ارتش آزاد و گروه های وابسته بودند به دنبال قطع مسیرهای پشتیبانی شهر و سپس حمله اصلی به جرابلس هستند.
باید منتظر باشیم و ببینیم دو روستای شعیر و دشتان چه زمانی سقوط خواهند کرد.
چند هفته پیش بود که این گروه نوجوانی سوری را در حلب سر برید.صقورالجبل، فیلق الشام و نورالدین زنکی تا به حال شرکت نیروهای خود در عملیات را تایید کرده اند.
هرچند که تلاش ترکیه برای جلوگیری از اتصال دو کانتون کردها در شمال سوریه محکوم به شکست است؛
اما ایجاد منطقه ای حائل در امتداد مرز ترکیه و سوریه که در دست ارتش آزاد مورد حمایت ترکیه و غرب باشد، سپری مناسب برای درگیری نیابتی ترکیه و کردها برای جلوگیری ورود کردها به ترکیه خواهد بود.
از امروز صبح ارتش ترکیه عملیاتی گسترده جهت پاکسازی جرابلس از داعش شروع کرده است.
در ساعات اولیه نیروی هوایی ترکیه ده ها بار این شهر رو مورد اصابت قرار داده اند و از ساعتی پیش، خودروهای تاکتیکال با پشتیبانی تانک ها و توپخانه در حال موضع گیری در اطراف شهر هستند.
هنوز اسم گروه های ارتش آزاد شرکت کننده در عملیات مشخص نشده است؛ اما ماهیت گروه هایی که ترکیه اجازه داده است آنها از خاک ترکیه برای عملیات استفاده کنند، جالب خواهد بود.
گفته می شود اسم عملیات "سپر فرات" است.
دو روز پس از تکمیل محاصره حلب المحیسنی قاضی شرعی سعودی الاصل جیش الفتح با همراهی رسانه های قطری و سعودی تبلیغات عظیمی مبنی بر آغاز عملیات جدید مسلحین با عنوان " شکستن محاصره حلب " براه انداختند و به دنبال آن گروه بزرگی از مسلحین برای شرکت در این عملیات تجمع کردند .
تجمعی که از لحاظ تعداد گروه های شرکت کننده در یک عملیات تا به امروز یعنی از ابتدای درگیریهای سوریه تا کنون سابقه نداشته است .
گروه های شرکت کننده در این عملیات شامل اتاق عملیات جیش الفتح و فتح حلب به همراهی چند گروه دیگر میشدند که با در نظر گرفتن زیر مجموعه های آنها چیزی بیشتر از 30 گروه را در بر میگرفت .
حملات مسلحین طبق معمول با انتحاری های خط شکن و نفرات انغماسی که بیشتر آنها از تروریستهای خارجی و افراد با تجربه تشکیل شده اند در طول جبهه ای به وسعت 20 کیلومتر آغاز شد .
هرچند که المحیسنی تعداد نیروهای شرکت کننده در عملیات را 10 هزار نفر عنوان کرد ولی با توجه به وضعیت جغرافیایی منطقه و استفاده از نیروهای مجرب تعداد نیرویی بیشتر از 4000 هزار نفر برای عملیات موثر متصور نیست .
البته این را باید متذکر شد که رقم 10 هزار نفر در صورت در نظر گرفتن پتانسیل کلی مسلحین در جنوب حلب و ادلب دور از ذهن نیست و مسلحین قادر خواهند بود در صورت نیاز به شکل سریع نیروهای تازه نفس را با تلفات خود جایگزین کنند .
این واقعیت در حملات پیوسته ی مسلحین برای شکستن محاصره حلب و استفاده از موج های انسانی به تعداد دفعات بالا مشخص شد .
هر چند که جنگنده های روسیه و سوریه در طول این مدت کل منطقه را زیر آتش گرفتند و توپخانه ارتش سوریه به خوبی تحرکات تروریستها در جنوب حلب را هدف قرار داد ولی تصمیم و حرکت ضعیف نیروهای ارتش سوریه در روی زمین و طبق معمول کندی در ارسال نیروهای کمکی به منطقه و تعداد پایین مدافعان نسبت به نیروهای مهاجم ، این فرصت را در اختیار مسلحینی که به شکل انتحار گونه میجنگند مهیا کرد تا با دادن تلفات بالا قدم به قدم پیشروی کرده و ارتش نیز قدم به قدم عقب نشینی کرد .
واقعیات ماجرا در این نبرد بدین صورت است که پس از آغاز حمله ی مسلحین ارتش سوریه در مرحله اول سعی کرد خط دفاع اول در مدرسه الحکمه و بلندیهای تل موته ، تل احد و کتیبة الصواریخ را حفظ کند . بدیهی است که این نقاط و بلندیها دیوار حائل بین مسلحین جنوب حلب با مواضع ارتش در توپخانه راموسه و مناطق حاشیه ای جنوب غرب شهر حلب هست و سقوط خط دفاعی اول دیر یا زود به منزله ی سقوط مناطق پشت سر آن خواهد بود و ارتش سوریه این را به خوبی میدانست .
بنابراین پس از سقوط این مناطق و مشخص شدن عدم توانایی ارتش در نگهداری مناطق پس از آن سیاست دیگری در پیش گرفته شد و آن گرفتن حداکثر تلفات از مسلحین در ازای عقب نشینی به مستحکم ترین مناطق ممکن بود .
این سخنان به معنای توجیه اشتباهات ارتش سوریه و یا تغییر واقعیات نیست کمااینکه با توجه به وضع میدانی موجود و با در نظر گرفتن تمام فاکتورها شاید هر فرمانده ی دیگری هم بود چنین تصمیمی را اتخاذ میکرد .همانطور که در گذشته گفتیم تمام اتفاقات و یا منصفانه تر بگوییم بیشتر مشکلاتی که در این عملیات برای ارتش سوریه بوجود آمد ؛ مربوط به غفلت آنها از جبهه ی جنوبی و متحدان خود در مناطق خان طومان و روستاهای پایین دست آن بوده و هست .
اگر در زمان حملات همه جانبه ی تروریستها به مناطق آزاد شده در ریف جنوبی تصمیمات بهتری گرفته میشد و متحدان همکاری بهتری با یکدیگر داشتند کار به دفاع در مدرسه الحکمه و چند بلندی در جنوب شهر نمیکشید و خطوط دفاعی چندین کیلومتر دورتر از مناطق شهری بود.
در هر صورت نبردها ادامه پیدا کرد و مسلحین سوری و غیر سوری با حملات همزمان از داخل و بیرون شهر به مواضع ارتش سوریه در توپخانه راموسه و منطقه راموسه ، ارتش را مجبور به عقب نشینی کردند و ارتش سوریه در آخرین موضع دفاعی خود یعنی کارخانه سیمان ، شمال توپخانه راموسه و اطراف مجتمع 1070 مستقر شد .
با پیشرویهای صورت گرفته معبری متزلزل برای مسلحین شرق حلب باز شد و محاصره حلب بصورت نظامی شکسته شد.البته این منطقه تا این لحظه برای استفاده عموم و یا حتی انتقال خود مسلحین قابل استفاده نیست و بر اساس آنچه که از کلیپ های ویدویی مشخص است کوچکترین تحرکات توسط جنگنده ها و توپخانه هدف قرار گرفته میشود .
در حال حاضر نبردها در این منطقه ادامه دارد و طبق آمار غیر رسمی چیزی نزدیک به 700 نفر از مسلحین در این دو ماه به هلاکت رسیدند . بصورت کلی مسلحین در چند گام کلی موفق به شکستن محاصره حلب شدند که در نقشه زیر مشخص شده است .
نقشه با کیفیت : http://www.mediafire.com/convkey/5909/edit9fz1qtp9v63zg.jpg
لازم به ذکر هست که در عملیات اخیر بیشتر نیروهای عملیاتی از خود ارتش سوریه و دفاع وطنی و تعدادی از نیروهای لواء القدس فلسطینی بوده و حضور نیروهای متحد غیر سوری بسیار اندک بوده است .
با تمام این تفاسیر هنوز دیر نشده و ارتش سوریه این فرصت را دارد با در دست گرفتن ابتکارعمل نتیجه نبرد را تغییر دهد و مسلحین حاضر در شرق حلب یکبار دیگر محاصره کند .
لازمه ی این کار باز کردن چند جبهه همزمان در چندین محور و برهم زدن تمرکز مسلحین از توپخانه راموسه و مناطق اطراف آن است . روشی که امتحان خود را پس داده و در عملیات محرم سال گذشته در جنوب حلب شاهد آن بودیم .
توافق شکننده در حمیمیم.
بعد از چند روز تشنج و درگیری در شهر حسکه بین نیروهای کرد و نیروهای ارتش سوریه و دفاع وطنی که به حمله ی کردها به مناطق تحت کنترل دولت و پیشروی در حسکه انجامید، نیمه شب گذشته نمایندگان دو طرف در پایگاه حمیمیم به واسطه گری روسها به توافق موقت برای آتش بس رسیدند.
اما تفسیر نتایج توافق از زبان دو طرف تفاوت زیادی داره و در جاهایی متناقض هست:
- برقراری آتش بس کامل در حسکه از ساعت ٢ نیمه شب گذشته (مورد تایید طرفین)
- تبادل بازداشت شدگان و انتقال مجروحین دو طرف (مورد تایید طرفین)
- تمام مناطقی که اخیرا به تصرف نیروهای کرد در آمده در اختیار آنها باقی خواهد ماند (مورد تایید منابع کرد به نقل از ناصر حاج منصور از مسئولین پ ی د - تصویر)
- خروج تمامی نیروهای ارتش سوریه و دفاع وطنی و باقی ماندن پلیس در مربع امنیتی حسکه (مورد تایید منابع کرد به نقل از ناصر حاج منصور از مسئولین پ ی د-تصویر)
- شکستن محاصره نیروهای ارتش سوریه و دفاع وطنی و باز شدن مسیر حسکه-قامشلی (مورد تایید منابع دولت سوریه)
- بررسی علت درگیری و برخورد با متخلفین (مورد تایید منابع دولت سوریه)
- استمرار گفتگوها به منظور حل و فصل نهایی اختلافات (مورد تایید منابع دولت سوریه)
همزمان داعش با استفاده از فرصت به دست آمده و درگیری ارتش سوریه و کردها تحرکاتی در جنوب حسکه داشته و کنترل چند روستا را از دست کردها خارج کرده است.
پ.ن:
لازم به ذکر هست این برای چندمین باره که چنین درگیریهایی در حسکه اتفاق میفته و هربار با توافق بین طرفین اوضاع آرام میشود .گفته میشه شروع درگیری طبق سناریوی تکراری قدیمی از مشاجره و درگیری بین نیروهای آسایش و نیروهای عشایر عرب متحد ارتش (زیر مجموعه دفاع وطنی) شروع شده و این بار کار به جای باریک کشیده شد تا جایی که جنگنده های ارتش سوریه به حمایت از نیروهای ارتش برای نخستین بار چند بار مواضع کردها را بمباران کردند.
به روزهایی فکر میکنم که دواعش یک به یک روستاها و شهرها را در نوردیده بودند و چطور کردهای مهربان دست در دست ارتش قهرمان در شهر حسکه برای دفع غول داعش دست و پا میزدند .. چه روزهای خوبی و چه شهر مقاومی ..
چه اسطوره هایی ...
در انتهای روز اول حمله ارتش عراق جهت پاکسازی قیاره، تاسیسات نفتی در جنوب این شهر پاکسازی شد.
خبرهایی از ورود نیروها به شهر قیاره نیز شینده می شود اما قابل تایید نیست.
اگر برای نعمت شهادت به من غبطه میخورید بدانید که من برای نعمت " جهاد در راه خدا "
به شما غبطه خواهم خورد...
🌹 شهید علی جمال جشی 🌹
درگیریهای زمینی در بخش شمالی یعنی کلیة الفنیة ادامه دارد .
ارتش سوریه سعی میکنه از شمال وارد توپخانه بشه در صورتی که اگر چند محور حمله باز نشه ، این روش بسیار سخت و زمانبر خواهد بود .
عسیر: تسلط کامل انصار الله بر قلل شیبانی ورقابت الزج
نجران : تصرف چندین پایگاه سعودی در بلندیهای طلعه و شبکه
میدی: هدف قراردادن یک فروند آپاچی سعودی
نهم : ۵۲ کشته، هشتاد مجروح و فرار مزدوران هادی نتیجه آخرین حملاتشان جهت تصرف وادی ملح در جبهه نهم .
نجران : رسیدن انصار الله به دروازه های شهر با تصرف شرق رقابه الظلم توسط انصارالله و تصرف یک پایگاه دیدبانی مهم در ارتفاعات آن .
لشکر کشی گسترده طالبان در سنگچارک با این قوت و شدت بیسابقه بوده است. مساله پرسش برانگیز در این نبرد نابرابر این است که چه چیزی سبب شده که این جنگ برای طالبان مهم شده است؟ چرا طالبان با این شدت و قوت برای تسخیر یک منطقه دور افتاده و فقیر نشین مثل مسجد سبز کمر بستهاند و از هیچ نوع ظلم و شکنجهی دریغ نمیکنند؟!!
از طرف دیگر؛ در این چند روز که هر ساعت بر سر مردم سنگچارک گلوله بارید و مردم آوارهی کوه و بیان شدند٬ از سنگ صدا برآمد ولی از والی٬ قومندان امنیه و ریاست امنیت ملی سرپل صدایی شنیده نشد.
اگر ترکیب نیروهای طالبان را نیز بررسی کنیم٬ دیده میشود که از غور و هلمند گرفته تا فاریاب و بلخ در این نبرد شرکت کردهاند.
این موارد٬ نشان دهنده و بیانگر توطئهی بزرگی است که در پشت نبرد طالبان در شمال و در سنگر مقاومت سنگچارک وجود دارد.
در تماس تلفنی که با یکی از فرماندهان نیروهای مردمی در سنگچارک داشتم٬ چنین روایت کرد: طالبان سنگچارک به دلیل اینکه با مردم سایر مناطق آشنایی دارند و نیروهای مردمی نیز آنان را خوب میشناسند٬ از سوی نیروهای مقاومت مردمی بیاهمیت هستند و در چندین عملیات نتوانستند راه بهجایی ببرند. تا اینکه یک روز پس از سالگرد استقلال افغانستان(۲۸ اسد)٬ روز جمعه ساعت ۱۰:۱۰ صبح یک چرخبال نظامی در منطقه «دره زَمچی» که در تصرف طالبان قرار دارد٬ نشست میکند و لحظات بعد معلوم میشود که ملا منصور فرمانده عمومی طالبان هلمند که مدیریت جنگهای هلمند را به دوش داشته٬ با سه نفر دیگر از فرماندهان بلند پایه طالبان هلمندی را برای مدیریت و رهبری جبهه جنگ سنگچارک به آنجا منتقل کرده است. از هویت چرخبال اطلاعی دقیق در دست نیست که آیا پاکستانی بوده یا متعلق به نیروهای نظامی کشور؟ اما ظاهر چرخ بال شباهت زیاد چرخبالهای وزارت دفاع افغانستان داشته است.
با انتقال و آمدن نیروهای تازه نفس٬ طالبان تجدید قدرت و تمرکز قوت بیشتری میکنند و ساعت ۵ صبح روز شنبه٬ به تعداد دست کم ۳۰۰۰ نیروی طالب از سه استقامت جنگ را بالای پوستههای نیروهای مردمی قریه مسجد سبز که تعداد شان کمتر از ۱۰۰ بوده است٬ آغاز میکنند و تا ساعت ۱۰ شب به مدت ۱۷ ساعت بدون وقفه میجنگند و در هر عملیات با شکست مواجه میشوند و با تلفات سنگین عقب نشینی میکنند. تجهیزات و مهمات نیروهای مردمی نیز کمکم تمام میشود و با آنکه تلاش میکنند و نیروهای کمکی دولتی را به مدد میخواهند اما از طرف حکومت محلی سرپل و سنگچارک هیچ اقدامی صورت نمیگیرد. نیروهای مردمی تا اندازهی میرزمند که مهمات شان به صورت کامل تمام میشود و طالبان خط مقدم مقاومت را در هم میشکنند و افراد هر سه موضع را که ۱۰ نفر بودهاند به فجیع ترین شکل ممکن سلاخی میکنند. شدت توحش به اندازهی بوده است که یکی از نیروهای مردمی با دیدن صحنههای فجیع و هولناک و شهادت هم رزمانش سکته میکند.
در جبهه جنگ طالبان در سنگچارک٬ افراد مشهوری از مناطق مختلف ولایتهای جوزجان٬ بلخ٬ سرپل٬ فاریاب٬ غور و هلمند حضور دارند و فرماندهی جنگ را نیز در هر استقامت فرماندهان هلمندی به رهبری ملامنصور به عهده دارند.
در این جنگ تا هنوز طالبان به تعداد ۱۵ عملیات داشتهاند که در نتیجهی آن ۱۳ نفر از نیروهای مردمی شهید و چهار تن دیگر زخم سطحی برداشتهاند. و نیز به نقل از مردم محل آمار تلفات طالبان بیشتر از ۱۶۰ کشته و زخمی اعلان شده است. از فرماندهان مشهور طالبان که در این جنگ کشته شدهاند٬ مولوی اجمل قومندان عمومی طالبان در فاریاب و مولوی عمری فرمانده عمومی طالبان سرپلی میباشند.
به گفته فرماندهان نیروهای مردمی تا هنوز هیچ اقدامی برای محار این جنگ از سوی حکومت مرکزی و محلی صورت نگرفته و قومندان امنیه ولسوالی سنچارک نیز با آغاز جنگ٬ به بهانهی مریضی از منطقه فرار کرده است.
این در حالی است که دو روز پیش از جنگ سنگچارک والی سرپل با شورای امنیت و رئیس جمهور غنی تماس تلفنی مفصل داشته است.
از ورای این مسایل بر میآید که جنگ سنگچارک کار طالبان منطقهی نبوده بلکه ریشه در ستون پنجم دولت و سیاست کلی دولت در قبال طالبان دارد و محار نشدن آن زنگ خطر جدی برای سقوط شمال است.
به قلم حیدر احمدی بلندی
همهی این حمایت خارجی که نصیب شورشیان سوری شد رابطهی این گروهها با جامعهی خودی را کاهش داد. شورشیان موثر رابطهای ارگانیک با جامعهشان دارند و تأکیدی زیاد بر وضعیت خوب جامعه میکنند. این اغلب به خاطر این است که آنها برای تأمین منابع، پناهگاه، و دیگر شکلهای پشتیبانی به جامعه نیازمندند. اگر گروهی از خارج از کشور تعذیهی مالی میشود، میتواند مستقل از این نگرانیها اقدام کند و دورانی از وحشت بر جامعه تحمیل کند یا این واقعیت را نادیده بگیرد که اقداماتش به نابودی جامعه منجر میشود.
از دیدگاه من به عنوان کسی که در منطقه زندگی و کار میکند، تحلیلگران آمریکایی در تبلیغ و مشروعیتبخشی به شکاف شیعه-سنی، حتی فرقهگراتر از اکثر آدمهای خاورمیانه هستند. جنبشهای مبتنی بر فرقهها و این فرقهگرایی طرفدار سنی آمریکاییها، در دید عربهای مدرن و پیشرو چه شیعه و چه سنی، تنفرانگیز و خطرناک است. برای کسانی که نیرویی سنی میخواهند، داعش هست که شبه نظامی سنی در بهترین شکلش است. و اکثر قربانیان داعش، هممذهبان سنیاش بودهاند.
معمولاً گفته میشود که تنها یک نیروی عرب سنی میتواند داعش را شکست دهد. همینطور ادعا میشود که تا وقتی اسد رییسجمهور است نمیشود داعش را شکست داد زیرا اسد به شکل مغناطیسی برای جذب جهادیها عمل میکند، زیرا آمریکا متحدان سنی نیاز دارد، و زیرا سنیها احساس میکنند از 2003 همه چیز را باختهاند و تحت سرکوب هستند. اینها همه ایدههایی غلط هستند که بر فرضهایی غلط دربارهی هویت در منطقه بنا شدهاند و خطری بزرگ برای سوریه، عراق و کل خاورمیانه دارند.
این شیوهی فکر غلط آمریکایی دربارهی فرقهگرایی در خاورمیانه اخیراً توسط سفیر سابق آمریکا رابرت فورد تجلی پیدا کرد. او در اشاره به «نامهی اعتراضی» مقامات تندروی وزارت خارجه نوشته بود:
«این اعتراض نشان میدهد که تمرکز روی داعش موجب جذب اعراب سنی سوری کافی برای ایجاد راه حلی خودکفا و بلندمدت به چالش داعش در سوریه نخواهد شد. جامعهی عرب سنی سوریه دولت اسد را مسئلهای بزرگتر از داعش میبیند.»
در سوریه، نیرویی نظامی با اکثریت سنی وجود دارد. این نیرو تنها نهاد ملی است که همچنان در دولتی باقی مانده است که به آن اندازه که مخالفانش فکر میکنند تمایزی بین فرقهها قائل نمیشود. بله، از نیروهای مسلح سوریه حرف میزنم. حتی امروز، اکثریت کارمندان دولتی سوریه، مقامات دولتی و سربازان سنی هستند.اکثریت طبقهی سرمایهدار شهری قدرتمند سوریه، سنی هستند. به عنوان کسی که در تمام دوران جنگ داخلی با افرادی در هر سوی آن تعامل کرده است، فهمیدهام که حتی بعضی از مقامات امنیتی ارشد اسد هم سنی هستند، مثل علی مملوک، رییس امنیت ملی که بر دیگر سازمانهای امنیتی نظارت میکند. سرهنگ خالد محمد، سنیای از درعا از سوی اداره ترسناک چهلم امنیت داخلی، مسئول تأمین امنیت دمشق است. دیب زیتون، رییس امنیت دولتی، و محمد رحمان، رییس امنیت سیاسی، هر دو سنی هستند، و همین طور رییس اطلاعات خارجی، وزیر دفاع، مقامات ارشد اطلاعات نیروی هوایی، وزیر کشور، رییس حزب حاکم بعث، اکثریت رهبران حزب بعث، و رییس مجلس. فرماندهی نیروهای دفاع وطنی در درعا مردی سنی با اصالت فلسطینی است. فرماندهی نیروهای دفاع وطنی در قنیطره، رقه و حلب نیز سنی هستند. یکی از رزمندگان مشهور ضدداعش رژیم که از همهی شاخههای امنیتی رژیم کمک میگیرد، مهنا الفیاض است. او رهبر قبیلهی بزرگ بصیره است که بین دیرالزور و حسکه واقع است و همچنین عضو مجلس هم هست. حتی بعضی از خلبانهایی که بمب بشکهای روی مناطق در اختیار شورشیان میاندازند سنی هستند. تعداد زیادی از رؤسای شاخههای اطلاعات نظامی نیز سنی هستند.
سنیهای دولت سوریه شامل نفرات زیادی میشوند که از مناطق تحت کنترل داعش مثل دیرالزور رقه، یا از مناطق تحت کنترل شورشیان، مثل شرق حماه، درعا، و روستاهای حلب میآیند. این کلید فهم بقای رژیم است. رییس امنیت در استان حسکه در شمال شرق که هممرز مناطق داعش است، خود سنیای از شهر
این عنوان مقاله ای است به قلم شخصی با عنوان مستعار سیروس محبوبی که اخیرا در پایگاه تحلیلی «جنگ روی صخره ها» منتشر شده است.
این پایگاه تلاش می کند تحلیل ها و خوانشهای متفاوت، دقیق تر و واقع گرایانه تری را از جنگ ها، امنیت بین الملل و سیاست خارجی نسبت به رسانه های جریان غالب ارائه دهد.
تاکنون مطالبی شبیه به این مقاله توسط افراد مختلف به صورت پراکنده بیان شده است اما تفاوت این مقاله در بیان کلی خوانش معوج غرب و رسانه های غربی از بحران سوریه و عراق با تمرکز تبلیغ و تقلیل کل بحران به درگیری فرقه ای-مذهبی در عین عدم ورود به جزییات و مصادیق پرتعداد هست.
اهمیت این مقاله در حدی است که «جاشوا لندیس» کارشناس و تحلیلگر مسائل سوریه که رویکردی ضد دولت سوریه دارد هم آن را از مهمترین مقالاتی می داند که تاکنون در مورد بحران در سوریه و عراق نوشته شده.
در روزهای گذشته قصد داشتیم خلاصه ای از ترجمه ی این مقاله را در صفحه قرار دهیم اما آقای جان نثاری در صفحه شخصی شان زحمت ترجمه کل مقاله را متقبل شدند. بنابراین ترجمه ی این مقاله مفصل را در سه بخش به ترتیبی که مترجم در صفحه شان منتشر کرده، در پستهای متناوب بازنشر می کنیم.
============================================
"افسانهی سنیهای واشنگتن و جنگ داخلی عراق و سوریه" (بخش اول)
ترجمه از «جنگ بر صخرهها»: اخیراً در عراق رهبران ارشد شیعهی حشد الشعبی(نیروهای بسیج مردمی) گرد هم آمدند. بین آنها یکی از فرماندهان ارشد اهل سنت بسیج مردمی هم حضور داشت که بعداً این ماجرا را برای من تعریف کرد. وقتی نفرات به نماز ایستادند، یکی از رهبران شیعه متوجه شد که رفیق سنیشان به آنها نپیوسته و همچنان نشسته است. رهبر شیعه پرسید «چرا نمیآیی؟»
فرمانده پاسخ داد «من نماز نمیخوانم».
همتای شیعهاش پرسید «منظورت چیست که نماز نمیخوانی؟»
فرماندهی سنی پاسخ داد «اگر نماز میخواندم، در کنار داعش با شما میجنگیدم».
اگر رسانههای غربی را بخوانید، از جمله همین سایت، احتمالاً به این نتیجه میرسید که بیشتر مشکلات خاورمیانه ناشی از محرومیت سنیها، مخصوصاً در سوریه و عراق است. بحث گستردهتر غربیها دربارهی جنگهای داخلی در جریان در خاورمیانه، با فهمی غلط از هویتهای فرقهای روبهروست. نخبگان واشنگتن مفهومی پهناور از هویت سنی را تصور میکنند که خارج از محدودهی عربستان سعودی و قلمروهای تحت کنترل گروههای جهادی وجود ندارد. نتیجهی منفی چنین تصویر غلطی، تشویق سیاستهایی است که هیزم بیشتری به آتشی میریزند که سوریه و بخشهایی از عراق را دربرگرفته است. در کنار این روایت، روایت دیگری است که حشدالشعبی عراق را به شکل شبه نظامیان فرقهگرای خونخواری تصویر میکند که دائماً مشغول آزار عربهای سنی عراق هستند. واقعیت این نیست.
همین افراد، دولت سوریه را با عنوان «رژیمی علوی» توصیف میکنند که سنیها را سرکوب میکند. اما سنیها در تمام سطوح رهبری دولت اسد حضوری قابل توجه دارند. قلمروی که دولت سوریه در این مرحله از جنگ و