فرانکلین روزولت (Franklin Roosevelt) رئیس جمهوری دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ آمریکا٬ جمله مشهوری دارد در مورد سوموزا (Somoza) دیکتاتور وقت نیکاراگوئه: «سوموزا حرام‌ زاده است٬ اما حرام‌ زاده ی خود ماست».

این جمله زیربنای سیاست‌های خارجی آمریکا - و قدرت‌های غربی - از چند دهه ی گذشته تا امروز است؛سه روز پیش سامانتا پاور (Samantha Power) - سفیر آمریکا در سازمان ملل - در نشست شورای امنیت٬ خطاب به دولت‌های روسیه و سوریه و ایران گفت:

"حلب نیز مانند سربرنیتسا، روآندا و حلبچه در تاریخ جهان به عنوان نمادی از «شَر مُدرن» ثبت خواهد شد و تا چندین دهه وجدان بشریت را لکه‌دار خواهد کرد.شما سه کشور عضو سازمان‌ ملل مسئول مستقیم این جنایات هستید. آیا واقعاْ از آنچه در حلب می‌کنید شرم نمی‌کنید؟"

اشاره سامانتا پاور به نسل‌کشی روآندا و قتل‌ عام حلبچه خود از یک «بی شرمی» مزورانه‌ حکایت دارد؛

در تابستان سال ۱۹۹۴در روآندا در مدت ۱۰۰ روز نزیک به یک میلیون انسان از« قوم توتسی» توسط افراطیان «قوم هوتو» قتل عام شدند.

این نسل‌کشی سیستماتیک و گسترده توسط بمباران‌‌های هوایی و پرتاب موشک‌‌های پیش‌رفته و سلاح‌های کشتار جمعی مدرن صورت نگرفت٬ بلکه نزدیک به یک میلیون مرد و زن و کودک با ضربات قمه و چوب و گرزهای میخ‌دار قتل عام شدند. محله به محله٬ کوچه به کوچه٬ خانه به خانه؛ در برابر چشمان اعضای شورای امنیت سازمان ملل که در طول این مدت با یک‌دیگر بر سر اصطلاح حقوقی «نسل‌کشی» بحث و جدل می‌کردند و برای مداخله به توافق نمی‌رسیدند.

اما «جدال‌های حقوقی» این میزان تعلل و بی‌عملی را در آن شرایط اضطراری توجیه نمی‌کند. واقعیت این است که این قدرت‌های جهانی در سال ۱۹۹۴ در بین قبایل روآندا هیچ «حرام‌زاده»‌ای نداشتند تا به انگیزه ی حفظ او وارد میدان شوند و جلوی نسل‌کشی را بگیرند.

چند سال بعد٬ بیل کلینتون (Bill Clinton) در کتاب خاطراتش٬‌ در همان یک صفحه‌ای که به «خطاهای» دوران ریاست جمهوری خودش اختصاص داده؛ از تعلل و بی‌عملی آمریکا در برابر نسل‌کشی روآندا - در کنار رابطه‌اش با مونیکا لویسنکی (Monica Lewinsky) - به عنوان دو خطای دوران ریاست جمهوری‌ خود یاد کرد.

اما در مورد ماجرای «حلبچه» آمریکا یک «حرام‌زاده» داشت که می‌بایست به قیمت «بی‌عملی» در برابر این قتل عام از او حمایت کند. پس وقتی صدام حسین هزاران انسان را با گاز خردل در مدت چند دقیقه خُشک و پژمرده کرد حتی یک رسانه‌ء رسمی غربی گزارشی از این قتل عام تهیه نکرد.

رونالد ریگان (Ronald Reagan) لایحه‌ ی پیش‌نهادی دو تن از اعضای سنای آمریکا را که برای «جلوگیری از نسل‌کشی» تهیه شده بود را تهدید به «وتو» کرد٬ سازمان‌های DIA و CIA آمریکا در گزارشات اولیه ی خود «ایران» را مسئول این جنایت خواندند و متهم به استفاده از سلاح‌های شیمیایی کردند٬ تا سرانجام پس از پخش تصاویر دل‌خراشی که «کاوه گلستان» از اجساد خشک شده ی مردم حلبچه گرفته بود و فشارهای متعدد نمایندگان ایران در سازمان ملل؛ شورای امنیت با صدور یک «بیانیه» چند خطی «هر دو طرف درگیری»‌ را از استفاده از سلاح‌های شیمیایی منع نمود.

در سال ۲۰۰۳ وقتی صدام حسین دیگر نزد دولت آمریکا جایگاهش را به عنوان «حرام‌زاده ی خودمان» از دست داده بود٬ و دولت جرج بوش (George Bush) عزم لشکرکشی به عراق داشت٬ با استناد به همان حملات شیمیایی او به حلبچه٬ گفتند:

«صدام کسی است که مردم خودش را با گاز شیمیایی قتل عام کرده و او خطری برای صلح جهانی است و باید برود».

اما امروز در سوریه٬ ۶ سال است که «جامعهء جهانی» نتوانسته جلوی یکی از بزرگ‌ترین فجایع انسانی تاریخ معاصر را بگیرند. اگر در زمان نسل‌کشی روآندا قدرت‌های غربی در آن‌جا «حرام‌زاده»‌ای نداشتند تا به انگیزه‌‌ء حمایت از او وارد میدان شوند٬ و اگر در زمان قتل عام حلبچه نمی‌خواستند در برابر «حرام‌زادهء» خودشان بایستند٬

این بار در سوریه از میان داعش و جبهه النصره و نورالدین الزنکی و اجناد الشام و احرارالشام و فیلق الشام و دهها گروه تروریستی دیگر٬ تردید دارند که کدام‌ یک بهترین «حرام‌زاده» خودشان است.

آن‌ها ۶ سال است که در جلوگیری از این بزرگ‌ترین فاجعه انسانی تعلل می‌کنند چرا که هم‌چنان سرگرم «سوا» کردنِ حرام‌زاده‌های «معتدل» از حرام‌زاده‌های «افراطی‌»‌اند و در بین این همه «حرام‌زاده» نمی‌دانند از کدام دل ببُرند و به کدام دل ببندند.

متن از علی نصری