این گروه به دنبال جلب حمایت کشورهای اسلامی از سرتا سر دنیا -از اسیای جنوبی تا افریقا- است.
وقتی سه نفر از نیروهای قدیمی القاعده در سوریه ، یمن و افغانستان و یمن کشته شدند تقریبا هیچ موجی ایجاد نشد. انقدر گروه داعش در بین گروه های چهادی بزرگ و مسلط شده است گه می توانید خود را بابت این فکر که پیشروهای جهادی به حد پاورقی تنزل پیدا کردند ببخشید.
عجیب این که این سه کشته که در اثر حملات هوایی امریکا روی داد، درست زمانی که داعش در حال شکست در سوریه، عراق و لیبی است بر احیای دوباره القاعده دلالت دارد. القاعدع تلاش دارد تا کاملا ارام و بدون سر و صدا و از طریق قدرت نرم تا سبعیت و وحشی گیری، دوباره خود را احیا کند.
پنتاگون اعلام کرد که در حملات خود، حداقل سه تن از رهبران القاعده را به هلاکت رسانده است، حیدر کرکان-یک عضو 20 ساله گروه در زمان مرگش، حملاتی بر علیه غرب را برنامه ریزی کرده بود. این ادعای پنتاگون بسیار بحث برانگیز و مورد اختلاف است زیرا القاعده –که درسال 1988 تاسیس شد- در سالهای اخیر چنین عملیات های وسیعی را به نفع تاثیر و نشان دادن قابلیت های خود به مردم محلی در دنیای اسلامی کنار گزاشته است.
بعد از سالها حمله امریکا و متحدانش به القاعده و تضعیف بیش از پیش گروه به خاطر حملات 11 سپتامبر 2001، این تصمیم توسط جانشین عصامه بن لادن، ایمن الظواهری رهبر القاعده در فاصله کوتاهی پس از جانشینی بن لادن در سال 2011 اتخاذ شد.
اما به تازگی تلاش هایی عمدی صورت گرفته تا القاعده از داعش دور نگه داشته شود، داعشی که مسئول مستقیم برنامه ریزی و اجرای حملاتی در فرانسه، المان، بلژیک، تونس و در امریکا-موسوم به گرگ های تنها- بوده است.
القاعده و گروه های وابسه به ان عمدا از خشونت داعش پرهیز کرده اند و به دنبال جلب حمایت از طریق کمک به رئسای قبایل، افراد بانفوذ و اجتماعات بزرگ- تا به کارگیری ترس و فشار - در کشورهای اسلامی هستند.
این گروه به دنبال تبلیغات و جار و جنجال نیست. دیوید گارتنستین راس، یکی از کارشناسان "بنیاد دفاع از دموکراسی " امریکا می گوید: "تجربه استراتژیک القاعده این است که اگر منطقه ای را تصرف کند، منابع و پتانسیل های ضد تروریسم را به سمت خود جلب می کند و خیلی راحت در مورد ان سرو صدایی به راه نمی اندازد."
مکان های حملات دو ماه پیش امریکا بسیار معنی دار و مهم بوده اند. افغانستان، یمن و سوریه همگی مناطق استراتژیک کلیدی هستند که داعش نتوانسته موفقیت های چشمگیری به دست اورد یا در حال شکست است.
در ژانویه 2015، داعش رسما تشکیل ایالت خراسان در پاکستان و افغانستان را اعلام کرد. این حرکت با تلاش در جهت گسترش در بنگلادش و توسعه حوزه نفوذ در جنوب اسیا و عضو گیری از جمعین 400 میلیونی منطقه همراه بود. اما مبارزین موفقیت اندکی به دست اوردند.
"ست جونز" مشاور سابق نیروهای امریکا در افغانستان می گوید: "علیرغم تلاش زیاد..... دولت اسلامی کنترل منطقه محدودی در اسیاس جنوبی را در دست دارد، حملات محدودی را در این منطقه انجام داده است و نتوانسته است حمایت اغلب محلی ها را به دست اورد و درگیر رهبری ضعیف خود است".
مانع اصلی عدم توسعه داعش در منطقه، مخالفت گروه های مبارز محلی-خصوصا طالبان- است.
القاعده، که رابطه ی نزدیکی با طالبان و دیگر گرو ه های مبارز داشته است هنوز در افغانستان حضور دارد. در اکتبر 2015، امریکا و نیروهای دولت افغانستان به پایگاه اموزشی بزرگی در جنوب کشور حمله کردند و بیش از 200 جنگجو را کشتند. شاخه القاعده در هند موسوم به (AQIS) از این پایگاه استفاده می کرده و در سال 2014 تاسیس شده بود. مقامات جنوب اسیا اعلام کرده اند که تاکنون "القاعده شبه قاره هند" موفق به انجام عملیات های بزرگی در این ناحیه نشده است و در جذب افراد ناتوان بوده است. یکی از مقامات ناشناس گفت: " با این وجود بقای القاعده در این ناحیه شگفت اور است".
یکی از مقامات این منطقه که خواست نامش فاش نشود به ما گفت: "در طول 15 سال گذشته فشار زیادی بر گروه و خصوصا رهبری گروه بوده است اما انها هنوز پا برجا هستند. مرگ القحطانی ضربه بزرگی به گروه است اما انها با بدتر از این هم مواجه شده اند".
دیگر میدان نبرد کلیدی یمن بوده است، جایی که یکی از قابل توجه ترین عواقب ناخواسته دخالت نظامی عربستان در ان، به القاعده اجازه داد کنترل یک ایالت کوچک ساحلی را برای چندین ماه در دست داشته باشد.
موقعیت استراتژیک و حیاتی شهر ساحلی " Mukalla" (در یمن) به القاعده اجازه داد تا در زمانی که شهر را در کنترل داشت، روزی 2 میلیون دلار درامد داشته باشد. یک گزارش دولت امریکا در سال 2015 تخمین می زند که القاعده شبه جزیره عربیستان (AQAP)، وابسته به القاعده یمن، در سال گذشته توانست طی چهار بار فراخوانی، 4.000 نفر را بسیج کرده و به دور خود جمع کند. این گروه ارتباطاتی نیز با یمنی های جنوبی برقرار کرده است-جنوبی هایی که سالها است توسط شمالی ها نادیده گرفته می شوند و کنار گزاشته شده اند.
یکی از دیپلمات های منطقه ای که تحولات یمن را دنبال می کند گفت: "ممکن است با القاعده پیچیده تری روبه رو باشیم، القاعده ای که تنها یک گروه تروریستی نیست بلکه جریانی است که کنترل ناحیه ای را با مردم خوشحال و راضی ان در دست دارد".
القاعده به طور موفقیت امیزی حضور خود در افریقا را گسترش داده است. خشونت و وحشی گیری که با گروه نیجریه ای بوکو حرام مرتبط است، و اکنون وفاداری و حمایت خود را با داعش تقسیم کرده است، و گسترش داعش در مصر، تونس و لیبی، تلاش های موثرتر القاعده در این قاره را تحت الشعاع خود قرار داده است.
در سومالی، فرماندهان جنبش الشباب، ان اقلیت های طرفدار داعش را که می خواستند وفاداری 5 ساله گروه به القاعده را با داعش جایگزین کنند را بی رحمانه حذف کردند. گروه اخر مخالفان در محاصره نیروهای سومالی در شمال این کشور هستند با شکست و نابودی مواجه هستند.
اگرچه در ساحل (Sahel-ساحل، منطقه ای است با اقلیم و تنوع زیستی مشابه که میان صحرای بزرگ آفریقا و ساوانای سودان قرار گرفته است. این منطقه در شمال آفریقا از اقیانوس اطلس تا دریای سرخ کشیده شده است. نام ساحل برگرفته از واژه عربی ساحل است و علت نامگذاری اش این است که مراتع این منطقه چون ساحلی در کنار شنزارها می مانند. ) یک گروه جدید ظهور کرده که حملاتی را با نام داعش انجام داده است، اما ائتلافی از گروه هایی است که القاعده در مغرب (AQIM) را شکل می دهند.
"القاعده در مغرب" ارتباطات عمیقی -برخی با ازدواج- را با اجتماعات محلی و اقوام محلی معارض برقرار کرده تا حمایت، امکانات و توان رزمی در مالی به دست اورد، مالی-ایالتی کلیدی که فرانسه و دیگر نیروهای بین المللی نتوانستند از شر افراطی های ان خلاص شوند. گارتنستن راس افزود: "القاعده در مسیری است که در نهایت تبدیل به قدرتمندترین گروه جهادی افریقا می شود".
کلید استراتژی القاعده، شاخه این گروه در سوریه با نام جبهه فتح الشام است. این گروه که قبلا با نام جبهه النصره شناخته می شد، در ماه جولای نام رسمی خود را به عنوان گروهی که هیچ ارتباطی با منازعات جهانی جهادی ها ندارد و تنها متعهد به نبرد با بشار اسد و متحدانش است، تغییر داد.
در سالهای اخیر ،القاعده متعددا تلاش داشته تا ارتباط خود با گروه های محلی را کوچک و کم اهمیت جلوه دهد تا مانع از دور کردن و فراری دادن جوامعی شود که نمی خواهند بخشی از "جهاد جهانی" باشند، اما امید دارند که تندروهای اسلامی نظم، ثبات و صداقت را، هرچند با زور، در مناطق تحت کنترل خود اعمال کند.
مقامات غربی از این می ترسند که با شکست داعش، جبه فتح شام (JFS) افق منطقه جهاد خود را تنها به شامات (Levent - سوریه، اردن، لبنان، فلسطین، قبرس، بخشهایی از جنوب ترکیه و شرق مصر ) محدود نکند، و سکوی پرشی برای حمله به اروپا برای القاعده فراهم کند و استراتژی فعلی گروه تغییر کند. ظواهری تاکید کرده که اگر چه در حال حاضر نبرد با دولته ای محلی در اولویت است اما همچنان متعهد حمله به غرب است.
متیو هن من ، یکی از اعضای مرکز ضد تروریسم و شورش جینز اعتقاد دارد: "همان طور که دولت اسلامی مناطق تحت کنترل خود را از دست می دهد و ائتلاف بین المللی به حملات هوایی خود بر علیه این گروه ادامه می دهد، احتمالا نام "جبه فتح شام" را بیشتر در تیتر های خبری خواهیم شنید".
هافمن جبه فتح شام را "تواناتر از داعش و تهدیدی بلند مدت" توصیف می کند.
مترجم: محمد رجبعلی