این روزها زیاد به موضوع نامه و درخواست سی تن از به اصطلاح اپوزیسیون ایران به ترامپ رییس جمهور جدید آمریکا جهت تشدید تحریم ایران و رد برجام پرداخته شده و جالب اینکه شدیدترین موج محکومیت این حرکت رذیلانه و خائنانه از سوی هموطنان ایرانی خارج از کشور با تفکرات سیاسی مختلف انجام گرفته است.

نکته ای که از نظر رسانه ای قابل توجه است اینکه تعدادی از افرادی که نامشان در لیست امضا کنندگان به چشم می خورد منتسب به انجمن دانشجویان لیبرال خارج از کشور و گرداننده ی صفحاتی زنجیره ای با نام های فریبنده ای چون

اندیشکده توانا،

کارگاه آموزشی شهروندیار،

تقاطع،

ایران وایر

و... هستند.

جدا از مطالبی که در این صفحات به اشتراک گذاری می شوند و خارج از مواضع و نیتهای سیاسی مستتر در مواردی از دیدگاه های اجتماعی، هنری و انسانی واجد مطالب آموزنده و مثبت هستند، نوع نگاه این دست شبکه ها به سیاست بین الملل ایران از جمله مساله بحران سوریه کاریکاتوری، لجوجانه و البته خائنانه است و در این مسیر از تجربیات و همکاری اسلاف بدنام تر از خود مانند تروریستهای مجاهدین خلق و جریانهای تجزیه طلب و تکفیری بهره مند شدند.

برای مثال در هفته گذشته در حرکتی هماهنگ فایل صوتی مربوط به صحبتهای یکی از رزمندگان مازندرانی به نام آقای محسن بهاری که سابقه حضور در خان طومان را دارد، به عنوان پشت پرده حضور سپاه پاسداران در سوریه و سند عدم محبوبیت ارتش سوریه در صفحاتشان منتشر کردند(همراه با حساب های تکراری و جعلی مجاهدین خلق در فضای مجازی).

برای نگارنده مطلب و بسیاری از افرادی که به صورت تخصصی جنگ سوریه را دنبال می کردند فایلهای صوتی نظیر این را به کرات شنیده و متوجه اند که صحبت های مطرح شده مشاهدات شخصی ایشان بوده که البته با وجود صحت اکثر بخشهای سخن، قابل تعمیم و استفاده به عنوان مرجع تحلیلی از آنچه در نبرد سوریه می گذرد نیست.

حالا این جریانات رسانه ای که نه تنها سپاه را قبول ندارند بلکه وقیحانه در نبرد سپاه با مسلحین داعش و النصره و غیره رسما در طرف مقابل قرار گرفته و هنگام شهادت شریف ترین جوانان منطقه شادی می کنند،صحبتهای خصوصی یک رزمنده عادی سپاه را چون تصور می کنند حاوی چیزهایی است که حمایت آنها از جریانات تروریستی تکفیری را توجیه می کند، با ذوق زدگی منتشر می نمایند.

در مورد وجود فساد، تعفیش و غارت از سوی گروه هایی از نیروهای سوری قبلا مطلب مفصلی زدیم و اینکه خبرنگارهایی مانند رضا الباشا در حلب و عمر عبدالله در حماه از سالها پیش پیگیر این قضایا بوده اند.

سخنان رضا الباشا : "از اینجا بخوانید"

اینکه جبهه النصره شامل نیروهای سوری و غیرسوری هست هم کشف جدیدی نبوده (الجولانی در مصاحبه با الجزیره گفت ٧٠٪‏ نیروهای ما سوری اند) و افرادی از دو طرف جنگ احتمالا با هم خویشاوندند.

سوال اینجاست چه پشت پرده ای این افراد از این کلیپ صوتی استخراج کرده اند (یا دوست داشتند استخراج کنند) که چنین ذوق زدگی برای آنها به ارمغان آورده؟!

قاعدتا آنچه به عنوان مطالب مربوط به جنگ سوریه برای مخاطبانشان به اشتراک می گذارند نیز ناشی از فهم آنها از مفاهیم اساسی مانند صداقت، شرافت، آزادی و آزادگی و میهن؛ ناقص، معوج، مبتذل و عوامفریبانه است.

برای افرادی که در سالهای اخیر آویزان مرتجع ترین حکومتهای خاورمیانه و متوحش ترین گروههای مسلح تروریستی شده اند، نامه نوشتن به جنگ طلبان کاخ سفید نمی تواند قباحت چندانی داشته باشد.مطمئنا هر چه زمان جلوتر رود ابعاد وطن فروشی و خیانتهای این جریانات آشکارتر شده و دیگر پنهان شدن پشت نامهای فریبنده مانند دانشجویان لیبرال و فعال حقوق بشر کمکی به آنها نخواهد کرد.

کما اینکه سرکرده تروریستهای مجاهدین خلق که اکنون در پوشش فعال حقوق بشر و حقوق زنان در همایشهای گوناگون در اروپا سخنرانی می کند، نتوانسته ننگ بی آبرویی و خیانت را از دامان جنایتکار خویش پاک کند و بدون شک منفورترین شخص در بین مردم ایران است.