۱) عدهای از یک سو میگویند حضور جنگندههای روسیه در ایران مغایر اصل ۱۴۶ قانون اساسی است؛ و از سوی دیگر استدلال میکنند که حضور جنگندههای روسیه در ایران نیازمند مصوبهٔ مجلس است. حال سئوال اینجاست که چطور ممکن است امری که - به زغم آنها - مغایر قانون اساسی است مورد تصویبِ مجلس قرار گیرد؟ مگر مجلس میتواند «قانونی» مغایر با قانون اساسی به تصویب برساند ؟
۲) اگر از این تناقض آشکار هم بگذریم، پرسش دوم این است که چرا کسانی که به هر دلیل مخالف حضور جنگندههای روسیه در ایران هستند، میخواهند این حضور را با یک مصوبهٔ مجلس «تثبیت» کنند؟ چرا میخواهند یک همکاری موفقت را به یک «معاهده نظامی» - یا یک «موافقت نامه وضعیت نیروها»( Status of Forces Agreement) - تبدیل یا نزدیک کنند؟ برخلاف این دوستان، معتعدم که اتفاقاً هر مصوبهای که منجر به تحکیم و تثبیت یک حضور نظامی موقت در کشور شود، و رنگ و بوی یک توافق SOFA بگیرد، مغایر اصل ۱۴۶ قانون اساسی است و باید توسط شورای نگهبان مردود شود.
۳) نکتهٔ دیگر اینکه در مسائل راهبردی و امنیتی اینچنینی، برخلاف تصور دوستان، دخالت دادن مجلس فضیلت نیست. مسائل نظامی و راهبردی از نظر زمانی «حساس» و نیازمند سرعتعمل و تصمیمات کارشناسی (بعضاً بر اساس اطلاعات محرمانه) است. انداختن این مسائل در گیرودار بوروکراسی مجلس و قرار دادن آن در معرض بازیهای جناحی و سیاسی قطعاً با امنیت ملی سازگار نیست. اگر بنا بود مجلس هر جابجایی نیرو، هر مجوز عبور از کوریدور هوایی، هر صفبندی قوا و هر آرایش نظامی میان ایران و متحدین را - آن هم در شرایط درگیری نظامی - به تصویب برساند، چه بر سر کارآمدی و بازدهی «توان دفاعی» کشور میآمد؟
آیا منتقدین واقعاً تفسیری را از قانون اساسی میپسندند که - با «بوروکراتیزه» کردن تصمیمات نظامی - دست کشور را در مددخواهی از کشورهای متحد در مواقع خطر به کل ببندد، کارآمدی و سرعتعمل نهادهای امنیتی و نظامی را بگیرد و عملاً از شکل گرفتن ائتلافهای نظامی یا تسهیل عملیات نظامی علیه یک دشمن واحد ممانعت کند؟
اگر بنا بود تصمیمات اینچنینی هم از مجلس میگذشت، دیگر چه نیازی به شورای عالی امنیت ملی بود؟
دوستان میگویند روی قانونمندی و احترام به قانون اساسی حساس هستند، ولی مگر یکی از اصول احترام به قانون اساسی، احترام به تقسیم وظایفی که در آن صورت گرفته نیست؟
؟