رو تخت بهداری...
خسته...زخمی...
صدای تیر و ترکش شب گذشته هنوز تو گوششه...
لباسش داغونه...
مو و صورتش کلا گل آلود
...دست چپش گچه...
با دست راستش بزور واسه عکاس و دوربینش ، دستش رو بلند کرد...
با وجود این شرایط و اوضاع"یه لبخند قشنگ رو صورتش نشسته که می ارزه به کل دنیای امروزمون
/ریشوهای با ریشه