بیش از 3 سال  از درگیری های خونین سوریه میگذرد و حالا طرف های درگیر پتانسیل و توانایی هاشون به خوبی مشخص شده و باید گفت که متاسفانه خودشون رو تثبیت کردند ، از این بین داعش چیرگی خاص و محسوسی نسبت به دیگر گروه ها داره و رفته رفته به مرور زمان بر مناطق شرق و شمال شرقی  مسلط شد و حالا کم کم سیطرش رو داره به سمت شمال غربی و مرکز ادامه میده و دیگر بر کسی پوشیده نیست که یکی از اهداف داعش رسیدن به ساحل و یا همون مدیترانه هست .

 

هرچند در این بین گروه های دیگری همچون النصره ، جبهه الاسلامی و ارتش آزاد و زیر مجموعه هاشون در مناطق شمال غرب و غرب و جنوب فعال هستند ولی هیچ گاه نتونستند به موفقیت های داعش دست پیدا کنند ...

شاهد هستیم که مسلحین در مناطقی مانند غوطه های شرقی و غربی دمشق ، درعا ، قنیطره ، ریف حمص ، حماه ، ادلب و حلب همچنان حضور دارند ولی هرگز پیشروی های مستمری نداشتند و به نظر بیشتر تبدیل به بیماری مزمنی شدند که هر از چند گاهی شعله ور شده و دوباره خاموش میشوند .

البته نباید ماهیت اصلی این گروه ها و اینکه به چه دلیل و چگونه و توسط چه کسانی تجهیز و ایجاد شدند و میزان بهرهمندی از اطلاعات و نقش هریک از این گروه ها که توسط پشتیبان ها مشخص میشود غافل بود ؛ کما اینکه شاید میتوان گفت این گروه ها اکنون هم به اهداف تعیین شده ی خود رسیده اند .

 

اما داعش چیز دیگری است

 

جدای از خیانت هایی که همیشه به نفع داعش تمام میشود ، در بعضی مواقع اشراف اطلاعاتی و عملیاتی که داعش دارد ، این فکر را به ذهن متواطر میکند که پشت این اشراف اطلاعاتی ، پشتیبان و یا پشتیبانانی فرا منطقه ای حضور دارند .

در حال حاضر داعش تقریبا بر کل شرق و شمال شرق و استان رقه به طور کامل مسلط هست .

 

در شمال و ریف شمالی حلب هم که داعش همچنان به سمت غرب و اعزاز پیشروی میکنه ، هرچند چند روزی میشه که در نزدیکی اعزاز متوقف شده ولی مطمعنا در آینده ی نزدیک شاهد درگیرهای بیشتری برای اعزاز خواهیم بود .

 

بعد از حمله ی داعش هربار گفته میشد که ارتش میتواند سنگر ها و مقر ها را جمع کند و یک خط عقب تر به دفاع بپردازد ولی اینبار واقعا نگرانیم و دیگر سنگری برای عقب نشینی نمانده ...

 

در مرکز ، پیشروی های داعش به اثریا رسیده و در صورت سقوط این منطقه ی کوچک و به طبع آن سلمیه ؛ ارتش به صورت رسمی در معرض محاصره قرار میگیره .

 

 محاصره ی محاصره کننده !!! یعنی آش با جاش ... و این خیلی بد است ... خون های زیادی برای حلب رفته است ... هزینه ی هنگفتی شده است . این واقعا بد است .

 

با تسلط داعش بر اثریا پالمیرا تبدیل به لقمه ی چربی میشود برای بلعیده شدن توسط داعش .

 

 در حمص هم داعش نیروها و تجهیزات را از ریف شمالی حمص به ریف شرقی حمص و نزدیک سلمیه منتقل کرده و این معنی دار است ...

 

اخیرا در جنوب غربی در مناطق قلمون و سلسله ارتفاعات سوریه و لبنان شاهد حضور پررنگ تر و تحرکات بیشتر داعش بودیم ... یادم میاد در ماه پیش که تحرکات داعش در قلمون بالا گرفته بود ، ابهامی خاص در مورد از سرگیری فعالیت داعش با وجود پررنگ مسلحین و ارتش در این مناطق بود. ولی حالا کمی گرد و غبار کنار رفته  و چرایی این امر نمایان تر میشود.

 

تجربه ی فعالیت داعش در منطقه نشان داده که هر زمان فعایت داعش در یکی از کشورها کم شده ، تمرکز و تحرک و عملیات ها در کشور دیگر بیشتر شده ... در حال حاضر داعش در عراق کم کار است ...

این خود یک ضعف است و نشان دهنده ی اینکه داعش هنوز به پختگی کامل نرسیده و هنوز توانایی انجام عملیات در گستره ی زیاد رو نداره و از این نقطه ضعف میشه برای ضربه زدن به داعش استفاده کرد .

 

و احتمال دیگه در سوریه ، حمله ی آمریکا به مواضع داعش در استان های سوریه هست .

بعبارت دیگه داعش پاش رو بیشتر از گلیمی که امریکا برایش تعیین کرده دراز کرده و رسما دیگر گروهای تحت حمایت غرب رو با خطر جدی مواجه کرده ...

پس احتمال دخالت نظامی آمریکا بسیار بالاست تا یکبار دیگه توازن نیرو در سوریه را به حالت قبل برگردونه .

چرایی این عمل آمریکا رو باید در اهداف بلند مدت آمریکا بررسی کرد.

 

نکته ی آخر

وقتی داعش و گروه ها ی دیگه مسلح در سوریه رو کنارهم میذارم و مقایسه میکنم ؛ یاد پهباد سنتینل RQ-170  آمریکا میفتم .. !!! پرنده ای که فقط و فقط  در اختیار سازمان سیا بود و حتی این سازمان فناوری این پهباد رو در اختیار وزارت دفاع خودش قرار نمیداد ... منظور اینکه آمریکا و ارگان های فعال در آمریکا همواره با سیاست های دوگانه و دوپهلو به دنبال دست یافتن به اهداف خود بوده و هستند (حالا به هر نامی ، یکبار سازمان سیا یکبار وزارت دفاع یکبار موساد یکبار ...) داعش و النصره هردو تاسیس شده و لااقل کمک شده توسط خود آمریکا و از طرف دیگر هر دو دشمن هم ... و آلت دست هر یک از سازمان ها ی مذکور برای تحقق اهداف...