حاج حمید روی مبل نشسته بود و مشغول خواندن کتاب بود من هم تلویزیون رو روشن کردم کنار حاج حمید نشستم تلویزیون داشت خاطرات جبهه حضرت آقا رو پخش میکرد
معظم له می فرمودند: ما توی یه مهلکه ای گیر افتاده بودیم که یه بنده خدایی اومد و با ماشین ما رو از مهلکه نجات داد
حاج حمید همین طور که سرش توی کتاب بود و با همان مظلومیت همیشگی گفت: اون بنده خدا من بودم...
به ایرانی ها بابت مبارزه با داعش مدیون نیستم؛ انها به خاطر امنیت ملی خودشان وارد عمل شدند
یعنی این عربا هیچ معرفتی تو وجود بی وجودشون نیست تازه خوبه این همه شهید دادیم
اگه واقعا این طور حیدر عبادی فکر می کنه خدایا یک درس بزرگ به این عراقی ها بده تا ابد جاش بمانه