تو بیکران عشقی
تو آسمان عشقی
تو قهرمان عشقی
تو خواهر حسینی
درد را به جان خریدی
جام غم را سر کشیدی
بعد از آن وداع آخر
دل بردی از از برادر
دیدی اسب بی سوار پرکشیدی تا کنارش
بین گودالی پر از خون
غرق موج همهمه
ناگهان آمد صدایی ناله ی یا فاطمه
تااا اسم او شنیدی
تا قتلگه دویدی
سر بر تنش ندیدی
تو خواهر حسینی
تو خواهر حسینی