این سامانه در حالی برای اولین بار در سوریه عملیاتی میشود که پس از شکست مذاکرات صلح و آتش بس توافق شده بین روسیه و آمریکا بر سر حلب ؛ تنش ها به بالاترین حد خود رسیده تا جایی که واشنگتن سخن از نقشه ی جایگزین برای حل مسئله سوریه دارد .

این تایپ از سامانه قابلیت شلیک دو نوع متفاوت از موشک را دارد ؛ نوع کوچک که برای هواپیماها و موشکهای کروز به کار میرود و نوع بزرگ تر که برای هدف قرار دادن موشکهای بالستیک میان برد و هواپیماهای جاسوسی و جمینگ استفاده میشود.

از آنجا که تروریستهای  حاضر در سوریه از هیچ گونه هواپیما و یا موشکهای بالستیک استفاده نمیکنند ؛ مشخصا ورود این سامانه به سوریه جهت افزایش امنیت و حفاظت روسیه دربرابرحملات احتمالی آمریکا و ناتو به سوریه است .البته در گذشته سامانه S400 نیز در سوریه مستقر شده بود .

در حال حاضر واشنگتن روسیه را مقصر شکست آتش بس میداند و دلایلی چون متعهد نبودن روسیه به توقف بمباران و یا متهم کردن روسیه به بمباران مشکوک کاروان UN در بیرون از شهر حلب را قسمتی از کارشکنیهای روسیه عنوان میکند ؛ این در حالی است که از سوی دیگر خود آمریکا تلاشی مبنی بر جداسازی مسلحین ارتش آزاد از تروریستهای وابسته به القاعده نکرده و در متقاعد کردن آنها برای فاصله گرفتن از جبهه النصره شکست خورده است و بیانیه های پی در پی مسلحین مبنی بر باقیماندن در کنار جبهه النصره نشان دهنده این موضوع میباشد .

پس از گذشت پنج سال از بحران سوریه بر همگان آشکار شده است که نیروی محرک اصلی و پیش برنده ی مخالفین در سوریه ؛ تروریستها و نیروهای به اصطلاح جهادی هستند وخود مخالفین از تحقق اهداف بزرگ عاجز اند و دلیل اصلی مسلحین مبنی بر باقی ماندن در کنار تروریست ها همین مورد است .

آتش بس های صورت گرفته در حلب نیز بیشتر جنبه ی کمک رسانی به قشر مخالف و ایجاد وقفه در روند عملیات ارتش سوریه و بازیابی توان از دست رفته مسلحین را داشته است .

نکته طنز و جالب توجه پیرامون آتش بس این است که در زمان حمله ی تروریستها به حلب و شکستن محاصره هیچ واکنش و یا عکس العملی از سوی آمریکا مشاهده نشد و پس از تکمیل مجدد محاصره و پیشرویهای ارتش در مناطق شرقی حلب به یکباره این نبرد از دید غرب تبدیل به نبردی مذهبی و کشتار جمعی شد !

استفاده ابزاری و پروکسی وار از تروریستها (و نه مسلحین به اصطلاح میانه رو) از سوی غرب در سوریه یکی از مشمئز کننده ترین سیاستهای آنها در طول سالیان اخیر در خاورمیانه است .

نکته ای که در شرق حلب نباید نادیده گرفته شود مسئله وجود غیرنظامیان است و دانستن این موضوع که همه مردم شرق حلب با تروریستها نیستند .

در حال حاضر حدود 250 هزار نفر در شرق حلب هستند ؛ در خوشبینانه ترین حالت پنجاه هزار نفر از این مردم جزء خانواده مسلحین بوده و باقی بعنوان مردم عادی محسوب میشوند . در فرصت آتش بس ایجاد شده از مردم خواسته شد تا از مناطق شرقی حلب خارج شوند ولی با فشار جبهه النصره این امر محقق نشد و در واقع تروریستها از این مردم بعنوان سپر انسانی خود استفاده کردند و میکنند .

در چنین شرایطی وقتی در دو طرف ماجرا دو قدرت بزرگ و اصولا غیردین مدار مذاکره  وعمل میکنند ؛ این غیرنظامیان هستند که بیشترین خسارات را متحمل میشوند .

مردم شرق حلب مردمی هستند که زیر سیطره و سلطه ی ارتش آزادند ؛ و خود ارتش آزاد زیر سیطره و سلطه ی جبهه النصره و القاعده است .

تقسیم تروریستها به تروریست خوب و بد و کمک آمریکا به القاعده در سوریه بعنوان تروریست خوب در نهایت بصورت سلسله وار مردم غیرنظامی در حلب و سوریه را مورد هدف قرار میدهد .