ترامپ قبل از انتخابات در مورد جنگ ایران و عراق می گوید:
"ایران و عراق دهه ها با هم می جنگیدند، خسته می شدند، استراحت می کردند و دوباره با هم می جنگیدند. تا این که صدام تصمیم گرفت "کمی" گاز بزنه و یک دفعه همه عصبانی شدند..."
لینک ویدیو: https://vid.me/eTru
چیزی که ترامپ با عنوان کمی گاز از آن یاد می کند و آنرا در راستای موازنه جنگ بین ایران و عراق طبیعی می شمارد، جان دهها هزار نظامی و غیرنظامی ایرانی و کرد ایرانی و عراقی را گرفت و هزاران نفر و نسل بعد از آنها را نیز درگیر عواقب وحشتناک سلاحهای شیمیایی کرد.
در حمله سردشت دولت ایالات متحده در مسیر محکومیت جهانی صدام سنگ اندازی بسیار کرد و همان طور که مدارک از محرمانه خارج شده سیا نشان می دهد به صدام حسین در حملات شیمیایی علیه ایران کمک نیز کرد: http://foreignpolicy.com/2013/08/26/exclusive-cia-files-prove-america-helped-saddam-as-he-gassed-iran/
بنابراین مساله انسانی و حقوق بشر هیچگاه برای سردمداران کاخ سفید موضوعیت نداشته است.
اما سوالی که مطرح می شود این است که سیاست خارجی کاخ سفید در قبال بحران سوریه چگونه تنظیم می شود و نقش شخص رییس جمهور آمریکا با اختیارات ویژه ای که دارد و نیز بقیه ی عوامل موثر چگونه اند؟
نمودار تصویر ضمیمه شده، شمای خوبی از عوامل موثر بر سیاستهای کاخ سفید در سوریه را نشان می دهد.
کنگره، لابیهای صهیونیستها و اونجلیستها، ارتش و جامعه اطلاعاتی، لابی های نفتی، سهامداران کلان بورس و کارخانجات اسلحه سازی، لابی های سعودی ها و قطری ها، اندیشکده ها، افکار عمومی، رسانه ها و... (با وزن های مختلف) تاثیر مهمی در تصمیمات نهایی کاخ سفید در سوریه می گذارند.
بررسی سه نمونه خاص، ترامپ، بوریس جانسون و اوباما در خارج از قدرت، میزان تاثیر این عوامل پیرامونی را بهتر نشان می دهد. بوریس جانسون قبل از به قدرت رسیدن در کابینه ی ترزا می و در خلال آزادسازی تدمر ٢٠١٥، با انتشار مقاله براوو اسد! به آزاد سازی تدمر واکنش نشان داد و از غرب به دلیل عدم هماهنگی و ارتباط با دولت سوریه انتقاد کرد.
در مواضع دیگر نیز او خواهان برقراری روابط اقتصادی با دولت سوریه شده بود. اما به محض به قدرت رسیدن، مواضع وی ١٨٠ درجه تغییر کرد و مواضع تندی علیه دولت سوریه اتخاذ و در مقابل از سعودی ها به عنوان مشتری سلاح های انگلیس تمجید کرد. خصوصیت مشابه ترامپ و جانسون در غیرقابل پیش بینی بودن آنهاست، تا جایی که جانسون را "ترامپ انگلیس" می خوانند.
هر چند سیاست ایالات متحده در سوریه در زمان اوباما را به شخص اوباما منتسب می کنند اما مصاحبه های اوباما و کری در اواخر ریاست جمهوری وی، پرده از اختلافات عمیق در داخل کاخ سفید برمی دارد.
اوباما در مصاحبه با نشریه کانادایی از اختلاف خود با کری بر سر سوریه می گوید و کری به گرایش خود به ورود نظامی مستقیم آمریکا در سوریه در سال ٢٠١٣ اذعان می کند. نزدیکی کری به تیم کلینتون-فورد و مک کین که خواهان دخالت مستقیم آمریکا بودند، منشا اختلاف نظر در کاخ سفید شد.
همان گونه که نقش دولت اوباما و شخص وی در تسلیح گروههای مسلح در سوریه را نمی توان نادیده گرفت، از اعمال نظر وی در مخالفت با ورود نظامی مستقیم آمریکا به جنگ با سوریه نیز نمی توان گذشت. ترامپ تا قبل از ریاست جمهوری منتقد سیاستهای اوباما در کمک به مسلحین سوری و خواستار تمرکز بر نابودی داعش بود.
چیزی که بعد از ریاست جمهوری تا سه روز قبل از حمله خان شیخون با اظهارنظر معاون وی مبنی بر اینکه سرنگونی دولت سوریه در اولویت برنامه های آمریکا نیست، ادامه پیدا کرد. او حتی پس از فاجعه غوطه ٢٠١٣ که ابعاد بسیار وسیعتری از فاجعه خان شیخون داشت به اوباما هشدار داد، در دام جنگ سوریه نیفتد.
بنابراین موضع گیری شدید و غلیظ و واکنش نظامی سریع ترامپ را نمی توان فقط معطوف به رویکرد شخصی او نمود و تاثیر عوامل پیرامونی ذکر شده به خصوص هسته های قدرتمند جنگ طلبان در کنگره و سنا را نمی توان از نظر دور داشت. ترامپ در کمپین انتخاباتی خود وعده داده بود که بر خلاف اوباما "مرد عمل" است و اقتدار و هـژمونی آمریکا در جهان را احیاء خواهد کرد. فاجعه خان شیخون و فشار جریان جنگ طلب و رسانه های تحت کنترل آنها (که قریب به اتفاق آنها در زمان انتخابات به شدت در حال تخریب ترامپ بودند) و البته مشخصه غیرقابل پیش بینی بودن ترامپ، وی را به سمت اتخاذ تصمیم حمله به فرودگاه شعیرات سوق داد.
جایی که پس از حمله رسانه های مخالف ترامپ به یکباره شروع به تعریف و تمجید از وی کردند و فشار جنگ طلبان تا حدی کاسته شد و منتقدان ترامپ در سایه هیاهوی این حمله موقتا دست از مخالفت با وی بردارند. ترامپ علی رغم شراکت و نزدیکی با جریان جنگ طلب، مانند اوباما و بر خلاف امثال کلینتون، مک کین و روبیو عضوی از آنها نیست.
چه بسا اگر کلینتون به جای ترامپ رییس جمهور آمریکا، جنگ تمام عیار در سوریه را تاکنون کلید زده بود. همان گونه که در توییت هایش خواهان ادامه حملات به فرودگاههای سوریه و اعمال منطقه پرواز ممنوع در کل آن شده بود.
با کاهش فشارها، در تصمیماتی که از این پس از سوی کاخ سفید گرفته می شود، بیشتر می توان ردپای شخص ترامپ و رویکرد وی را مشاهده کرد.
قاعدتا واکنش متحدان سوریه در مقابل تهدیدات آمریکا از دغدغه هایی هست که آنهم می توانداز این پس روی تصمیمات کاخ سفید مؤثر باشد. آنچه در چند روز اخیر از سوی روسیه، سوریه و ایران مشاهده شده، نشان دهنده افزایش هماهنگی و انسجام بین مواضع با کنترل فضای متشنج سیاسی بعد از خان شیخون و حمله به شعیرات است.
حمایت سیاسی کامل مسکو از دمشق، اعلام وتو کردن تمام قطعنامه های ضد سوری، هشدار به ایالات متحده در مورد به خطر افتادن پیمان عدم مخاصمه بین آمریکا و روسیه با ادامه تنش ها، دیدار رهبر ایران با فرماندهان نیروهای مسلح، تماس رییس جمهور روحانی با اسد، تماس های شمخانی و باقری با همتایان سوری و روسی و توییت های روحانی و ظریف در محکوم کردن فاجعه خان شیخون و حمله غیرقانونی آمریکا به شعیرات و وعده ی مسکو و تهران به تشدید مبارزه با تروریسم در سوریه از جمله اقدامات ائتلاف سوریه-ایران-روسیه است که نشان می دهد سوریه ٢٠١٧ برخلاف عراق ٢٠٠٣ لقمه ی راحتی برای کاخ سفید نخواهد بود.