1 مهر سال 59 بود.
از ماموریت برون مرزی باز می گشت.
هنگام فرود در پایگاه هوایی همدان،
جنگنده های عراقی باند فرودگاه را بمباران کردند.
مجبور به اوج گیری شد،
اما به علت کمبود سوخت هر دو موتورش را از دست داد.
همسر و فرزند کوچکش از بالکن منزل،
شاهد این صحنه بودند.
همسر شهید در لحظات آخر،
با دست تکان دادن خلبان فهمید که خلبان همسرش است.
شهید عشقی پور برای اینکه به ساختمان های مسکونی نخورد، ساختمان مخروبه ای پیدا کرد و خود را به آنجا کوبید.
همسر شهید که دست کودک خود را به دست گرفته بود، در این لحظات آنقدر دست بچه را فشار داد که استخوان های دست کودک خرد شد!
بعدها پزشکان با چندین عمل جراحی توانستند بخشی از دست کودک را ترمیم کنند،
اما، پدر دیگر برای همیشه رفته بود . . .
اینها تنها بخشی از رنج خانواده های شهداست .
راوی؛ امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاویدنیا
نبرد در آسمان / صفحه 186
#ریشوهای_با_ریشه
#شهید #شهادت #همسر #بچه #پدر
#خلبان #خلبان_شهید_عشقی_پور

/ریشوهای با ریشه