🔹 عوامل گرایش اخوان سوریه به خشونت
🔸 فعالیت های اخوان در ابتدا، بر مدار رادیکالیسم و انقلابیگری نبود و تنها در جنگ با اشغالگران صهیونیست در سال، 1948 هزاران فرد مسلح از اخوان مصر، سوریه و اردن راهی جبهه های نبرد شدند، اما نمیتوان الگو و برداشتی واحد دربارة فعالیت های اخوان المسلمین در کشورهای مختلف ارائه داد. اخوان المسلمین در مصر سعی کرد بقای خود را حفظ کند و حتی در برخی مقاطع در فعالیتهای پارلمانی مشارکت کرد. اخوان در اردن تا حد زیادی چهارچوب سیاسی نظام پادشاهی را پذیرفت و سعی کرد در قدرت شرکت کند، اما در سوریه، اخوان المسلمین رویکرد تقابلی داشت و با رویکرد انقلابی و تهاجمی و حتی درگیری نظامی با دولت، برای ایجاد حکومت اسلامی تلاش کرده است.
🔸 اعتدالگرایی و گرایش به سوی جامعه مدنی و مشارکت سیاسی مسالمت آمیز و دوری از خشونت و رویارویی مسلحانه نیز برای نخستین بار از سوی اسلامگرایان مصری گرفته شد و به سایر مناطق جهان عرب گسترش یافت، اما اخوان المسلمین سوریه موضع رادیکال تری داشت.
🔸 اخوان المسلمین سوریه پیش از کودتای 1963حزب بعث در طول دهه های 1940و 1950در هیئت سیاسی و پارلمانی سوریه فعالیت مسالمت آمیز داشت، اما پس از کودتای ،1963 اسلامگرایان سوری به تدریج به اقدامات جمعی خشونت بار روی آوردند. چند عامل مهم در سوق دادن اسلامگرایان به سمت خشونت و تبدیل اقدام جمعی مسالمت آمیز به خشونت بار تأثیرگذار بود:

1. سیاست های نیمه لائیک رژیم سیاسی جدید که مشروعیت خود را در تأکید بر ایدئولوژی سوسیالیسم عرب و تأکید بر جدایی میان دین و سیاست جستجو می کرد که برای اسلامگرایان قابل قبول نبود.
2. انحلال همه احزاب سیاسی از سوی بعثیها و پایان دادن به حیات پارلمانی در کشور؛
3. مخالفت با طرحهای وحدتگرایانه و پان عربیسم جمال عبدالناصر پس از 1958؛
4. گسترش سیاست سرکوب و فشار علیه نیروهای مخالف، به ویژه علیه اخوان المسلمین.
🔸 شکل اقدام جمعی اسلامگرایان سوری در پنج سال اولیه حکومت حافظ اسد، به دلایل زیر، چندان ویژگی خشونت گرایانه نداشت:
أ‌. تداوم فقدان اقتدار سازمانی و رهبری در جنبش اسلامی؛
ب‌. ب. سیاستهای وحدتگرایانه حافظ اسد برای تشکیل فدراسیون جماهیر عربی میان مصر، سوریه و لیبی که در مشارکت او در حمله به اسرائیل در اکتبر 1973 تجلی یافت؛
ج. بهبود نسبی اوضاع اقتصادی سوریه آن هم بهدلیل کمکهای سخاوتمندانه کشورهای نفتخیز عرب.
🔸 اما در فاصله سالهای 1976 تا 1982صحنه سیاسی سوریه شاهد گسترش اقدام جمعی خشونتبار اسلامگرایانه بود که ناشی از عوامل زیر بود:
1. مداخله نظامی 1975 سوریه در لبنان که به دنبال آن نیروهای گوناگون فلسطینی و لبنانی، دمشق را به اتخاذ وضع ضد فلسطینی و بیاعتنایی در قبال محاصره اردوگاه فلسطینی متهم کردند.
2. اتخاذ سیاست لائیک از سوی دولت بعث که در حذف اسلام به عنوان دین رسمی در قانون اساسی سوریه در 1976 تجلی یافت.
3. افزایش اقتدار سازمانی در رهبری اسلامگرایان با انتخاب عدنان سعدالدین به عنوان رهبر اخوان المسلمین در 1976 و تشکیل جبهه اسلامی سوریه بر اثر ائتلاف نیروهای مخالف اسلامی و چپ و ملی در 1980.
4. وخیم شدن اوضاع اقتصادی سوریه بر اثر گسترش هزینه های ناشی از حضور ارتش سوریه در لبنان، کاهش کمک های عربی به سوریه و به دنبال آن بسته شدن خطوط لوله نفت عراق به مدیترانه در 1970 که سالانه 136میلیون دلار به سوریه زیان وارد می کرد.
🔸 سطح خشونت اقدام جمعی اسلامی در سوریه از سال 1983 به بعد در طول دهه1990 رو به کاهش گذاشته و جنبش اسلامی سوریه در مقایسه با اواخر دهه1970 و اوایل دهه 1980 تضعیف شده است. دیدگاههای فعلی اخوان سوریه در قبال ایران و لبنان و فلسطین همانطور که بیان کردیم، دیدگاه های فعلی اخوان با گذشته بسیار تفاوت پیدا کرده است و اعتقاد به ایران و شیعه نیز از این قاعده مستثنی نیست. رهبر امروز اخوان سوریه معتقد است که ایران و لبنان به دولت سوریه کمک می کنند بنابراین با این دو کشور باید مخالفت کرد.
🔸 آقای شوقی حداد در مصاحبه خود میگوید: اسامه حمدان گفت که من حضور داشتم که یوسف قرضاوی بیان کرد: کشته شدن یک سومِ مردم سوریه برای حاکمیت یافتن دوسوم جایز است. بعد که به او اعتراض شد، در توجیه نظر خود گفت: یک سوم، شهید شود تا دوسوم به حکومت برسند. مراد قرضاوی از کشته شدن یک سوم، کشته شدن علویان و شیعیان سوریه بود و حاکمیت دوسوم، حاکمیت اهل سنّت بود. وی گفت: قرضاوی اگر از این فتوا دست برنمی دارد، لااقل بمب گذاری ها را محکوم کند، ولی از این کار هم خودداری کرد. آقای شوقی حداد در ادامه افزود: نزار نیوف، روزنامه نگار سوری، میگفت: فردی می گفت در ابتدا به اپوزیسیون سوریه متمایل بودم، ولی از زمانی که به چشم خود دیدم که یکی از عالمان اپوزیسیون به نام نزار نیف در سخنان خود در شهر درعا گفت: علویها کافرند و باید کشته شوند و زنهای آنها فاحشه هستند، خودم را از اینها جدا کردم. بعد از سخنان نزار نیوف مشاهده کردیم که در درعا از مردم همراه خواستند که به خانوادههای ارتشی های بشار حمله کنند. آقای شوقی حداد معتقد است که در مورد عقاید تکفیری، میان اخوان المسلمین سوریه و وهابیت تفاوتی وجود ندارد.
🔸 آقای محمدعلی مهتدی، کارشناس خاورمیانه و پژوهشگر ارشد مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، در مصاحبهای گفته است: آقای برهان غلیون (آقای مهتدی معتقد است که برهان غلیون در رأس شورایی قرار دارد که در آن شورا اخوانی ها نیز حضور دارند و غلیون سخنگوی آن شوراست؛ پس دیدگاه اخوان با غلیون، در این مورد یکسان است) در گفتگوی خود با وال استریت ژورنال گفته بود که اگر ما (در جنگ با دولت سوریه) پیروز شویم، ارتباط با ایران و حزب الله و حماس را قطع می کنیم ...

🔹 نتیجه
🔸 به علت وجود برخی شرایط سیاسی و اجتماعی، اخوان المسلمین سوریه که کمتر از ده درصد از مردم سوریه را همراه خود دارد، به سمت خشونت روی آورده و نام آن را جهاد نامیده است. این گروه با کمک برخی از گروههای افراطی در سوریه به تقابل با حکومت بشار اسد و ستیز با شیعه پرداخته است؛ اگرچه از نظر فکری تفاوت چندانی با اخوان المسلمین مصر ندارد.


منبع: پایگاه تخصصی نقد وهابیت (نویسنده: محمدجواد نیکدل)
منبع: گروه خبری تحلیلی تحولات جهان اسلام (حمید رضا کریمی)

در تلگراف : اینجا